بخشش حسینی: 12- عفو امام در پاسخ به ناسزای مرد شامی
محدث قمى (ره) نقل مى كند: در يكى از كتب اخلاقى، جريانى به اين عبارت ديدم، عصام بن مصطلق گويد:
(در سفرى) وارد مدينه شدم، حسين بن على عليه السلام را ديدم، از سيماى خوش و قيافه جذاب او خوشم آمد، و آن كينه اى كه از پدر او داشتم، حسد مرا برانگيخت، (به قصد توهين و آزار، نزديك او رفتم و) گفتم: تو فرزند ابو ترابى؟
فرمود: آرى؟
پس در ناسزاگوى او و پدرش، تا توانستم گفتم، (همين كه خسته شدم و باز ماندم)، همچون دلسوز و مهربان به من نگاهى كرد، سپس (اين آيه را تلاوت) فرمود:
«اى رسول ما! طريقه عفو و بخشش پيش گير و به نيكوكارى امر كن و (چنانچه نپذيرفتند) از مردم نادان روى برگردان و چنانچه بخواهد از طرف شيطان در تو وسوسه و جنبشى پديد آيد، به خدا پناه بر كه او به حقيقت، شنوا و داناست چون پرهيزگاران را از شيطان، وسوسه و خيالى به دل فرا رسد همان دم خدا را به ياد آرند و همان لحظه بصيرت و بينايى پيدا كنند، (شيطان جن و انس) برادرانش (مردم فاسق و هواپرست) را به راه گمراهى مى كشند، و هيچ در گمراه كردن بدكاران قصور نمى كنند».
سپس فرمود: «بر خود آسان گير، از خداى سبحان براى خودم و تو طلب آمرزش مى كنم، اگر از ما كمك بخواهى، كمك مى كنيم، و اگر از ما بخششى بطلبى، بر تو بخشش مى آوريم، و اگر از ما هدايت بجويى، راهنماييت مى كنيم، (دريغى نيست)».
عصام گويد: به خاطر آن بدرفتاريم آثار پشيمانى مرا فرا گرفت.
پس (رفتار يوسف، با برادران پشيمان خود را ياد آورده اين آيه شريفه را تلاوت) فرمود: «اكنون هيچ خجل و متأثر نباشيد كه (من عفو كردم و) خدا هم گناه شما را مى بخشد و او مهربان ترين مهربانان است». بعد سؤال فرمود: آيا اهل شامى؟
عرض كردم: آرى
فرمود: «عادتى است كه از قبيله اخزام سراغ دارم، خدا ما و شما را نگه دارد، (اكنون) بى هيچ بيم و هراسى، حوائج و پيشامدهايت را نزد ما بياور، ان شاء الله مرا در بهترين گمان خود خواهى يافت».
عصام گويد: (از اين رفتار بزرگوارانه آنچنان شرمنده شدم كه) زمين به همه گستردگيش بر من تنگ آمده، دوست داشتم اى كاش مرا فرو مى برد، سپس آهسته و پنهانى، از نزد او دور شدم در حالى كه بر روى زمين هيچ كس برايم محبوب تر از او و پدرش نبود.
(فرهنگ جامع امام حسين عليه السلام، ص 690)
افزودن دیدگاه جدید