لزوم وضرورت وحدت(1)
ضرورت وحدت و همگرايي در جامعة توحيدي
وحدت و همگرايي در جامعة توحيدي، پيش از آنكه دستوري وحياني باشد، امري عقلاني است و بيش از آنكه مطلوبي ديني باشد، ضرورتي عيني است؛ چراكه وحدت در نظام اجتماعي اسلام تداوم حاكميت وحدت در نظام تكوين و تشريع است و نه تنها وحدت ريشه در عقايد و شريعت اسلام دارد كه حيات امت اسلامي و تاريخ اين امت بر آن استوار است.
اهميت اين موضوع را از قرآن كريم بياموزيم که هم وحدت و همگرايي در جامعة اسلامي را امري بايسته معرفي کرده و از آن با تعابيري مختلفت ستايش نموده است و هم واگرايي و وحدت گريزي را پديدهاي زشت دانسته و آن را با تعابيري کوبنده نكوهش نموده است.
الف:وحدت و ارزش آن در قرآن
قرآن كريم در آيات متعددو با تعابير مختلف به ضرورت وحدت و همگرايي در جامعة اسلامي اشاره نموده است،آيات زير از جمله اين آيات است:
1. همگرايي نعمتي الهي
همگرايي نعمتي الهي است كه قرآن كريم بر اين حقيقت صحه گذاشته و ميفرمايد:
واعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً وَ لاتَفَرّقُوا وَ اذْكُروا نِعْمَةَ اللهِ عَلَيكُم إذ كُنتُم أعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِكُم فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِه إخْوانا وَ كُنتُمْ عَلى شَفا حُفْرةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَكُم مِنْها؛«همه به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكند نشويد، و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آن گاه كه با هم دشمن بوديد و او ميان دلهاي شما الفت انداخت تا به لطف او برادر يكديگر شديد؛ و بر پرتگاهي از آتش بوديد و او شما را از آن رهانيد»[1].
2. وحدت، فلسفة بعثت پيامبران
از قرآن و ديگر آموزههاي اسلامي استفاده ميشود، نخستين چيزي كه انسان به پرستش آن پرداخت آفريدگار يكتا بود، بت و دو گانه پرستي و اختلاف در دين، زاييدة وهم و خيال انسان است كه پس از يكتا پرستي، در ميان بشر رخ نمود. دليل بر اين مطلب، آية زير است كه قرآن كريم، فلسفة تشريع دين و بعثت پيامبران را پيشگيري از هرگونه تفرقه و پراكندگي معرفي كرده است:
كانَ النّاسُ أمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبيّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنذِرِينَ وَ أنْزَلَ مَعَهُم الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَينَ النّاسِ فِيما اخْتَلَفُوا فِيهِ؛ «مردم امتي يگانه بودند، سپس خداوند پيامبران را مژده رسان و بيم دهنده بر انگيخت و به همراه آنان، كتاب را به حق نازل كرد تا ميان مردم در آنچه كه اختلاف داشتند داوري كنند»[2].
ب: زشتي پراكندگي در قرآن
قرآن كريم افزون بر آن كه با تعابيري زيبا، ارزش وحدت و همدلي را گوش زد كرده است، زشتي پراكندگي را نيز از نظر دور نداشته و با تعابيري گويا، برخي از زشتيهاي آن را بيان داشته است:
1. پراكندگي عذابي الهي
قرآن كريم در اين باره كه پراكندگي، نوعي عذاب است، آن را در كنار برخي ديگر از عذابهاي الهي قرار داده، ميüفرمايد:
قُل هُوَ القادرُ على أن يَبعثَ عَلَيكُم عَذاباً مِن فوقِكُم أو مِن تحتِ أرجُلِكُم أو يَلبِسَكُم شِيَعاً ويُذيقَ بعضُكم بَأسَ بَعضٍ؛ «بگو او قادر است تا عذابي از سمت بالا يا از زير پايتان بر شما فرو فرستد و يا شما را به صورت دسته هاي پراكنده به هم بياميزد و طعم جنگ را به هر يك از شما به وسيلة ديگري بچشاند»[3].
اين آيه حاكي از آن است كه اختلاف كلمه و پراكندگي در ميان جمعيت، به قدري خطرناك است كه در رديف عذابهاي آسماني و زميني قرار گرفته است و حتي گاه آثار زيانبار ناشي از اختلاف و پراكندگي، به مراتب از ويرانيهاي ناشي از صاعقه ها و زلزله ها مخرب تر است؛ چراكه گروه گروه شدن زمينة درگيري و خون ريزي را فراهم مي آورد.
2. تفرقه، نغمهاي شيطاني
تفرقه و پراكندگي پديدهاي زيانبار است كه با پيروي از شيطان رخ نموده و جامعه را به تباهي ميكشاند، از اين رو خداوند بزرگ، اهل ايمان را از پيروي شيطان بر حذر داشته ميگويد:
يا أيُّها الَّذينَ آمَنوا اُدخُلوا في السِّلمِ كافَّةً ولا تَتَّبِعوا خُطُواتِ الشِّيطانِ إنّه لَكُم عدوٌّ مبين؛ «اي كساني كه ايمان آورده ايد همگي به صلح و آرامش در آييد و گامهاي شيطان را پيروي نكنيد كه براي شما دشمني آشكار است»[4].
3. وحدت شكني، بغي و ستمگري
وحدت شكني در نگاه قرآن به حدي زشت است كه از آن، به بغي و ستمگري تعبير كرده است چنان كه فرمود: وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ؛ «و جز كساني كه به آنان كتابي داده شده بود، در آن اختلاف نكردند، (آن هم) پس از آن كه دلايل روشن براي آنان آمد، اين به دليل وجود بغي و ستمگري در ميان آنان بود».[5]
تلاش پيشوايان دين در امر تحقق وحدت
پيشوايان ما با تعابيري زيبا و گويا، ضرورت وحدت و همدلي در جامعة اسلامي را گوشزد كردهاند و با رفتار وحدت آفرينشان، بر اين بايستگي صحه گذاشتهاند. در اينجا به منظور آگاهي از اهميت وحدت در سيرة پيامبر اکرم(ص)، امام علي(ع) و نيز عالمان و رهبران ديني نمونههاي چند از گفتار و رفتارشان ياد آور ميشويم.
الف: وحدت در گفتار و رفتار پيامبر اعظم(ص)
در اهميت و ضرورت وحدت، از پيامبر خدا(ص)احاديثي فراوان رسيده است كه موارد زير نمونهاي از اين احاديث است.
عن النبي(ص)قال: من فارق جماعة المسلمين فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه؛ «پيامبر فرمود: هركس از اجتماع مسلمانان فاصله بگيرد قيد مسلماني را از گردنش وا نهاده است»[6].
پيامبر اكرم(ص) با تفسيري كه از شخص مسلمان ارائه داده است، تكليف همگان را روشن ساخته است كه فرمود: من استقبل قبلتنا و شهد شهادتنا و أحل ذبيحتنا فهو المسلم، له ما لنا و عليه ما علينا؛ «هركس به قبلة ما روي آورد و به شهادت ما شهادت دهد و ذبح ما را حلال بداند او مسلمان بوده و براي او همان است كه براي ماست و عليه او همان است كه عليه ماست»[7].
آن حضرت در جاي ديگر در اين باره كه ممكن است در آيندههاي دور برخي از مسلمانان افراطي، ديگر مسلمانان را مشرك و يا كافر خوانند در ردّ اين افراطگريها فرمود:
مَن قال لأخيه يا كافر فقد باء به احدهما، ان كان كما قال و الا رجعت عليه؛ «هركس برادرش را كافر خواند، كفر يكي از آن دو ثابت مي شود، اگر آن طور باشد كه او را كافر خوانده است(پس او كافر است) و در غير اين صورت، خود وي كافر است»[8].
اين فرازها از سخنان پيامبر(ص)، گوياي آن است كه آن حضرت با چراغ فروزان نبوت، زمانهاي دور را روشن ساخته است تا به اين وسيله، از تكفير و طرد برخي گروهاي مسلمان توسط برخي ديگر از گروه هاي افراطي ممانعت به عمل آيد و از پراكندگي در جامعة اسلامي پيشگيري شود.
پيامبر خدا(ص) افزون بر اينكه به وحدت توصيههايي مؤكد و فراوان داشت در عمل نيز، اقداماتي عملي و مؤثر صورت دادند كه در بر قراري وحدت، نقشي به سزا دارد.اخذ بيعت با نمايندگان تازه مسلمان اهل يثرب در سالهاي دوازدهم[9] و سيزدهم بعثت[10]، عقد اخوت در همان ماههاي آغازين پس از هجرت،[11]محو عوامل تفرقه مانند تخريب مسجد ضرار[12] و مانند آن، از جمله تدابير عملي آن حضرت در تحکيم وحدت در جامعة اسلامي است.
ب: وحدت در گفتار و رفتار امام علي(ع)
در آن شرايط حساس كه دشمنان مانند يهوديان و مشرکان كه پس از غروب خورشيد وجود پيامبر اكرم، غروب اسلام را انتظار ميكشيدند، اگر عظمت اسلام و ابهت مسلمانان با تفرقه و پراكندگي از ميان ميرفت، به يقين اثري از اسلام و قرآن براي نسلهاي آتي نميماند. اين جاست كه ضرورت وحدت در آن روزگار آشكار ميگردد. سخن امام علي(ع)که بيش از همه در انديشة وحدت و همگرايي در جامعه بود، گوياي اين حقيقت است كه فرمود:
الزموا السواد الأعظم فإن يد الله على الجماعة. وإياكم والفرقة فإن الشاذ من الناس للشيطان كما أن الشاذ من الغنم للذئب؛ همواره با جماعت باش كه دست خدا با جماعت است و مبادا از جماعت فاصله بگيريد كه فرد بريده از مردم بهرة شيطان است چونان گوسفند دور از گله كه طعمة گرگ است.[13]
به رغم عدم رضايت امام علي(ع) از جريان پيش آمده پس از رحلت پيامبر(ص)، باز مردم را از تفرقه بر حذر داشت و به افرادي مانند عباس (عموي پيامبر) و ابوسفيان كه آمده بودند تا در برابر خليفه، با آن حضرت بيعت كنند و به اين وسيله به اختلافات پيش آمده دامن بزنند، فرمود:
ايها الناس شُقّوا امواجَ الفتن بِسُفُن النجاة و عَرِّجوا عن طريق المنافره و ضَعوا تيجانَ المفاخره؛ «اي مردم! امواج فتنه ها را با كشتيهاي نجات در هم شكنيد و از مسير پراكندگي دوري گزينيد و تاج برتري جويي را به كنار نهيد[14].
آن حضرت در مبارزهايبي امان با تفرقه افکنان تا آنجا پيش رفته است که به کشتن آنان فرمان داده است، چنان که فرمود: ألا من دعا إلى هذا الشعار فاقتلوه ولو كان تحت عمامتي هذه؛ آگاه باشيد هركس مردم را به اين شعار(فرقه گرايمي) دعوت كند او را بكشيد هرچند كه زير عمامة من پنهان شده باشد.[15]
ج: تلاش رهبران مذهبي
وحدت و يگانگي در جامعه اسلامي چيزي نيست كه کسي، اهميت آن را نداند و يا بخواهد آن را انكار كند، از اين رو جامعه اسلامي به طور عموم و عالمان و فرهيختگان مسلمان به طور خصوص، همواره در انديشة ايجاد وحدت و همرنگي در جامعه اسلامي بوده و هستند، برخورد هوشمندانة رهبران مسلمان اعم از شيعه و سني در اين باره، خود گواهي روشن بر اين مدعا ست.
الف: رهبران اماميه
اگر تاريخ شيعه را ورق بزنيم خواهيم ديد كه شيعيان به ويژه عالمان دين به پيروي از سنت نبوي و به تأسي از پيشوايان معصومشان در راه كلمة وحدت و همبستگي با برادران اهل سنت، تلاشي فروان مبذول داشتهاند، تلاش شيخ مفيد، شيخ طوسي، سيد مرتضي در قرن چهارم و پنجم، تلاش بزرگاني همچون سيد جمال الدين اسد آبادي[16] و مراجعي بزرگ مانند محمد حسين كاشف الغطا، سيد عبد الحسين شرف الدين، آيت الله بروجردي و ديگر بزرگان دين ازآن زمان تا كنون[17]، به ويژه امام راحل و مقام معظم رهبري از جملة اين تلاشها است.
امام خميني براي ايجاد وحدت و تحكيم آن در ميان مسلمانان، تلاشهاي زيادي كرد، ايشان گاه، حفظ وحدت را تکليف الهي دانسته و ميگويد:
امروز ما مكلف هستيم كه در هر لباس وهرشغلى هستيم، ازاختلاف كلمه احتراز و به وحدت اسلامى كه پيوسته مورد سفارش كتاب و سنت است گرايش نموده،و كلمه حق راعُلْيا و كلمه باطل را سفلا قرار دهيم.[18]
و گاه در هشدار به وحدت شکنان، آنان را خائن معرفي کرده و ميفرمايد: مابامسلمين اهل تسنن يكى هستيم؛واحد هستيم كه مسلمان و برادر هستيم. اگركسى كلامى بگويد كه باعث تفرقه بين ما مسلمانها بشود، بدانيد كه يا جاهل هستند يا از كسانى هستند كه مىخواهند بين مسلمانان اختلاف بيندازند. قضيه شيعه وسنى اصلًا در كار نيست، ما همه باهم برادريم.[19]
مقام عظماي ولايت نيز كه چهرهاي اسلام شناس و مدافعي راستين براي وحدت در ميان مسلمانان است، در ضرورت ايجاد وحدت و تحكيم آن در جامعه اسلامي ميگويد:
وجوه مشترک فراواني همچون کتاب واحد، سنت واحد، پيامبر واحد، قبلة واحد، کعبة واحد، حج واحد، عبادت واحد، و اصول اعتقادي واحد در ميان مسلمانان وجود دارد که با بهره گيري از آنها مي توان به رفع يا کاهش مشکلات و معضلات مسلمانان کمک کرد.[20]
2. رهبران اهل سنت
دانشمندان اهل سنت نيز به ضرورت وحدت در جامعة اسلامي واقفند و براي اين امر مهم، اقداماتي چشمگير و ارزشمندي صورت دادند. نگاه گذرا به ديدگاههاي روشن ائمة مذاهب و دانشمندان بزرگ اهل سنت گواه اين مطلب است كه تكفير ديگر مسلمانان را حرام شمردهاند و هيچ فردي از مسلمانان را به خاطر نوع اعتقادي كه دارد تفسيق و تكفير نميكنند و اختلافات جزئي را موجب تفسيق و تكفير مخالفان نميدانند.
ابو الحسن اشعري در واپسين لحظات حياتش، اصحاب خويش را به دور خود فرا خواند و از آنان خواست تا بر اين بخش از اعتقاد او گواهي دهند كه گفت:
إشهدوا عَلَيَّ أنني لا اُكَفِّرُ أحداً مِن أهل القبله بذنب لأنّهم كلَّهم يشيرون الي معبود واحد و الاسلام يشملهم و يعمُّهم...[21]
فخر رازي در تفسير خود، بدون هيچ تعصبي، در ضرورت پيروي از امام علي(ع) ميگويد: هركس در دين خود، به علي بن ابي طالب اقتدا كند هدايت يافته است، دليل بر اين مطلب اين فراز از سخنان پيامبر اكرم (ص) است كه فرمود: «اللهم أدرِ الحقَّ مع عليٍ حيث دار؛ خدايا هميشه حق را داير مدار علي(ع) قرار ده».[22]
اقدام خردمندانة شيخ بزرگ الازهر يعني شيخ محمود شلتوت در حدود 55 سال پيش در 1378ق، مبني بر به رسميت شناختن مكتب اماميه و جواز پيروي از آن، نمونهاي ديگر از اقدامات وحدت گرايانة دانشمندان بزرگ اهل سنت است.
سخن پاياني و ضرورت نشستهاي علماي شيعه و سني
از آيات قرآن و احاديث و نيز از نگاه پيشوايان و عالمان دين، به دست آمد که وحدت و همگرايي در جامعة اسلامي، امري حياتي و حقيقتي انکار نا پذير است. اکنون بايد ديد، در شرايط کنوني که دشمنان ما، در ابراز دشمني با مکتب حيات بخش اسلام کوتاهي نميکنند و به هر جناياتي عليه اسلام و مسلمانان مانند قرآن سوزي، توهين به پيامبر اکرم با کشيدن کاربکاتورهاي توهين آميز، غارت سرماية مسلمانان،سرکوبي و فرو نشاندن حرکتهاي بيدار گرانة آنان دست ميزنند، وظيفة مسلمانان به طور عموم و رسالت علما اعم از شيعه و سني چيست؟ اگر دشمنان، عليه اسلام و مسلمانان وحدت کردهاند ما چرا وحدت نکنيم و اختلافات جزئي خود را کنار ننهيم و به خيل مشترکات خود چنگ نزنيم؟! مگر نه اين است که قرآن کريم با فراز فرازمند إنّما المُؤمِنُونَ إخْوةٌ[23] فرهنگ برادري و همگرايي ايماني را در جامعة توحيدي پيريخته و پيوندي عميق با محوريّت ايمان در ميان يگانه پرستان پديد آورده است؟! مگر نه اين است که پيامبر رحمت، آحاد مسلمانان را در جاي جاي جهان اسلام برادر خوانده و اين واقعيت مسرت بخش را به گوش همگان رسانده است که فرمود: المسلم أخو المسلم.[24]
[1]. آل عمران(3)، آية 103.
[2]. بقره(2)، آية 213.
[3]. انعام(6)، آية 65.
[4]. بقره(2)، آية 208.
[5]. بقره(2)، آية 213.
[6]. ابن بابويه قمي، ابو جعفر محمدبن علي بن الحسين (شيخ صدوق)، امالي، ، قم، موسسة البعثه، چاپ اول، بي تا،ص297.
[7]. ضياء الدين ابو الرضا فضل الله بن حسن(قطب راوندي)، النوادر، بيروت، دار الحديث، چاپ اول، 1407ق، ص140.
[8]. جلال الدين عبد الرحمن ابن ابي بكر سيوطي، الجامع الصغير، بيروت، دار الفكر، چاپ اول، 1401ق، ج1،ص454.
[9]. ابن هشام حميري، السيرة النبويه، بي تا و بي جا، ج2، ص76.
[10]. همان، ص84.
[11]. نك: ابن هشام حميري، سيرة النبي، ج2، ص301؛ محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج38، ص132.
[12]. توبه(9)، آية 107.
[13].نهج البلاغه، شرح و ترجمة فيض الاسلام، خطبة 127، ص392.
[14]. نهج البلاغه، شرح و ترجمة فيض الاسلام، خطبة 5، ص57.
[15]. نهج البلاغه، شرح و ترجمة فيض الاسلام، خطبة 127، ص392.
[16]. نك: سيد محمد محيط طباطبائي، سيد جمال آبادي و بيداري مشرق زمين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول، 1370ش، ص212-179.
[17]. نك: كنگرة جهاني ائمة جمعه، قم، الهادي، چاپ اول، بي تا، ص547-530.
[18]. صحيفةامام،ج4،ص311.
[19]. صحيفةامام،ج6، 133.
[20]. همان، 1376، 218.
[21]. سيد عبد الحسين شرف الدين، همان، ص23.
[22]. فخر راز، التفسير الكبير، ج1، ص168.
[23]. حجرات(49)، آية10.
[24]. ابن ابي جمهور الاحسائي، عوالي اللئالي، قم، سيد الشهداء، چاپ اول، 1403، ج1، ص128؛ ملا محسن فيض كاشاني، تفسير صافي، تهران، مكتبه الصدر، چاپ دوم، 1416، ج2، ص68.
نگاهی به فتوای تاریخی شیخ محمود شلتوت(رحمه الله)
فتوای تاریخی شیخ محمود شلتوت مبنی بر جواز پیروی از مذاهب ریشهدار اسلامی از جمله مذهب شیعه، در تاریخ هفدهم ربیع الاول سال1378هجری قمری، در روز میلاد امام همام جعفربن محمد الصادق علیه السلام، در حضور نمایندگان مذهب شیعه امامی و شیعه زیدی و مذاهب شافعی،حنبلی، مالكی، حنفی، از سوی وی صادر گشت.
علامه شیخ محمود شلتوت، رئیس سابق الازهر در این رابطه می نویسد:
« به هنگام ریاست دانشگاه الازهر فرصتی فراهم گشت تا فتوائی دایر بر جواز پیروی از مذاهب ریشهدار و اصیل اسلامی كه شیعه دوازده امامی هم جزو آنهاست، صادر نمایم».
ترجمه فتوای تاریخی وی بدین شرح است:
از وی سؤال شد: عدهای از مردم معتقدند که هر فرد مسلمان برای آنکه عبادات و معاملاتش صحیح انجام گیرد، باید تابع احکام یکی از مکتبهای معروف چهارگانه باشد و در میان این مکتب های چهارگانه نامی از مکتب شیعه ی امامی و شیعه ی زیدی برده نشده است. آیا جنابعالی با این نظر کاملا موافقید که مثلا پیروی از مکتب شیعه ی امامیه ی اثنی عشری مغایرتی با دین ندارد؟
ایشان در پاسخ مرقوم نمودند :
آیین اسلام هیچ یک از پیروان خود را ملزم به پیروی از مکتب معینی ننموده؛ بلکه هر مسلمانی میتواند از هر مکتبی که بطور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود مدون گشته، پیروی نماید و کسی که مقلّد یکی از این مکتب های چهارگانه باشد، میتواند به مکتب دیگری (هر مکتبی که باشد) منتقل شود.
مکتب جعفری، معروف به مذهب امامی اثنی عشری، مکتبی است که شرعا پیروی از آن مانند پیروی از مکتب های اهلسنت جایز میباشد؛ بنابراین سزاوار است که مسلمانان این حقیقت را دریابند و از تعصب ناحق و ناروایی که نسبت به مکتب معینی دارند دوری گزینند؛ زیرا دین خدا و شریعت او تابع مکتبی نبوده و در انحصار مکتب معینی نخواهد بود؛ بلکه همه ی صاحب مذهبان، مجتهد بوده و اجتهادشان مورد قبول درگاه باری تعالی است و کسانی که اهل نظر و اجتهاد نیستند، میتوانند از هر مکتبی که مورد نظرشان است تقلید نموده و از احکام فقه آن پیروی نمایند و در این مورد فرقی میان عبادات و معاملات نیست.
1-1. تاییدیه ی فتوای شیخ محمود شلتوت توسط دكتر محمد فحّام شیخ الازهر
«من از جمله کسانی هستم که به شیخ محمود شلتوت به دیده تحسین مینگرم. نسبت به اخلاق، علم، وسعت اطلاع و مهارت وی در ادبیات و تفسیر قرآن و تحقیقاتش در اصول فقه و چنین شخصیتی به جواز پیروی از مذهب شیعه فتوی داده و هیچ تردیدی ندارم که او با فتوای آشکار خود بر اساس اعتقاد من فتوی داده است و در حقیقت ما مامور به نزدیک شدن و همبستگی هستیم، (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) ».
2-1. تاییدیه ی فتوای شیخ محمود شلتوت توسط شیخ الازهر، جاد الحق
شیخ فقید الازهر، جاد الحق در دیدار با علمای شیعه اظهار داشت:
ما اهل سنت سابقا یکدیگر را تکفیر میکردیم، ولی امروزه این تعصب پایان پذیرفته و ما همگی یکدیگر را بر حق میشماریم و این چیزی است كه دعوت كنندگان تقریب بین مذاهب اسلامی و یاران دار التقریب در راه آن میکوشند تا روح صلح و دوستی میان شیعه و اهلسنت برقرار گردد و فتوای شیخ شلتوت نمونهای از این روحیه است.
3-1. تاییدیه ی فتوای شیخ محمود شلتوت، توسط عبدالحلیم محمود، شیخ الازهر
وی به هنگام ریاست الازهر شریف، رسما اعلام داشت: «الازهر نسبت به برادران امامیمان و برادران زیدیمان، جز پیام دوستی کامل ندارد و ما اکنون در دورهای بسر میبریم که در آن مردم را به وحدت و برادری دعوت میکنیم و اگر رخدادی در اینجا یا آنجا رخ دهد، ما و شما در اصلاح آن می کوشیم. همگی در راه صلح و دوستی و محبت گام بر میداریم.
4-1. تاییدیه ی فتوای شیخ محمود شلتوت، توسط محمد الغزالی، رهبر اخوان المسلمین مصر
«من معتقدم که فتوای استاد بزرگ شیخ محمود شلتوت، گام وسیعی در این میدان است که مایه ی امیدواری تمام زمامداران و علمای با اخلاص و تکذیب آنچه که مستشرقین انتظار دارند می باشد، مستشرقینی که انتظار میکشند کینه و نفاق، این امت را قبل از رسیدن به اتحاد وهمبستگی از میان بر دارد.
این فتوی به نظر من نخستین گام در این راه است. نخستین گام برای یکپارچگی و جمع کردن مسلمانان تحت عنوان اسلام که خداوند آنرا کامل گردانیده وآنرا به عنوان بهترین دین برای ما برگزیده است و همچنین سرآغاز عمل به رسالتی است که عزت و سربلندی مومنین را باز میگرداند و مایه ی رحمت جهانیان میگردد.
مسلما بدبینیها و خرافات، توده ی اهلسنت و شیعه را به پستی میکشاند و اختلاف و دو دستگی، همگی را از حقیقت و زندگی دور میسازد. دنیا به سرعت رو به آزادی( از قیود ) میشتابد و در نردبان ترقی مادی محض بالا میرود و به عقب افتادگان(و فرو رفتگان در اختلاف و خرافات) همچون موجوداتی دیگر مینگرد.
5-1. تاییدیه ی فتوای شیخ محمود شلتوت، توسط شیخ محمد متولی شعراوی، وزیر اوقاف و امور الازهر
شیعه دوازده امامی به امامت جعفر الصادق بن محمد بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن ابیطالب، از استادان « ابوحنیفه» رضی الله عنهم جمیعا.
این گروه که به نام امامیه ی جعفریه و از پیروان مذاهب شناخته شدهاند همانهایی هستند که شیخ مرحوم ما محمود شلتوت رئیس الازهر فتوی مشهور خود را در خصوص صحت پیروی از مذهبشان را صادر نمود و در بیان علت صدور این فتوی گفت: شیعه ی امامیه یکی از مذاهب اسلامی است که از اصول ثابت و مصادر شناخته شده برخوردار است و از راه مورد اتباع مومنان پیروی میکند.
آری، در مصر دستهای از احکام شیعه ی دوازده امامی از جمله بعضی از احکام طلاق و قول به وصیت واجب در میراث، در قوانین احوال شخصیه مورداستفاده قرار گرفته است.
6-1. تاییدیه ی دکتر نصر فرید واصل، مفتی مصر
سزاوار است برای هر مسلمانی که تعبد داشته باشد به سوی خدای عزوجل بر اساس مذهب شیعه امام جعفر صادق؛ همچنان که میتواند مراسم عبودیت خدا را طبق دیگر مذاهب چهارگانه بجا آورد.
مسلما اختلافاتی که بعضی آنها را وسیله ی هجوم به شیعه قرار میدهند، بی پایه است و فرق میان مذهب شیعه و سایر مذاهب، تفاوت طبیعی ای همچون اختلاف موجود میان مذهب حنفی و مذهب حنبلی- به عنوان مثال- است. مثلا شیعه در سه نوبت به جای پنج نوبت نماز میخواند. نماز صبح ، نماز ظهر و عصر در یک وقت و نماز مغرب و عشا در یک وقت و مفتی مذهب مالکی هم این را اجازه داده و این نشانگر آن است که اختلاف موجود در اموری است که بعضی از مذاهب اهلسنت در آن با شیعه همراهند و اختلاف منحصر به فرد، محدود به چند مساله است از جمله اینکه شیعیان ازدواج موقت را جایز و سایر مذاهب آنرا حرام می دانند.
وی در فتوایی دیگر، به تاریخ 16شوال، سال 1421هـ، مینویسد:
هر مسلمانی که به پروردگار یکتا ایمان داشته و به یگانگی او و رسالت حضرت محمّد صلی الله علیه وآله و سلم شهادت دهد، منکر ضروری دین اسلام نباشد و به ارکان دین اسلام اعتقاد داشته و از شروط نماز، علم و اطلاع کافی داشته باشد، امامت نماز برای دیگری و امامت دیگری نیز برای وی ـ در صورتی که شرایط یاد شده را دارا باشد ـ صحیح است اگر چه امام و مأموم به لحاظ فقهی مختلف باشند.
شیعه ی اهلبیت(علیهم السلام) نیز از مذاهب اسلامی است که ما نیز به همراه ایشان راه خدا، پیامبر و اهل بیت و اصحاب را میپوییم از این رو بین ما و ایشان در اصول شریعت اسلامی و ضروریات دین هیچ اختلافی وجود ندارد. ما به امامت ایشان و آنان به امامت ما در تهران و قم ـ در ایامی که به توفیق الهی حضور در جمهوری اسلامی ایران نصیبمان شده بود ـ نماز گزاردیم. از پروردگار متعال میخواهیم که وحدت امت اسلامی را تحقق بخشد و هرگونه مشکل و اختلافی را که در برخی از مسایل فرعی فقهی بین آنان وجود دارد، برطرف نماید
دریافت | اندازه |
---|---|
13362-f-farsi.mp4 | 53.78 مگابایت |
افزودن دیدگاه جدید