قطره¬ی 86 از کتاب هزار و یک قطره در رفع خشکسالی ایران از طریق غیرعادی در عرض چند ماه به کمک اسماء الله– نقد سخنان دکتر روحانی در باره نقد امام معصوم ، به همراه کلماتی چند از سید حسن اقا میری در انکار نمودن و منتفی بودن حکم قصاص در این زمان
بسمالله الرحمن الرحیم: قطرهی 86 از کتاب هزار و یک قطره در رفع خشکسالی ایران از طریق غیرعادی در عرض چند ماه به کمک اسماء الله– نقد سخنان دکتر روحانی در باره نقد امام معصوم ، به همراه کلماتی چند از سید حسن اقا میری در انکار نمودن و منتفی بودن حکم قصاص در این زمان
مقدمه در فیلم منتشرشده از جناب آقای دکتر حسن روحانی ایشان فرمودند: ما در کشور معصوم نداریم مگر اینکه یکوقت امام دوازدهم اگر ظهور کرد آن وقت هم میشود نقد کرد. پیغمبر هم اجازه نقد میداد دیگه بالاتر از پیغمبر که در تاریخ نداریم. وقتی پیغمبر یک صحبتی میکرد یک نفر بلند میشد، روبروی پیغمبر میگفت: اَ من الله اَم منک؟ این حرفی که میزنی نظر خودت است یا خدا وحی کرده است؟ اگر میگفت «من الله» که هیچ امر خداست اما اگر میگفت «منّی» طرف مقابل انتقاد میکرد میگفت قبول ندارم و نقد میکرد. ما در زمان حکومت معصوم هم نقد را داریم-
ضمن تشکر از جناب آقای دکتر حسن روحانی که باب جدیدی را در نشر معارف شیعی باز نمودند ما هم طبق فرمایشات شما اقدام به نقد همین سخنان میکنیم تا بتوانیم از این طریق به مسیر صحیح رهنمون گردیم:
1 سؤال: در کجای تاریخ آمده است که کسی به رسولالله عرض نموده باشد: ام من الله ام منک (این سخن از طرف خداست و یا از طرف تو) و بعد رسول گرامی اسلام فرموده باشد منی؟ ما در جریان نزول عذاب بر آن شخص بعد از غدیر خم در تاریخداریم که گفت ولایت علی ع از طرف خداست و یا از طرف تو و پیامبر فرمودند از طرف خدا و بعد آن شخص که قبول نکرد عذاب نازل شد درشان نزول سال سائل بعذاب
2 اگر قرار باشد هر آنچه که در زمان رسول گرامی اسلام ص در منظر رسولالله توسط هر شخصی انجام گرفته باشد برای ما ملاک عمل باشد، خوب در زمان رسولالله ص بسیاری هم به پیامبر ص توهین میکردند و اتفاقاً از صحابه هم بودند، خوب در این صورت ما باید جواز توهین به پیامبر را هم صادر کنیم آیا از طرف یک مسلمان این مطلب قابلقبول است؟
3 اگر این سؤال از جانب مخاطبین پیامبر ص پذیرفته باشد که کسی سؤال کند که این مطلب را که میگویی از جانب خداست و یا از جانب خودت، امروز بنده در مقابل تمامی احادیث شیعه و سنی این سؤال را قرار میدهم که این سخن رسولالله ص از طرف خدا بوده و یا از طرف خود رسولالله ص بوده است و تا اثبات نشود حدیث از جانب خدا بوده است آن را نمیپذیرم، سؤال: آیا عالمی هست که بتواند اثبات نماید که تمامی احادیث رسولالله از جانب خدا بوده و ما مأمور به پذیرش آن هستیم و اگر با دلیل عام قرآنی اثبات شود که کلام رسولالله از جانب خداست و واجب التبعیت است آیا دیگر جای این دارد که ما اجازه دهیم که کلام رسول خدا را نقد کنیم و این سؤال را مطرح نماییم که کلام رسول خدا من الله است و یا از جانب رسولالله ص است؟
4 شیعه و سنی قول رسولالله را واجب التبعیت میدانند، یعنی حدیث را واجب التبعیت میدانند، پس این تئوری که میتوان در کلام رسولالله خدشه وارد کرد و آن کلام را نقد کرد مربوط به چه تفکری است؟ ما در بین مسلمانان چنین چیزی را سابقه نداریم، اگر رسولالله چیزی بیان داستند باید قبول کرده و عمل نماییم، حتی خوارج هم قول پیامبر ص را حجت میدانند و اجازه نقد نمیدهند.
5 نقد یک شخصیت چه زمانی صورت میگیرد؟ زمانی که احتمال دهیم او قول و یا فرمان او اشتباه و یا ضعیف میباشد، سؤال این است آیا کسی میتواند احتمال دهد کلام و یا فعل پیامبر اشتباه است و یا در میان امت کسی وجود دارد که بهتر از او ص سخن گوید و بهتر از او ص عمل نماید؟
6 اگر ما احتمال دهیم پیامبر اشتباه میکند اجازه داریم او را نقد نماییم، آیا احتمال اشتباه در کلام پیامبر ص پیامبر بودن خدا را زیر سؤال نمیبرد؟ اگر احتمال اشتباه وجود دارد دیگر پیامبر خدا نیست، اگر کسی در ادعای پیامبر بودن پیامبر نقد وارد کند چه باید کرد؟ اگر کسی هم معجزه را دلیل بر نبوت بیاورد و او جواب دهد معجزه نبوده است بلکه از قدرت بالای روح و نفس پیامبر ص بوده است چه باید گفت؟ و این مطلب را گفتهاند.
7 اگر احتمال اشتباه در پیامبر اسلام ص وجود دارد، در همه چیزی که از پیامبر به ما رسیده است احتمال اشتباه وجود دارد و یکی از چیزهایی که از وجود نازنین پیامبر به ما رسیده است قرآن است، سؤالکننده همان احتمال را در مورد قرآن مطرح مینماید و میگوید من نقد دارم در مورد قرآن: او میگوید محمد ص آن را آورده و بعد گفته از جانب خداست من به دلایل مختلف میگویم شاید از طرف خدا نباشد، آن وقت با این ترتیب قرآن زیر سؤال نمیرود؟
8 فرضاً یک نفر در زمان جاهلیت در معرض رسول خدا گفته باشد: اَ من الله ام منک، سؤال این است من چرا بیایم آن عرب جاهلی را که مطمئناً انسان نادان و جاهلی است را ملاک خود قرار دهم؟ چرا در بین صحابه رسولالله کسانی را ملاک قرار ندهم حتی در محضر رسولالله صدایشان بلند نمیشد؟ آیا عمل صحابه برای ما حجت است؟ آیا هر عملی که در زمان پیامبر خدا ص انجامشده برای ما حجت میباشد؟ خوب بعضی هم دندان پیامبر ص را شکستند.
9 اگر کسی در امت اسلام پیدا شود که بتواند رسول خدا را نقد نماید و حرفی درستتر از رسول خدا ص بزند چرا رسول خدا ص واجب التبعیه باشد؟ چرا آن شخص دیگر بالاتر نباشد؟ چرا ما از رسول خدا تبعیت نماییم؟
10 فرض کنیم ما اجازه نقد پیامبر ص را داشته باشیم: اگر پیامبر را نقد کردیم و پیامبر جواب داد ولی ما قانع نشدیم در اینجا تکلیف چیست؟ آیا منجر به انکار رسولالله ص نمیشود؟
11 فرض کنیم پیامبر مطلبی فرمودند و شخص سؤال کرد: ا من الله ام منک (آیا از طرف خدا است و یا خود شما)، بعد پیامبر فرمود منی (از طرف خودم است) آیا در اینجا قول پیامبر باید تبعیت شود و یا ما باید آن کلام را مورد بررسی قرار دهیم؟ اگر بخواهیم و بررسی کنیم و بعد قبول ننماییم در اینجا مخالف قرآن عمل ننمودهایم؟ چرا که قرآن ما را به تبعیت بیچون و چرا و بدون بررسی از رسول خدا دعوت مینماید و آیات زیادی در اینجا وجود دارد: مانند اطیعوا الله و اطیعوا الرسول- فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا- مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى -
12 در بین تمامی ادیان الهی اثبات شده است که وقتی پیامبرشان چیزی فرمود واجب التبعیه میباشد و هیچکدام از ادیان الهی نگفتهاند ما زمانی قول پیامبر را قبول میکنیم که از طرف خدا باشد و اگر از طرف خدا نبود باید بررسی کنیم.
13 فرض کنیم پیامبر خدا کلامی را فرمودند و بعد کسی سؤال کرد اَ من الله ام منک و بعد پیامبر خدا فرمودند مِنّی، این کلام از جانب خود من میباشد، بعد بین پیامبر و آن شخص بحث شد و بحث بینتیجه ماند و بنده که نظاره کننده هستم و نفهمیدم حق با چه کسی است، در اینجا باید چه کنم؟
14 اگر کلام آقای روحانی درست باشد که ما معصوم نداریم و همه را باید نقد کرد، سؤال میکنیم، آیا همین کلام شما را میتوان نقد نمود؟ جواب مثبت است، لذا ما این کلام را نقد میکنیم و نتیجه میگیریم که بعضی از کلمات را نمیتوان نقد کرد و معصوم داریم، مگر اینکه آقای روحانی خود را معصوم بداند، که در این صورت نمیتوان نقد نمود و واجب التبعیت است که در این صورت باز هم باید نقد کنیم چون میفرمایند معصوم هم باید نقد شود.
15 آقای روحانی فرمودند ما در جامعه معصوم نداریم و همه را باید نقد کرد مگر جایی که کلام من الله باشد: با این معیار آیا تمامی فقها و مجتهدین زیر سؤال نمیروند، چرا که ما در مقابل تمامی رسالههای مراجع همین سؤال را قرار میدهیم، این رساله را معصوم نوشته است؟ جواب منفی است، پس میتوان تمامی رسالهها را نقد نمود و باب تقلید از علماء را تعطیل نمود، با همین منوال میتوان کلام تمامی علماء را نیز تعطیل نمود.
16 اگر تنها کلام معصوم واجب التبیعه باشد یعنی تنها کلام خدا و اهلبیت ع، لازمهی این حرف این است که در این جامعه از کلام هیچ کس نباید تبعیت کنیم، چرا که در این جامعه ما معصوم نداریم و کلام همه باید نقد شود و آنچه دیدهایم در بین گفتمان بین آتئیسمها و اهل توحید، گفتمان بین مسیحیت و یهود و اسلام، گفتمان بین فرق مختلف اسلام، گفتمان بین فرق انحرافی، گفتمان بین چپ و راست در ایران و بین تمامی گفتمانها تا کنون هیچگاه به نتیجه نرسیدهاند، لذا در وضعیتِ کنونیِ جامعه نیز نمیتوانیم به عمل و راه مشخصی برسیم و باید در بی تکلیفی بمانیم، مضافاً بر اینکه اگر بتوان در هنگام ظهور نیز امام معصوم را نقد نماییم در آن زمان نیز نمیتوانیم به نتیجه برسیم و در بی تکلیفی همیشه باقی میمانیم.
17 اگر همه چیز را میتوان نقد نمود حتی معصوم را سؤال می کینم چرا خدا استثناء باشد، خوب خدا را هم میتوان نقد کرد کما اینکه ابلیس فرمان خدا را نقد کرد و کشف نمود که خدا اشتباه میکند که خدا فرمان داده است به آدم سجده کند و ابلیس به کلام خودش عمل نمود و گفت خدا اشتباه میکند.
18 اگر همه چیز را میتوان نقد نمود حتی امام معصوم را سؤال میکنیم چرا قرآن را نقد نکنیم، شاید ما کتابی بهتر از قرآن را برای زندگی این زمان توانستیم پیدا کنیم، کما اینکه خیلی اقدام به این مطلب نمودند متن زیر کلمات حسن آقا میری است که ایشان از منبریهای خانم ابتکار معاون جناب آقای دکتر روحانی هستند و از این دست مطالب بسیار دارند-متن سخنان: قصاص با فطرت نمی سازه، همه میگن (قصاص) نکنیم؛ چون این نسخه مال تو نیست. (این نسخه برای زمان پیامبر بوده، نه الان)... تو این جامعه، بخشش واجبه. تو قاتل نشو تو تخته از زیر پای کسی نکش در جامعه بخشش حیاته. آمدند بعد از پیامبر چی کار کردند؟ نظم این قرآن را بهم زدند، یعنی ما نمی دانیم قرآن از کجا شروع کرده است، کجا ختم کرده است، نمی دانیم نسخهی اول چیست؟ نسخهی دوم چیست نسخهی سوم چیست نسخهی چهارم چیست؟ توضیحات پیامبر از بین رفته است، شأن نزولها هم از بین رفته است گفت لکل مقالٍ مقام، هر صحبتی جایی دارد اگر صحبت را در جای خودش ندانیم اصلاً نمیتوانیم بفهمیم، فهم نمیشود. بابا یک قرآنی درست شده است این قرآنی که دست ماست، بنیامیه و بنیعباس پانصد سال با این حکومت کردند، آن قرآنی که حضرت امیر جمع کرد که بدرد کسی نمیخورد، چون نمیشد با آن لفت و لیس کنی، نمیشد با آن از گردهی مردم بار بکشی، نمیشد هوی و هوس را باهاش خالی کنی، آن قرآن واقعاً به درد کسی غیر علی نمیخورد و کسی که میخواهد راه علی را برود. آن قرآن که نمیشود ازش سو استفاده کرد، برای همین گفتند: ما آن را نمیخواهیم. برداشتیم نظم آیات را بهم زدیم، شماره صفحهها را هم پاک کردیم، شماره نسخهها را هم پاک کردیم، نمی دانیم مرحلهی چندم است میگوید و فی القصاص حیات خب راست میگوید و فی القصاص حیات کی؟ کجا؟ در کدام جامعه؟ در جامعهای که صد تا را بجای یک نفر میکشتند، قصاص حیات است؟ ببینید خیلی بد است که ما درسهایی که در قرآن هست را اصلاً بهش توجه نکردیم، درسهایی که حضرت آدم به ما داده است میفرماید و اتل علیهم نبا ابنی آدم بالحق، داستان بچههای آدم را برایشان بگو هنگامی که هر کدام کاری برای تقرب به پروردگار انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، برادری که عملش مردود شده بود به برادر دیگر گفت به خدا سوگند تو را خواهم کشت برادر دیگر گفت من چه گناهی دارم زیرا خدا تنها از پرهیزگاران میپذیرد اگر تو دستت را دراز بکنی برای اینکه مرا بکشی ما انا بباسط یدی الیک، من دست دراز نمیکنم برای کشتن تو، چرا که من نمیخواهم قاتل بشوم. حاج آقا خود قران گفته است، عزیزم این را کجا گفته است؟ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میگوید قصاص، حیات است برای جامعهی منحط برای جامعهای که کفران نعمت می کند برای آن جامعه که در مقابل یک نفر صد نفر را میکشد حیات است اما جامعهای که با مکارم اخلاق رشد کرده است قطعا در آن جامعه باید بخشید، فقط باید بخشید، چرا؟ چون تو قاتل نشو، هابیل به قابیل گفت من قاتل بشو نیستم ولو تو مرا بکشی من قاتل نخواهم شد من نمیخواهم قاتل باشم فقط باید بخشیدعلامه طباطبایی المیزان میگوید تو جامعهی منحط، جامعهای که کفِ درّه است، برای یک نفر صد نفر را میکشد در آن جامعه قصاص حیات است، جامعهای که پای روضهی امام حسین بزرگ شده است امام حسینی که حر زبانباز نکرده است، حر را بخشیده است، جامعهای که پای این حسین گریه کرده است، در این جامعه که قصاص حیات است، خب تو میشوی قاتل که در این جامعه بخشش حیات است، بخشش واجب است، بخشش قصاص است. آن نسخهای که پیغمبر داد مال جامعهای داد که قاتل بودند، مال آنهایی که صد تا را می کشتند، نه برای خودش، می گویم: بابا قرآن است، ولی این آیه مال کجا آمده است؟ مال کدام جامعه؟ کدام مرحله است؟ از وسط داستان یک چیزی را گرفتیم یک نسخهای از وسط این برگهها برداشتیم بدون شماره صفحه بدون اینکه در مرحله چند است. بعد میگوییم: آقا آیه قرآن است دیگر. خب آیه قرآن توضیح دارد، آیه قرآن تفسیر دارد، آیه قرآن شأن نزول دارد، آیه قرآن توضیح پیامبر باهاش است، اگر نباشد چی؟ نباشد نمیتوانیم بگوییم حکم خداست، باید احتیاط کنی، نمی توانی عمل کنی بهش، این نسخه مال تو نبوده که تویی که صحیفه سجادیه داری، تویی که ابوحمزه ثمالی میخوانی، تویی که کمیل میخوانی، نمی توانی این جوری باشی تو، تویی که پای سفرهی نهجالبلاغه هستی، این حکم مال تو نیست، ولی چون بهم زدیم داستان قرآن را، معلوم نیست، فکر میکنیم مخاطب این آیه تویی، مخاطب تو نیستی، نمی توانی این جوری باشی - چون توضیحات پیامبر نیست، چون نظمش بهم خورده است، چون از اهلبیت جدا شده است، شده ابزار دست داعش که به اسم این آدم بکشد، مگر قصاص نیست، خب نمیسازد با فطرت، همه میگویند: نکنیم این کار را. چون این نسخه مال تویی نیست که روضهخوان امام حسین هستی امام حسین، شمر روی سینهاش نشسته بود با چکمه، امام حسین بهش میگوید به مادرم فاطمه شفاعتت میکنم، پاشو برو، نمیگوید دستت خشک شود، خانم زینب آن بابا را نفرینش نمیکند.- با ضمن پوزش ما نقد این مطالب در ضمن چند سخنرانی و ویژه نامه انجام دادهایم-
علی بهرامی نیکو (هُدهُد) سایت tvshia.com کانال تلگرام:@hodhodbashid آی دی شخصی تلگرام:@hodhodbash اینستاگرام:khoshksali96 09198844798- تاریخ 96.11.09
افزودن دیدگاه جدید