Islam1762. صحیفه سجادیه: دعاي (12)- دعاي آنحضرت در اقرار به گناه
(12) وَ كانَ مِنْ دعائِه عليه السلام فِى الاعتِرافِ وَ طَلَبِ التّوبةِ اِلَى اللَّهِ تَعالى
« اعتراف به گناه »
اَللَّهُمَّ اِنَّهُ يَحْجُبُنى عَنْ مَسْئَلَتِكَ خِلالٌ ثَلاثٌ، وَ تَحْدُونى
پروردگارا سه خصلت مرا از اينكه چيزى از تو بخواهم بازمى دارد، و يك خصلت مرا به درخواست از
عَلَيْها خَلَّةٌ واحِدَةٌ: يَحْجُبُنى اَمْرٌ اَمَرْتَ بِهِ فَاَبْطَاْتُ عَنْهُ، وَ نَهْىٌ
تو ترغيب مى كند، آن سه عبارت است از امرى كه به آن فرمان داده اى و من در انجامش كندى كردم، و
نَهَيْتَنى عَنْهُ فَاَسْرَعْتُ اِلَيْهِ، وَ نِعْمَةٌ اَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ فَقَصَّرْتُ
كارى كه مرا از آن نهى نمودى و به سويش شتافتم، و نعمتى كه به من بخشيدى ولى در شكر گزاريش
فى شُكْرِها. وَ يَحْدُونى عَلى مَسْئَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلى مَنْ اَقْبَلَ
كوتاهى كردم. اما آنچه مرا بر درخواست از تو ترغيب مى كند احسان توست به آن كه با نيّت پاك
بِوَجْهِهِ اِلَيْكَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ اِلَيْكَ، اِذْ جَميعُ
به تو روى آورده، و از طريق خوش گمانى به درگاه تو آمده، زيرا كه تمام احسانهايت از
اِحْسانِكَ تَفَضُّلٌ وَ اِذْكُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدآءٌ، فَها اَنَاذا، يا اِلهى،
روى تفضّل است، و نعمتهايت همه بى سبب و بدون سرآغاز. اى خداى من اينك منم كه
واقِفٌ بِبابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّليلِ، وَ سآئِلُكَ عَلَى
به پيشگاه عزتت همچون تسليم شونده ذليل ايستاده ام، و با شرم و حيا همچون
الْحَيآءِ مِنّى سُؤالَ الْبآئِسِ الْمُعيلِ، مُقِرٌّ لَكَ بِاَنّى
نيازمندى عيالوار از تو درخواست مى كنم، و معترفم كه در
لَمْ اَسْتَسْلِمْ وَقْتَ اِحْسانِكَ اِلاّ بِالْاِقْلاعِ عَنْ عِصْيانِكَ، وَ
هنگام احسان تو جز خوددارى از معصيت طاعتى نكرده ام، و
لَمْ اَخْلُ فِى الْحالاتِ كُلِّها مِنِ امْتِنانِكَ، فَهَلْ يَنْفَعُنى، يا اِلهى،
هيچ گاه از نعمتت بى بهره نبوده ام، خدايا اكنون كه در برابرت
اِقْرارى عِنْدَكَ بِسُوءِ مَااكْتَسَبْتُ؟ وَ هَلْ يُنْجينى مِنْكَ
به زشتى اعمالم اعتراف مى كنم برايم سودى خواهد داشت؟ و آيا اقرار به زشتى آنچه
اعْتِرافى لَكَ بِقَبيحِ مَاارْتَكَبْتُ؟ اَمْ اَوْجَبْتَ لى فى مَقامى هذا
انجام داده ام مرا از عذاب تو نجات خواهد داد؟ يا آنكه مرا در اين حالى كه هستم مستوجب
سُخْطَكَ؟ اَمْ لَزِمَنى فى وَقْتِ دُعاىَ مَقْتُكَ؟ سُبْحانَكَ،
غضب خود مى دانى؟ و يا در اين هنگام كه تو را مى خوانم اراده عذابى شديد به دنبال من است؟ پاك و منزّهى،
لااَيْئَسُ مِنْكَ وَقَدْ فَتَحْتَ لى بابَ التَّوْبَةِ اِلَيْكَ، بَلْ اَقُولُ
از تو نااميد نيستم در حالى كه درِ توبه را به رويم گشوده اى، بلكه سخن بنده
مَقالَ الْعَبْدِ الذَّليلِ، الظّالِمِ لِنَفْسِهِ، الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ،
ذليل را به زبان مى آورم، بنده اى كه به خود ستم كرده، و حريم حرمت پروردگارش را سبك شمرده،
الَّذى عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ، وَ اَدْبَرَتْ اَيّامُهُ فَوَلَّتْ،
بنده اى كه گناهش عظيم است و روى هم انباشته، و روزگار از او روى گردانده و عمرش سپرى شده،
حَتّى اِذا رَاى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِانْقَضَتْ، وَ غايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ،
تا چون نظر كرده كه زمان عمل گذشته، و دوران عمر به آخر رسيده،
وَ اَيْقَنَ اَنَّهُ لامَحيصَ لَهُ مِنْكَ، وَ لا مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ، تَلَقَّاكَ
و يقين نموده كه پناهگاهى از عذابت و گريزگاهى از انتقامت نيست، با ناله و انابه
بِالْاِنابَةِ، وَ اَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ، فَقامَ اِلَيْكَ بِقَلْبٍ طاهِرٍ نَقِىٍّ،
به سويت روآورده، و توبه اش را براى تو خالص ساخته، پس با دلى پاك و پاكيزه به سويت برخاسته،
ثُمَّ دَعاكَ بِصَوْتٍ حآئِلٍ خَفِىٍّ، قَدْ تَطَاْطَاَ لَكَ فَانْحَنى،
و تو را با ناله اى سوزناك و آهسته خوانده، درحالى كه از شدت تواضع در برابر تو خم گشته،
وَنَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنى، قَدْ اَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ، وَ غَرَّقَتْ
و از سرافكندگى كج و فرومانده شده، و ترس از مقام تو هر دو پايش را به لرزه انداخته، و اشك چشم
دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ، يَدْعُوكَ بِيا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَ يا اَرْحَمَ مَنِ
صفحه رخسارش را فراگرفته، و با اين جملات تو را مى خواند: اى مهربانترين مهربانان، اى بخشنده تر
انْتابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ، وَ يا اَعْطَفَ مَنْ اَطافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ،
كسى كه طالبان رحمت نوبت به نوبت آهنگ او كنند، و اى عطوف تر كسى كه آمرزش خواهان گرد او گردند،
وَ يا مَنْ عَفْوُهُ اَكْثَرُ مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ يا مَنْ رِضاهُ اَوْفَرُمِنْ سَخَطِهِ،
و اى كسى كه عفوت افزون از انتقامت است، و اى آن كه خشنوديت بيش از خشم توست،
وَ يا مَنْ تَحَمَّدَ اِلى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجاوُزِ، وَ يا مَنْ عَوَّدَ عِبادَهُ
و اى كسى كه به خاطر گذشت پسنديده ات آفريدگانت را به حمد خويش فراخوانده اى، و اى كسى كه بندگانت را به پذيرفتن
قَبُولَ الْاِنابَةِ، وَ يا مَنِ اسْتَصْلَحَ فاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ، وَ يا مَنْ
توبه عادت داده اى، و اى كسى كه اصلاح تباهكارى مردم را به وسيله توبه خواسته اى، و اى كسى كه
رَضِىَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسيرِ، وَ يا مَنْ كافى قَليلَهُمْ بِالْكَثيرِ،
به عمل اندك بندگان خشنود شده اى، و كم آنان را پاداش فراوان داده اى،
وَ يا مَن ضَمٍنَ لَهم اٍجابةَ الدعاءٍ ،وَ يا وَعَدَهم عَلي نَفسٍهٍ
و اى كسى كه اجابت دعا را براى ايشان ضامن گشته اى، و اى آن كه به فضل و بخشش خويش آنان را
بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزآءِ، ما اَنَا بِاَعْصى مَنْ عَصاكَ فَغَفَرْتَ
به پاداش نيكو وعده داده اى، من نه از گناهكارترين گناهكارانم كه تو او را آمرزيده اى،
لَهُ، وَ ما اَنَا بِاَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَيْكَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ، وَ ما اَنَا
و نه از نكوهيده ترين افرادى كه به درگاهت عذر آورده و تو عذرش را قبول كرده اى، و نه
بِاَظْلَمِ مَنْ تابَ اِلَيْكَ فَعُدْتَ عَلَيْهِ، اَتُوبُ اِلَيْكَ فى مَقامى
از ستمكارترين ستمكاران كه نزد تو موفق به توبه شده و تو به او احسان كرده اى،
هذا تَوْبَةَ نادِمٍ عَلى ما فَرَطَ مِنْهُ، مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ،
در چنين حال به جانب تو بازمى گردم بازگشت كسى كه از كرده گذشته خود پشيمان و از آنچه بر سرش آمده نگران،
خالِصِ الْحَيآءِ مِمّا وَقَعَ فيهِ، عالِمٍ بِاَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ
و از ورطه اى كه در آن افتاده از روى خلوص شرمگين است، و مى داند كه گذشت از گناه بزرگ
الْعَظيمِ لايَتَعاظَمُكَ، وَ اَنَّ التَّجاوُزَ عَنِ الْاِثْمِ الْجَليلِ
در نظر تو عظيم نمى نمايد، و بخشيدن معصيت خطير
لايَسْتَصْعِبُكَ، وَ اَنَّ احْتِمالَ الْجِناياتِ الْفاحِشَةِ لايَتَكَاَّدُكَ،
بر تو گران نمى باشد، و تحمل جنايات سنگين بر تو دشوار نمى آيد،
وَ اَنَّ اَحَبَّ عِبادِكَ اِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الْاِسْتِكْبارَ عَلَيْكَ، وَ جانَبَ
و محبوب ترين بندگانت نزد تو كسى است كه در پيشگاه تو دست از سركشى و نافرمانى بردارد، و از
الْاِصْرارَ، وَ لَزِمَ الْاِسْتِغْفارَ، وَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَيْكَ مِنْ اَنْ اَسْتَكْبِرَ،
پافشارى بر گناه اجتناب نمايد، و درخواست آمرزش را ادامه دهد، و من در برابر تو بيزارى مى جويم از اينكه سركشى كنم،
وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ اُصِرَّ، وَاَسْتَغْفِرُكَ لِما قَصَّرْتُ فيهِ،
و به تو پناه مى برم از اينكه بر گناه اصرار ورزم، و براى آنچه در آن كوتاهى ورزيده ام طلب آمرزش دارم،
وَاَسْتَعينُ بِكَ عَلى ماعَجَزْتُ عَنْهُ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
و بر آنچه از انجامش فرومانده ام از تو درخواست يارى مى كنم. الها، بر محمد و آلش درود
وَالِهِ، وَ هَبْ لى ما يَجِبُ عَلَىَّ لَكَ، وَ عافِنى مِمّا اَسْتَوْجِبُهُ
فرست، و از حقوقى كه بر عهده من دارى بگذر، و از عذابى كه مستحق آنم
مِنْكَ، وَاَجِرْنى مِمّا يَخافُهُ اَهْلُ الْاِسآئَةِ، فَاِنّكَ مَلى ءٌ بِالْعَفْوِ،
معافم دار، و از آنچه بدكاران از آن مى ترسند پناهم ده، زيرا كه تو بر عفو و بخشش كمال قدرت را دارى،
مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ، مَعْرُوفٌ بِالتَّجاوُزِ، لَيْسَ لِحاجَتى
و به جهت آمرزش موضع اميدى، و به گذشت معروفى، نيازم را جز تو محل
مَطْلَبٌ سِواكَ، وَ لا لِذَنْبى غافِرٌ غَيْرُكَ، حاشاكَ، وَ
طلبيدنى نيست، و گناهم را غير تو آمرزنده اى نباشد، حاشا كه چنين نباشى، و
لااَخافُ عَلى نَفْسى اِلاّ اِيّاكَ، اِنَّكَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ
من جز از تو بر خود ترس ندارم، كه تو شايسته آنى كه از تو پروا كنند و اهل
الْمَغْفِرَةِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاقِضْ حاجَتى،
آمرزشى، بر محمد و آلش درود فرست، و حاجتم را روا كن،
وَاَنْجِحْ طَلِبَتى، وَاغْفِرْ ذَنْبى، وَ امِنْ خَوْفَ نَفْسى، اِنَّكَ
و مطلبم را برآور، و گناهم را ببخش، و دلم را از ترس ايمنى ده، زيرا كه تو
عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ، وَ ذلِكَ عَلَيْكَ يَسيرٌ، امينَ رَبَّ الْعالَمينَ.
بر هر چيز توانايى، و اين كار براى تو آسان است، دعايم را مستجاب كن اى پروردگار جهانيان.
افزودن دیدگاه جدید