آيا امام(عليه السلام)على اصغر را به ميدان برد؟

بعضى مى نويسند: امام فرزند شيرخوار خود را در جلو خيمه به عنوان وداع مى بوسيد كه ناگه تيرى آمد و بر گلوى طفل نشست.(40)

سيد بن طاووس در لهوف مى نويسد: پس از آن كه نداى طلب يارى امام (عليه السلام) بلند شد، صداى شيون زنان خيام برخاست. امام (عليه السلام) كنار خيمه آمد و فرمود: خواهرم زينب!

«ناوِلينى وَلَدِىَ الصَّغير حَتّى أُوَدِّعَهُ، فَأَخَذَهُ وأَوْمَأَ إِلَيْهِ لِيُقَبِّلَه، فَرَماهُ حَرْمَلةُ بْنُ كاهِل اَلأَسَدي(لع)(41)بِسَهْم فَوَقَعَ في نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقالَ لِزَيْنَبَ: خُذيهِ، ثُمَّ تَلْقَّى الْدَّمَ بِكَفَّيْهِ فَلَمّا امْتَلأتا; رَمى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُمَّ قالَ: هَوْنٌ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللهِ».

«فرزند خردسالم را بياوريد تا ـ به عنوان وداع ـ او را ببوسم، در اين هنگام مردى به نام حرمله، فرزند كاهل اسدى، با تير گلوى او را دريد. امام (عليه السلام) خطاب به زينب فرمود: اين كودك را از من بگير و سپس مشت خود را از خون آن نازنين پر كرد و به آسمان پاشيد و فرمود: تحمل آن بر من آسان است; زيرا در نظرگاه خدا هستيم.»

ابن اعثم كوفى نيز در «الفتوح» آورده است كه امام (عليه السلام) در كنار خيمه، در حال وداع و بوسيدن كودك شيرخوار بود كه تيرى آمد و بر سينه اش نشست و او جان داد و امام (عليه السلام) بدن او را دفن كرد.(42)

وى همچنين مى نويسد: امام (عليه السلام) على اصغر را به ميدان آورد و فرمود: اى قوم، اگر من به زعم شم ـ گناهكارم، اين طفل گناهى نكرده است، او را جرعه اى آب دهيد. در اين هنگام تيرى از سوى آن قوم آمد و بر گلوى طفل شيرخواره اصابت كرد و از آن سوى بر بازوى امام خورد. آن حضرت با دست خود تير را از گلوى طفل بيرون آورد و او در دم جان داد. امام (عليه السلام) طفل رابه مادرش داد و فرمود: بگير كه از حوض كوثر سيراب گرديد.

افزودن دیدگاه جدید