منطق و بینش قوی امام حسین علیه السلام

منطق و بینش قوی امام حسین علیه السلام

13 - منطق شهيد

وقتى كه ابا عبدالله عليه السلام مى خواهد به طرف كوفه بيايد، عقلاى قوم، ايشان را منع مى كنند، مى گويند آقا اين كار منطقى نيست، و راست هم مى گفتند، منطقى نبود، با منطق آنها كه منطق يك انسان عادى معمولى است كه بر محور مصالح خودش فكر مى كند و منطق منفعت و منطق سياست است، آمدن اباعبدالله منطقى نبود، امام حسين يك منطق بالاترى دارد، منطق او منطق شهيد است، منطق شهيد مافوق منطق افراد عادى است.

«عبد الله بن عباس» و «محمد بن حنفيه» آدم هاى كوچكى نبودند، اينها افراد سياستمدار روشن بينى بودند و از نظر منطق آنها يعنى از نظر منطق سياست و منفعت، از نظر منطق هوشيارى بر اساس منافع فردى و پيروزى شخصى بر رقيبان، واقعا هم آمدن ابا عبدالله محكوم بود. ابن عباس يك راه سياسى زيركانه اى پيشنهاد كرد از نوع همان راه ها كه معمولا افراد زيرك كه مردم را وسيله قرار مي دهند عمل مى كنند و آن اينكه مردم را جلو مى برند و اگر شكست خوردند، آنها زيانى نبرده اند. گفت:

مردم كوفه به شما نوشته اند كه ما آماده نصرت تو هستيم. شما بنويسيد به مردم كوفه، كه عمال يزيد را از آنجا بيرون كنند وضع آنجا را آرام نمايند، (بگير و ببند و بده به دست من پهلوان!) يكى از دو كار خواهد شد: يا اين كار را مى كنند، يا نمى كنند، اگر اين كار را كردند، شما راحت مى رويد و كارها را در دست مى گيريد و اگر اين كار را نكردند، به محذورى گرفتار نشده ايد.

اعتنا نكرد به اين حرف، گفت: من مى روم، گفت: كشته مى شوى. گفت: كشته شدم كه شدم، گفت: آدمى كه مى رود و كشته مى شود، زن و بچه با خودش نمى برد، فرمود زن و بچه را هم بايد با خودم ببرم.

(شهيد، ص 99)

 

 

14 - آگاهى از شهادت خويش

نسبت به آگاهى امام از سرانجام قيام كربلا، متفاوت نوشتند و اظهار نظرهاى گوناگون را مطرح كرداند، اما آنچه كه از مبانى اعتقادى ما ريشه مى گيرد آن است كه: امام حسين عليه السلام از علم غيب برخوردار بوده و سرانجام حركت هاى سياسى خود را مى دانسته است، و با آگاهى لارم براى بيدارى امت اسلامى به سوى شهادت رفته است كه اظهار داشت:

سوگند به خدايى كه جان حسين در دست اوست؛ حكومت بر بنى اميه گوارا نخواهد شد تا مرا به شهادت برسانند و اگر مرا كشتند، هرگز آنان به آرزوى خويش نخواهند رسيد و هرگز كسى به خاطر خدا آنها را يارى نمى كند، اولين كشته اين امت، من و اهل بيت من خواهيم بود، سوگند به خدايى كه جان حسين در دست اوست تا يك نفر از بنى هاشم زنده باشد قيامت بر پا نخواهد شد.

(فرهنگ سخنان امام حسين (ع)، ص 53)

 

 

15 - بينش قوى امام حسين (علیه السلام)

جهت تقدس نهضت اين است كه در آن يك رشد و بينش نيرومند وجود دارد.

يعنى اين قيام و حماسه از آن جهت مقدس است كه قيام كننده چيزى را مى بيند كه ديگران نمى بينند، همان مَثَل معروف؛ «آنچه را كه ديگران در آينه نمى بينند، او در خشت خام مى بيند». اثر كار خودش را مى بيند، منطقى دارد مافوق منطق افراد عادى، مافوق منطق عقلایى كه در اجتماع هستند. ابن عباس، ابن حنفيه، ابن عمر و عده زيادى در كمال خلوص نيت، حسين بن على را از رفتن به كربلا نهى مى كردند، آنها به اندازه حسين بن على خطر را احساس مى كردند و نه مى توانستند بفهمند كه چنين قيامى در آينده چه آثار بزرگى دارد. اما او به طور واضح مى ديد. چندين بار گفت:

به خدا قسم اينها مرا خواهند كشت، و به خدا قسم، كه با كشته شدن من، اوضاع اينها زير و رو خواهد شد.

اين بينش قوى اوست.

(حماسه حسينی، ج 1، ص 142)

 

 

16 - سخن امام هنگام ورود به كربلا

امام حسين عليه السلام هم از بى وفايى و دنياگرايى مردم اطلاع دارد، و هم از سرانجام قيام خود با خبر است، و هم از جايگاه شهادت خود و ياران خود آگاه است، وقتى كاروان امام به سرزمين كربلا رسيد اظهار داشت:

اين مردم برده هاى دنيا هستند و دين بازيچه زبانشان مى باشد، حمايت و پشتيبانى از دين تا آنجا است كه زندگيشان در رفاه باشد، اما آنگاه كه در بوته امتحان قرار گيرند، دينداران كم خواهند بود.

سپس سؤ ال كرد: «أ هذه كربلا»؟ آيا اين سرزمين كربلاء است؟

پاسخ دادند: آرى

امام فرمود: اسم اينجا كرب و بلاء است، منزل كنيد، اينجا بارانداز ما است، اينجا خوابگاه شتران ماست، اينجا مردان ما به شهادت مى رسند، اينجا خون هاى ما ريخته مى شود.

 

و در نقل ديگرى فرمود:

«فرود آييد و از اينجا به ديگر جا كوچ نكنيد. سوگند به خدا! اينجا خوابگاه شتران ما است.

سوگند به خدا! اينجاست كه خون هاى ما ريخته مى شود.

سوگند به خدا! اينجاست كه حرمت ما شكسته مى شود، اينجاست كه مردان ما به شهادت مى رسند، اينجاست كه اطفال ما را چون گوسفند سر مى برند، اينجاست كه شيعيان ما قبور ما را زيارت كنند، و اين همان خاكى است كه جد من رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، وعده آن را به من داد و خبر او هرگز دگرگون نخواهد شد».

 (فرهنگ سخنان امام حسين (ع)دشتى، ص 56)

 

 

17 - آگاهى از قاتلان خويش

امام حسين عليه السلام در سحر روز عاشورا، جهت استراحت اندكى خوابيد و در خواب نسبت به شهادت و قاتلان خود حقايقى را مشاهده فرمود كه پس از بيدار شدن خطاب به فرزندان اظهار داشت:

(من در خواب ديدم كه چند سگ شديدا بر من حمله مى كنند، و شديدترين آنها سگى بود به رنگ سياه و سفيد، اين خواب نشانگر آن است كه از ميان اين افراد، كسى كه به مرض برص مبتلاء است قاتل من است، پس از هجوم سگ ها، رسول خدا صلى الله عليه و آله را با گروهى از يارانش ديدم كه به من فرمود:

تو شهيد اين امت هستى و ساكنان آسمان ها و عرش الهى آمدن تو را به همديگر بشارت مى دهند، پسرم امشب افطار را در نزد من خواهى بود. عجله كن و تأخير روا مدار، اينك فرشته اى از آسمان فرود آمده است تا خون تو را در شيشه سبز رنگى جمع آورى كند).

(فرهنگ سخنان امام حسين عليه السلام، ص 54).

افزودن دیدگاه جدید