شعر: باز این چه شورش است که در اربعین توست

شعر: باز این چه شورش است که در اربعین توست

حرارتی از جنس آتش

 

باز این چه شورش است که در اربعین توست

باز این چه ماتم است که دلها غمین توست

 

زوار اربعین تو ایمانشان  سر  است

ایمان علامتی است که در اربعین توست

 

موکب به موکب از تو فقط حرف می زنند

این شور و عشق و زلزله ی آتشین توست

 

در قتل تو حرارتی از جنس آتش است

شوق زیارت تو  الفبای دین توست

 

سمعا و طاعتا به لب هر چه زائر است

اهلا و مرحبا به زبان آفرین  توست

 

جمعیتی به یاری ات از جان گذشته اند

این پاسخی به ناله ی هل من معین توست

 

بنگر رباب ها، علی اصغر به روی دست

بنگر هنوز حرمله ها در کمین توست

 

با زائران خویش بگو عاقبت به خیر

زیرا بهشت قطعه ای از سرزمین توست

 

قافیه را به مادرتان هدیه می دهم

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

 

سجده به سنگ می کنم و گریه می کنم

چون یادگار زخم عمیق جبین توست

 

شاعر: حجت الاسلام موحدی

افزودن دیدگاه جدید