مذهب جعفری و أدب جعفری
همه ما با كلمه « مذهب جعفری » آشنا هستیم و می دانیم كه علت نام گیری مذهب تشیع به این نام مبارك این است كه از بین ائمه هدی علیهم السلام امام صادق علیه السلام بیشترین مجال را برای تبیین حقایق دین جد بزرگوارشان پیدا نمودند تا جایی كه به عنوان مثال شیخ مفید رحمه الله می نویسد : « اصحاب حدیث اسمهای راویان ثقه – علی رغم اختلاف آن راویان در گفتار و اندیشه ها - كه از امام صادق علیه السلام روایت نموده اند را جمع كرده اند كه عدد آن به چهار هزار مَرد می رسد »(1) .
توجه شود كه این تعداد فقط راویان ثقه را شامل می شود و اگر راویان مجهول یا ممدوح یا ضعیف یا غیر آنها را هم به حساب آوریم عدد شاگردان حضرت چندین برابر عدد فعلی خواهد شد .
البته این نامگذاری صرفا از طرف مردم نبوده بلكه در لسان احادیث ذكر شده است كه بدان اشاره خواهد شد .
اما علت انتخاب عنوان مذكور برای این نوشتار تأكید بر قسمت دوم عنوان است یعنی « أدب جعفری ». نكته ای كه كمتر بر آن تأكید می شود و می توان گفت كه عنوان اول راجع به عقائد و احكام است و عنوان دوم راجع به آداب و رسوم شیعه بودن یا همان آداب معاشرت تشیع می باشد .
به خاطر اهمیت موضوع متن حدیثی را كه مرحوم كلینی با سند صحیح (2) روایت كرده اند را ، می آوریم : زید شحّام می گوید : امام صادق علیه السلام به من فرمودند : « سلام مرا به كسانی از شیعیان كه فكر می كنی از من اطاعت می كنند و كلام مرا نگه می دارند ، برسان ! و سفارش می كنم شما را به : تقوای الهی و ورع در دین و كوشش برای خدا و راستی در سخن و أدا نمودن أمانت و طول دادن سجده و حُسن هم جواری . چرا كه محمد صلی الله علیه وآله برای همین مطالب مبعوث شده است ! امانت را به صاحب آن كه شما را امین پنداشته باز گردانید چه نیكو كار باشد و چه فاجر و بدكاره ! چرا كه رسول خدا صلی الله علیه وآله امر می فرمود كه نخ و سوزن را نیز به صاحبش پس دهید ! در میان مردم (اهل تسنن) نماز بگذارید (3) و بر جنازه های آنان حاضر شوید وبه عیادت بیمارانشان بروید و حقوقشان را ادا نمایید چرا كه وقتی یكی از شما در دین خود ورع بورزد و سخن راست بگوید و امانت را ادا نماید و خلق خود را با مردم نیكو نماید ، [ آن وقت ] گفته خواهد شد : این شخص « جعفری » است ! و این مطلب مرا خوشحال می نماید و از آن بر من سروری عارض می شود و [ از جهت تحسین ] گفته می شود : این است « أدب جعفر » !!!
اما اگر شیعه بر غیر این حالت باشد بلا و مصیبت و ننگ و عار آن بر من وارد می شود و [ از جهت سرزنش ] گفته می شود : این « أدب جعفر » است ؟؟!!
به خدا قسم (4) كه پدرم [امام باقر ] علیه السلام برای من حدیثی بیان كرد كه : مردی از میان شیعیان علی علیه السلام در بین قبیله این گونه زندگی می نمود كه مایه زینت قبیله بود ، ادا كننده ترین آنان نسبت به امانت بود و ادا كننده ترین آنان نسبت به حقوق و راستگو ترین آنها! مردم آن را طرف وصایای خود قرار می دادند و امانت های خود را به او می سپردند و [ اگر ] از عشیره در مورد او سۆال می كردی جواب می شنیدی كه : او امانتدار ترین ما و راستگو ترین ماست !! » (5) .
ممكن است اشكال شود و گفته شود كه این حدیث به خاطر تقیه صادر شده است و برای زمانی است كه شیعیان در اقلیت باشند !جواب این است كه هیچ شاهدی در حدیث برای حمل آن بر تقیه وجود ندارد علاوه بر این كه حمل بر تقیه در جایی خواهد بود كه احادیث با هم تعارض نمایند و در مقابل این حدیث و احادیث شبیه به آن ، حدیثی كه قابلیت معارضه را داشته باشد وجود ندارد و بر فرض كه حمل بر تقیه شود قطعا از نوع تقیه ای نخواهد بود كه از روی خوف و اظطرار است بلكه تقیه از نوع مدارا با هم نوع یا هم كیش است (6و7) كه در این صورت مخصوص به حالت خوف و اظطرار یا در اقلیت بودن نخواهد بود !
البته تذكر این نكته كاملا شایسته است كه این احادیث فقط و فقط مربوط به ادب معاشرت می باشد و به هیچ رو اثری از دعوت به كوتاه آمدن در زمینه اعتقادی و امثال آن در مقابل مخالفین و اهل تسنن در آن نمى باشد !
و هدف اصلى از این نوشته بیشتر تأكید بر حركت در صراط مستقیم و دچار نشدن به افراط در زمینه « تبرّی » است به گونه ای كه این « تبری » با « ادب جعفری » منافات پیدا نكند چنانچه باید مواظب بود كه به بهانه همین نكته و برای خوش آمد بعضی فرق اسلامی نباید حرفى زد یا رفتاری نمود كه موجب وهن شیعه یا اعتقادات حقه گردد!
پس یكی از اموری كه باید وارد ادبیات ما شیعیان شود « أدب جعفری » است كه می توان آن را طبق حدیث شریف و صحیح فوق ، در 12 مورد زیر خلاصه نمود : 1- تقوی الهی 2- ورع در دین 3- اجتهاد و كوشش برای خدا 4- راستی در گفتار 5- ادای امانت 6- طول دادن سجده 7- حُسن هم جواری 8- نماز خواندن در بین مردم (اهل تسنن) 9- حضور در تشییع جنازه آنان 10- عیادت از بیماران آنان 11- ادای حقوق آنان 12- حُسن خلق با آنان .
پی نوشت:
1-ارشاد مفید ج2 ص173 .
2- در اصطلاح به چنین روایتی صحیحه گفته می شود به دلیل اینكه تك تك راویانی كه در سلسله سند این روایت وجود دارند عدل و امامی می باشند و جالب توجه این است كه در سلسله سند این روایت راویان بسیار ویژه ای وجود دارند مثل : فضل بن شاذان و صفوان بن یحیی و صدر سند نیز دارای دو طریق است .
3- البته عبارت عربی حدیث این چنین است : « صلوا عشائركم » كه معنای آن این خواهد بود كه به عشیره های خود صله و مهربانی كنید لكن به احتمال قوی در این عبارت از طرف نساخ یا روات اشتباه رخ داده و عبارت این چنین بوده است : « صلوا فی عشائرهم » كه ترجمه آن همانی است كه در متن آمده ، دلیل این مطلب آن است كه اولا عبارت اصلی با سائر عبارات حدیث و ادامه آن تناسبی ندارد و ثانیا شبیه به مضمون این حدیث احادیث دیگری وجود دارد كه در آن همان مطلبی كه در متن آورده ایم بیان شده به عنوان مثال : كافی ج2 ص635ح1و3 و ص219ح11 و وسائل الشیعة چاپ اسلامیه ج 5 ص 443 باب 46 ح2 .
4- توجه شود كه به رغم این كه در فقه شیعه قسم راست خوردن مكروه است با این حال حضرت علیه السلام به خاطر اهمیت مسأله به لفظ جلاله قسم می خورند .
5- اصول كافی ، ج2 ، ص636 ، ح 5 .
6- برای تحقیق نسبت به وجود قسمی از تقیه به نام مداراتی رجوع شود به كتاب الطهارة ، آیة الله خوئی ج4ص315 و الرسائل العشرة ، امام خمینی صص 7و8و56و57 و القواعد الفقهیه ، آیة الله مكارم.
7- برای تحقیق بیشتر نسبت به مسأله رفق و مدارا مراجعه شود به وسائل الشیعه چاپ اسلامیه ج 11 ص213 باب استحباب الرفق .
حمید حاج علی
مدرس حوزه علمیه
منبع: تبیان
افزودن دیدگاه جدید