تعريف عصمت از ديدگاه شيعه

تعريف عصمت از ديدگاه شيعه

پيش از ورود به بحث اثبات عصمت، لازم است كه با تعريف دقيق آن از ديدگاه شيعيان آشنا شويم.

عصمت در لغت:

اين واژه در لغت به معناى منع، نگهدارى و حفاظت به كار رفته است؛ جوهرى در صحاح اللغة مى‌ نويسد:

 

والعصمة: المنع. يقال: عصمه الطعام، أي منعه من الجوع... والعصمة: الحفظ. يقال: عصمته فانعصم. واعتصمت بالله، إذا امتنعت بلطفه من المعصية.

 

عصمت به معناى منع است، «عصمه الطعام» يعنى غذا از گرسنگى او جلوگيرى كرد، و عصمت به معناى حفظ است، «اعتصمت بالله» يعنى زمانى كه كسى به لطف خداوند از گناه خوددارى كند.

 

الجوهري، إسماعيل بن حماد (متوفاي303هـ)، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية، ج5 ص1986، تحقيق: أحمد عبد الغفور عطار، ناشر: دار العلم للملايين ـ بيروت، الطبعة الأولى.

 

فيومى در مصباح المنير مى‌ نويسد:

عصمه الله من المكروه (يعصمه) من باب ضرب حفظه ووقاه و (اعتصمت) بالله امتنعت به.

 

خداوند كسى را از بدى حفظ كرد، عصم يعصمه از باب ضرب يضرب، يعنى او را حفظ كرد و نگه داشت.

الفيومي، أحمد بن محمد بن علي المقري (متوفاى770هـ)، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ج2، ص414، ناشر: المكتبة العلمية – بيروت

 

و ابن منظور در لسان العرب مى‌ نويسد:

عصم: العصمة في كلام العرب: المنع. و عصمة الله عبده: أن يعصمه مما يوبقه. عصمه يعصمه عصما: منعه ووقاه. وفي التنزيل: «لا عاصم اليوم من أمر الله إلا من رحم» أي لا معصوم إلا المرحوم... و العصمة: الحفظ. يقال: عصمته فانعصم و اعتصمت با إذا امتنعت بلطفه من المعصية. و عصمه الطعام: منعه من الجوع. وهذا طعام يعصم أي يمنع من الجوع.

 

عصمت در كلام عرب به معناى منع است، و عصمت خداوند بنده اش را به اين معنا است كه خداوند او را از چيزهاى كه او را نابود مى كند، حفظ كرد. در قرآن آمده است كه: «لا عاصم اليوم من أمر الله الا من رحم» يعنى «امروز هيچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نيست مگر آن كس را كه او رحم كند!». و عصمت يعنى حفظ كردند. عصمت، يعنى زمانى كه كسى به لطف خداوند از گناه خوددارى كند. عصمه الطعام، يعنى غذا او را از گرسنگى حفظ كرد...

 

الأفريقي المصري، جمال الدين محمد بن مكرم بن منظور (متوفاى711هـ)، لسان العرب، ج12، ص403ـ 404، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولى.

 

ساير لغت شناسان نيز همين سخنان را تكرار كرده‌ اند كه به همين اندازه اكتفار مى‌ شود. نتيجه اين كه: عصمت به سه معناى، حفظ، نگهدارى و منع به كار رفته است.

 

عصمت در اصطلاح

عصمت از ديدگاه دانشمندان شيعه به معناى مصونيت عده اى خاص از بندگان خداوند از گناه، اشتباه، سهو و نسيان است، سرمنشأ اين مصونيت و عصمت نيز لطف و توفيفى است كه از جانب خداوند شامل حال آن افراد مى شود كه در نتيجه فرد معصوم در عين حال كه قدرت بر انجام گناه و خطا را دارد از ارتكاب آن خوددارى كند.

 

مرحوم شيخ مفيد رضوان الله تعالى عليه در اين باره مى‌ گويد:

العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية وترك الطاعة مع قدرته عليهما.

 

عصمت، لطفى از جانب خداوند است كه شامل حال مكلف مى‌ شود و او را از وقوع در معصيت و ترك اطاعت باز مى‌ دارد؛ با اين كه آن شخص قادر به انجام آن‌  دو است.

 

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)، النكت الإعتقادية و رسائل اخري، ص37، تحقيق: رضا مختاري، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، الطبعة: الثانية، 1414 هـ - 1993 م. توضيحات: چاپ كنگره هزارمين سالگرد رحلت شيخ مفيد.

 

سيد مرتضى نيز در تعريف عصمت مى گويد:

العصمة: ما يمنع عنده المكلف من فعل القبيح والاخلال بالواجب، ولولاه لم يمنع من ذلك ومع تمكينه في الحالين. عبارة أخرى العصمة: الأمر الذي يفعل الله تعالى بالعبد وعلم أنه لا يقدم مع ذلك الأمر على المعصية بشرط أن لا ينتهي فعل ذلك الأمر لأحد إلى الالجاء.

 

عصمت، همان چيزى است كه با وجود آن، انجام كار زشت و عدم انجام واجبات براى مكلف ممتنع مى شود؛ به طورى كه اگر نبود، امكان انجام قبيح و ترك واجب ممكن بود؛ هر چند كه ذاتاً انجام هر دو طرف (انجام قبيح و ترك واجب) امكان‌ پذير است. عصمت در حقيقت چيزى است كه خداوند در حق بنده اش انجام مى دهد و از اين جا دانسته مى‌ شود كه با وجود عصمت، شخص معصوم معصيتى انجام نمى‌ شد، با اين قيد كه وجود عصمت منتهى به سلب اختيار از مكلف و اجبار نمى‌ شود.

 

المرتضي علم الهدي، ابوالقاسم علي بن الحسين بن موسي بن محمد بن موسي بن إبراهيم بن الإمام موسي الكاظم عليه السلام (متوفاى436هـ)، رسائل المرتضى، ج2 ص277، تحقيق: تقديم: السيد أحمد الحسيني / إعداد: السيد مهدي الرجائي، ناشر: دار القرآن الكريم – قم، 1405هـ.

 

علامه حلى رضوان الله تعالى عليه در كتاب النافع يوم الحشر، عصمت را اين گونه تعريف مى‌ كند:

 

العصمة لطف خفي يفعل الله تعالى بالمكلف، بحيث لا يكون له داع إلى ترك الطاعة وارتكاب المعصية مع قدرته على ذلك، لأنه لولا ذلك لم يحصل الوثوق بقوله: فانتفت فائدة البعثة، وهو محال.

 

عصمت، لطف پنهانى است كه خداوند در حق بندگان انجام مى دهد؛ به طورى كه پس از آن براى آن شخص انگيزه اى براى ترك اطاعت از خداوند و انجام گناه وجود ندارد؛ با اين كه بر انجام قدرت دارند؛ چرا كه اگر معصوم نباشد، به گفته‌ هاى او اعتماد نمى‌ شود و در نتيجه فايده بعثت از بين خواهد رفت و اين (براى خداوند) محال است.

 

الحلي الأسدي، جمال الدين أبو منصور الحسن بن يوسف بن المطهر (متوفاى 726هـ)، النافع يوم الحشر في شرح الباب الحادى عشر، ص89، شرح: الفقيه الفاضل المقداد السيوري (متوفاي826هـ)، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع ـ بيروت، الطبعة: الثانية، 1417هـ ـ 1996م.

 

از مجموع اين تعريفات دو نكته به دست مى‌ آيد:

 

1. عصمت، ملكه‌ اى است نفسانى که منشأ الهى دارد و لطفى از جانب خداوند و به هر كسى كه بخواهد اعطا خواهد كرد؛

 

2. كسى كه معصوم است، مجبور به انجام ندادن گناه نيست؛ بلكه در عين حال که قدرت بر انجام گناه را دارد؛ اما به لطف و توفيق خداوند از انجام آن خوددارى مى‌ كند. همانند ما كه از برخى گناهان‌ ؛ مثل برهنه رفتن به خيابان و... معصوم هستيم، با اين كه مى‌ توانيم و قدرت بر انجام را داريم.

 

برخى از بزرگان و دانشمندان، مسائل ديگرى را نيز افزوده و آن‌ ها را نيز براى امام ضرورى دانسته‌ اند. مرحوم مظفر در اين باره مى‌ نويسد:

 

والعصمة: هي التنزه عن الذنوب والمعاصي صغائرها وكبائرها، وعن الخطأ والنسيان، وإن لم يمتنع عقلا على النبي أن يصدر منه ذلك بل يجب أن يكون منزها حتى عما ينافي المروة، كالتبذل بين الناس من أكل في الطريق أو ضحك عال، وكل عمل يستهجن فعله عند العرف العام.

 

عصمت به معناى پاك بودن از گناهان و معصيت ها؛ چه صغيره و چه كبيره آن است،  همچنين از خطا و فراموشى؛ اگر چه از نظر عقلى براى پيامبر محال نيست كه اين كارها از او سر بزند.

 

بلكه واجب است كه از چيزهايى كه با مروّت منافات دارد نيز پاك باشد؛ همانند خوردن غذا در حال راه رفتن، خنديدن بلند و تمام چيزهايى كه از ديدگاه عرف عمومى زشت محسوب مى‌ شود.

 

المظفر، الشيخ محمد رضا (متوفاي1381هـ)، عقائد الإمامية، ص54، ناشر: انتشارات أنصاريان ـ قم.

 

اين گفتار نيز درست به نظر مى‌ رسد؛ چرا كه از ديد مردم برخى از كارها كه براى ديگران حلال و مباح به حساب مى‌ آيد، اگر فرد شاخصى آن‌ ها را انجام دهد، زننده و زشت شمرده مى‌ شود؛ از اين رو اگر پيامبر و يا امام و رهبر جامعه آن اعمال را انجام دهند، مردم ديد ديگرى نسبت به آن‌ ها پيدا كرده و قداست خود را در جامعه از دست خواهند داد. در نتيجه مردم به گفتار آن‌ ها اعتماد نكرده و از پيروى از فرامين آن‌ ها خوددارى خواهند كرد.

 

دليل عصمت انبياء و امامان از كارهایى كه از ديد عرف زننده است، همان دلايلى است که عصمت از گناه، خطا، نسيان و سهو را ثابت مى‌ كند.

افزودن دیدگاه جدید