به دست باد نده ، اختيار گيسو را
نوشته اند به پاي تو اين هياهو را
شكوه تو غزلم را به باد خواهد داد
عزيز! دست كه دادي ترنج و چاقو را
خوشم به جبر، مسلمان چشمتان باشم
بكش به روي دلم ذوالفقار ابرو را
بمان پناه حرم، معجري هراسان است
مگر نمي شنوي هق هق النگو را !؟
به پيري پدرت رحم كن! ز جا برخيز
عصا به دست بده اين خميده زانو را
كنار داغ تو، داغ مدينه را كم داشت
خدا كند كه نبيند شكاف پهلو را
به دست باد نده ، اختيار گيسو را
افزودن دیدگاه جدید