از اين همه نيرنگ تو فرياد عدو

از اين همه نيرنگ تو فرياد عدو
هرگز تو نكردي دلِ من شاد عدو
يارب تو گواهي به مصيبت‌هايم
در كرب و بلا، زهر به من داد عدو
گل‌هاي بني‌هاشم و گل‌هاي دگر
پرپر شده با دستِ تو صياد عدو
در شام بلا بسكه جسارت كردي
سوزم ز جفاي تو كنم ياد عدو
با اين همه زجري كه به جانم دادي
هرگز نشود كاخِ تو آباد عدو
خوب است مرا كُشتي و از اين لحظه
گردم ز غم و غصه‌ات آزاد عدو
امّا تو بدان منتقمي هم داريم
او آيد و گيرد ز تو بيداد عدو

افزودن دیدگاه جدید