سیره عبادی امام: اقامه نماز خون در ظهر عاشورا (2)
9 - عاشورا روز تبلور عبادت حسينى
از ويژگى هاى آن حضرت كه منشأ و سرچشمه ديگر صفات و امتيازات او گرديد، اين بود كه فرمان خاص آفريدگارش را در روز بزرگ و جاودانه عاشورا، به سبك بى نظيرى به انجام رسانيد و خدا را به گونه اى عبادت كرد كه نه كسى پيش از او توفيق آن را يافت بود و نه پس از او.
1 - عبادت او در آن روز تاريخى و حماسه ساز، عبادتى جامع، كامل، پر محتوا و در بردارنده تمامى اقسام و ابعاد و چهره هاى يك سيستم عبادى كامل بود و از عبادت هاى بدنى و قلبى گرفته تا ظاهرى و باطنى، روحانى و معنوى، واجب و مستحب و ديگرى چهره هاى و جلوه هاى پرستش خالصانه و عاشقانه خدا در آن موج مى زد و از هر نمونه و نوع آن، بهترين و كامل ترين و زيباترينش در عبادت و عبادتگاه حسين عليه السلام تبلور يافت.
و در يك روز! آرى! يك روز شكوهمند و به ياد ماندنى! آفريدگار تواناى هستى به انواع و اقسام پرستش ها و در تمامى جلوه ها و چهره ها پرستيده شد.
2 - آن روز علاوه بر اينكه روز بزرگ عبادت و نيايش بود، روز تبلور ارزش هاى انسانى نيز بود، به همين جهت بود كه در كنار عاشقانه ترين و خالصانه ترين نيايش ها و عبادت ها، تمامى مكارم اخلاقى و صفات پسنديده انسانى به صورت همگون و ناهمگون در بهترين صورت ممكن، در چشم انداز بشريت قرار گرفت.
3 - بر اين دو شاهكار بزرگ بايد افزود، نخست: تحمل قهرمانانه شديدترين آزمايش روزگار و شكيبايى همه جانبه و پايدارى وصف ناپذير در برابر آن و ديگر سپاس و شكر گزارى بر شدايد، در برترين و بالاترين شكل ممكن.
(ويژگيهاى امام حسين عليه السلام، ص 115 و 116)
10 - اسوه عالى عبادت
از ويژگى هاى امام حسين عليه السلام ايجاد هماهنگى و جمع ميان اقسام طهارت بود، او به قصد تقرب به پروردگار و به نيت عبادت و بندگى او، شب عاشورا با اندك آبى كه فرزند محبوبش على، در آن شرايط سخت محاصره و بى آبى برايش فراهم ساخته بود، غسل شهادت كرد.(بحارالانوار، ج 44، ص 392) پس روز عاشورا با خون قلب مصفايش، به سبك ويژه اى وضو ساخت و چهره منورش را رنگين كرد، آنگاه به غسل ترتيب پرداخت و با خون قلبش سر مطهر و بدن مقدسش را شست و سرانجام غسل ارتماسى كرد.
امام حسين عليه السلام در عصر روز شهادتش، وضوى خاصى ساخت، كف دست خويش را از خون پاكش پر كرد و چهره نورانى اش را رنگين كرد، آنگاه به خاك پاكيزه و مباركى تيمم نمود و بر چهره اش كشيد و به هنگام آمادگى كامل، جان پاكش براى پرواز به بارگاه دوست پيشانى بر زمين نهاد و به سجده پرداخت.
و عاشقانه نماز عشق را در سجاده شهادت اقامه فرمود. حسين عليه السلام اسوه عالى عبادت و بندگى است.
11 - چهار نماز در روز عاشورا
او نماز را به راستى به صورت بى نظيرى بپا داشت، به گونه اى كه مخصوص او بود و ديگرى، در شبانه روز جاودانه عاشورا، آن حضرت چهار نوع خواند:
1- نماز وداع و آن نمازى بود كه شب عاشورا، پس از به تأخير افكندن پيكار و مهلت خواستن از دشمن، بپاداشت. (بحارالانوار، ج 44، ص 392)
2 - نماز نيمروزى وداع كه به صورت نماز خوف، به سبك ويژه اى جز نمازهاى خوفى كه در منزلگاه «عسفان» و «ذات الرقاع» و «بطن النحل» (بحار الانوار، ج 89، ص 104 - 108) خواند، بپا داشت كه در آن برخى از ياران پاكباخته اش، هدف تيرهاى دشمن كينه توز و تجاوزكار قرار گرفته، به شهادت رسيدند.(بحار الانوار، ج 45، ص 21)
3 - روح و جان نماز را با آوردن اسرار و افعال و چگونگى و كلمات آن به صورت تمام عيار بپا داشت.
4 - و نماز مخصوصى كه با تكبيرة الاحرام، قرائت، قيام، ركوع، سجود، تشهد و سلام ويژه اى بپا داشت. نمازى كه تكبير آن را به هنگام فرود آمدن از مركب سر داد و قيام آن را به هنگامى كه پس از افتادن بر خاك به روى پاى خويش ايستاد، به جا آورد و ركوع آن را به هنگامى كه از شدت زخم و خونريزى بر خاك مى افتاد و بر مى خاست، انجام داد و قنوت آن را با آخرين دعاى روح بخش و آخرين نيايش ملكوتى اش در واپسين دقايق زندگى زمزمه كرد كه:
«خداى من! اى خدايى كه مقامت بس والا و بلند مرتبه است! خشم و غضبت بر بيدادگران بسيار شديد، نيرويت از هر نيرويى بالاتر است، خدايى كه از تمامى مخلوقات بى نيازى و در كبريا و عظمت فراگير و به آنچه بخواهى توانا...
بار خدايا! ما خاندان و فرزندان پيامبر محبوب و برگزيده تو هستم كه اينان با ما از راه فريب و حيله وارد شدند و دشت از يارى ما كشيدند و ما را كه براى حق و عدالت بپا خاستيم به شهادت رساندند».
و سجده آن را با نهادن چهره پرفروغش بر خاك گلگون كربلا انجام داد و تشهد و سلام آن را با خروج روح بلندش از پيكر غرقه به خونش، ادا كرد و بالاخره سر از سجده نماز برداشتن را، با اوج گرفتن سر بريده اش بر فراز نيزه ها و تعقيب نمازش را هم با برخى دعاها و اذكار و سوره مباركه كهف كه از فراز نيزه ها تلاوت كرده، به گوش ها مى رساند.
(ويژگيهاى امام حسين عليه السلام، ص 121 و 122)
12 - معنى اقامه نماز
اقامه و بپاداشتن نماز اشاره به اين است كه نه تنها خودشان نماز مى خوانند، بلكه كارى مى كنند كه اين رابطه محكم با پروردگار همچنان و در همه جا بر پا باشد. در زيارت نامه امام حسين عليه السلام مى خوانيم.
أشهد أنّك قد أقمت الصلوة؛ گواهى مى دهم كه با كشته شدنت نماز را برپا كردى.
و در زيارت مخصوص آن حضرت آمده است كه:
سلام بر تو اى فرزند گرامى پيامبر! گواهى مى دهم كه تو نماز را آن چنان كه حقيقت آن مى باشد، به پا داشتى و زكات آنرا پرداختى و به حق و حقيقت فرا خواندى و از تباهى و ناپسندى ها نهى كردى و قرآن را چنانكه بايد تلاوت نمودى و در راه خدا چنانكه شايسته بود جهاد كردى.(بحار الانوار، ج 100، ص 293)
او به راستى نماز را به صورت بى نظيرى به پاداشت، به گونه اى كه مخصوص او بود نه ديگرى.
13 - بر پايى نماز جماعت در ميدان جنگ
سالار شهيدان، در سرزمين كربلا با همه مشكلات و در مقابل چند هزار دشمن و ناله هاى زن و بچه ها، نماز جماعت را اقامه كرد، امام مى توانست نماز را كنار فرزندانش در داخل خيمه به فرادى بخواند، و بعد به ميدان برود، و در ضمن از تيرهاى دشمن نيز محفوظ مى ماند و چند لحظه اى را هم كنار فرزندانش لذت مى برد؛ ولى امام، نماز جماعت را ترجيح داد و آن را در مقابل دشمن برپا نمود و يكى از اصحابش سينه خود را سپر قرار داد و به خاطر نماز به شهادت رسيد.
14 - شهادت به خاطر احياى نماز
حالت نيايش و راز و نياز امام حسين عليه السلام به درگاه الهى، هيچ گاه در تمام زندگى ظاهرى حضرتش قطع نگشت... بلكه انواع مصائب و گرفتارى ها و رنج هاى جانكاه را بر پيكر مقدسش و سر مطهر و قبر منورش، پس از شهادت خود نيز، در راه خدا به جان خريد و همه اينها را در همان دوران زندگى ارزيابى و براى خشنودى خدا، نيت همه آنها را نمود.
در اين مورد كافى است به پايمال شدن پيكرش، بريده شدن دست و انگشتانش پس از شهادت، زده شدن چوب بيداد بر لب و دهانش، بر فراز نيزه گرداندن سر مطهرش در شهرها نگريست كه همه اينها را به نيت انجام فرمان خدا و نماز و عبادت و اطاعت او و احياى دين و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله انجام داد.
15 - هر چه به شهادت نزديك مى شد برافروخته تر مى شد
مى بينيد كه در بعض روايات هست كه حسين بن على عليه السلام هر چه به ظهر عاشورا نزديكتر مى شد افروخته تر مى شد. رويش افروخته مى شد.
براى اينكه مى ديد كه جهاد در راه خداست و براى خداست و چون جهاد براى خداست، عزيزانى كه از دست مى دهد از دست نداده است، اينها ذخايرى هستند براى عالم بقا. (صحيفه نور، ج 17، ص 239)
16 - شيرينى معرفت
اميرالمؤمنان على عليه السلام در ترسيم صفات فرشتگان مى فرمايد:
آنها شيرينى معرفت خداى را چشيده و از جام مهر و محبت او سيراب گشته و پرواى از خدا تا اعماق قلبشان نفوذ كرده است، از اين رو فرمانبردارى و عبادت طولانى خدا، قامت آنان را خم كرده و شوق بسيار به او، حالت تضرع آنان را از بين نبرده است (بحارالانوار، ج 57، ص 110).
آرى، اگر به خوبى به شخصيت والا و شاهكار بزرگ حسين عليه السلام بينديشيم به روشنى آثار چشيدن معرفت خدا و سركشيدن جام مهر و عشق او را، در كران تا كران زندگى او در خواهيم يافت. او شيرينى معرفت بى نظيرى را چشيده بود كه هجوم امواج رخدادهاى ناگوار و تلخ دنيا و دنياپرستان بر قلب و جان و درون و برون او هرگز احساس تلخ كامى نكرد.
اگر با بينش معنوى به سخن اميرالمؤمنين علي علیه السلام در مورد فرشتگان بينديشيم كه فرمود:
«فرمانبردارى و عبادت خدا قامت آنان را خميده ساخته، اما شوق بسيار به او حالت نيايش آنان را از بين نبرده است»، در خواهيم يافت كه آشكارترين فرد و شايسته ترين مصداق آن، امام حسين عليه السلام است، چرا كه هم در فرمانبردارى و عبادت باشكوه روز عاشورا قامتش خميده شد و هم تير سه شعبه اى را كه بر سينه و قلب مقدسش فرود آمد به جان خريد و خون پاكش فواره زد و بايد كه بر خميدگى قامت او در اطاعت و عبادتت پرشكوه خداوند در آن روز جدا شدن و قطعه قطعه شدن پيوندهاى وجود و اعضاى مقدسش را نيز اضافه كرد اما با همه اينها عشق او به خدا افزونتر شد.
17 - همه چيز او عبادت بود
عبادت حسين لحظه اى و بر حسب موقعيت نبود، بلكه تمام لحظات و دم زدن هاى او عبادت به حساب مى آمد، جهاد او عبادت بود، قيام او عبادت بود، خطبه و سخنرانى او عبادت بود، شمشير زدن او، نصيحت او به دوست و دشمن، صبر او، و تحمل او عبادت بود آن ساعتى كه با خصم مى جنگيد عبادت مى كرد، آن لحظه به خاك افتادن او عبادت بود، و آن جان دادن او در عين صبر و تحمل عبادت بود.
اما در چنان وضع و حالى گويى باز هم آن عبادت را هم كفايت كننده و قابل عرضه نمى دانست. در عين افتادگى و بى رمقى در قتلگاه و لبانش در عين خشكى و تشنگى به ذكر خدا مترنم بود:
الهى رضاً بقضائك، صبراً على بلائك، تصديقاً لأمرك، لا معبود سواك.
خدايا! به حكم تو راضيم، بر بلاى تو صابرم. و من تو را تصديق دارم جز تو معبودى نيست.
افزودن دیدگاه جدید