عصر حضور: 41. احياء دوباره اسلام و جهان شمولى آن
برگرفته از كتاب: عصر ظهور
در تفسير آيه شريفه:
((اوست خدائى كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر تمام اديان عالم تسلط و برترى دهد هر چند كافران ناراضى و مخالف باشد))(1)
از امير المؤمنين (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:
((آيا خداوند مصداق اين آيه را اكنون آشكار ساخته است؟ هرگز، سوگند به كسى كه جانم بدست اوست هيچ آبادى نمى ماند مگر اينكه هر صبح و شام در آن شهادت به وحدانيت خدا و رسالت محمدى (صلى الله عليه وآله) بدهند))(2)
از ابن عباس روايت شده است كه گفت:
((هيچ يهودى و نصرانى و يا پيرو دينى نمى ماند مگر آنكه به اسلام گرايش پيدا مى كند. تا اينكه جزيه (ماليات سرانه) برداشته شود و صليب شكسته و خوك كشته مى شود و آن مصداق فرموده خداوند است كه: ((اسلام را بر تمام اديان جهان پيروز مى گرداند هر چند كافران ناراضى و مخالف باشند)) و اين امر در زمان قيام قائم (عليه السلام) پديد مى آيد))(3)
معناى اين جمله كه جزيه برداشته مى شود اين است كه از اهل كتاب، غير از اسلام پذيرفته نخواهد شد. ابوبصير گويد: از امام صادق (عليه السلام) درباره اين آيه سؤال كردم:
((اوست خدايى كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا اسلام را بر تمام اديان جهان پيروز گرداند هر چند كافران ناراضى و مخالف باشند)) امام فرمود: سوگند به خدا هنوز تفسير اين آيه تحقق نيافته است. عرض كردم: فدايت شوم، پس چه زمانى تحقق مى يابد؟ فرمود: وقتى با اراده خدا، قائم قيام نمايد و چون حضرت ظهور نمايد كافران و مشركان از قيام و ظهور وى ناراضى و نگرانند، زيرا اگر كافر و يا مشركى در پشت صخره اى نهان شود، آن صخره به صدا در آيد و گويد: اى مسلمان، در پناه من كافر و يا مشركى مخفى شده است او را بقتل برسان وى اقدام كرده و او را بهلاكت مى رساند))(4)
و از امام باقر (عليه السلام) منقول است كه فرمود:
((قائم، به دست پيدايش ترس (در دل دشمنان) پيروز مى گردد و به يارى شدن از ناحيه خدا تأييد مى گردد و زمين براى او پيموده مى شود گنج هاى زمينى برايش آشكار مى گردد و فرمانروائى و سلطنت وى شرق و غرب جهان را فرا مى گيرد و خداوند دين خود را بوسيله او بر تمام مكاتب جهان پيروز مى گرداند هر چند مشركان ناخشنود و مخالف باشند، ويرانى هاى زمين آباد مى گردد و عيسى روح الله (عليه السلام) به زمين فرود مى آيد و پشت سر آن حضرت نماز مى گزارد))(5)
و نيز از آن حضرت در تفسير آيه ياد شده آمده است كه فرمود:
((كسى باقى نمى ماند مگر آنكه به رسالت محمد صلى الله عليه و آله اعتراف و اقرار مى كند))(6)
از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:
((درباره اين آيه از پدرم (امام باقر) پرسيدند ((با همه مشركان مبارزه كنيد چنانكه آنها همگى به مبارزه شما برخاستند تا اينكه در زمين فتنه اى باقى نمانده و دين و آئين از آن خدا باشد)) او فرمود: تفسير اين آيه هنوز فرا نرسيده، چنانچه قائم قيام نمايد كسانى كه او را درك مى كنند چگونگى تفسير اين آيه را خواهند ديد و سرانجام آيين محمد (صلى الله عليه وآله) مانند پايان شب به صبح صادق روشن شده و اثرى از شرك بر روى زمين باقى نخواهد ماند، همچنانكه خداوند فرمود))(7)
همچنين در تفسير اين آيه: ((آن نيست مگر يادآورى براى جهانيان و يقينا خبرش را بعد از آن هنگام خواهند دانست))(8) امام باقر (عليه السلام) فرمود:
((هنگام خروج قائم خواهد بود))(9)
و نيز در تفسير آيه شريفه ((بزودى نشانه هاى خود را در آسمان و زمين به آنان مى نمايانيم تا براى آنان آشكار شود كه اوست حق))(10) از امام باقر (عليه السلام) منقول است كه فرمود:
((خداوند مسخ شدن آنها را (بصورت بوزينه و خوك) به خودشان نشان مى دهد و در آفاق، فرو ريختن آفاق آسمان و اضطراب شهرهايشان را به آنها نشان مى دهد و قدرت خداوند را در خودشان و در سراسر جهان احساس مى كنند و مراد از گفته خداوند كه فرمود: ((تا براى آنان آشكار گردد كه اوست حق)) خروج قائم است كه از جانب خداوند حق است و اين مردم ناگزير او را خواهند ديد))(11)
رواياتى آمده است كه بعضى از كافران و منافقان مخالف حضرت مهدى (عليه السلام) بطور ناگهانى به شكل ميمون و خوك مسخ مى شوند و مراد از فرو ريختن آفاق، آشفتگى و نابسامانى شهرها و شورش و خارج شدن ملت ها از حاكميت سلطه گران خود است و منظور از فرو ريختن آفاق آسمان، پيدايش نشانه ها و علاماتى براى آنان است.
امام كاظم (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه ((هر كه در آسمانها و زمين است خواه ناخواه تسليم او شده است)) فرمود:
((آيه ياد شده، در شأن قائم نازل گرديده، چون ظهور نمايد اسلام را بر يهوديان و مسيحيان و ستاره پرستان و بى دينان و مرتدان و كافران در شرق و غرب جهان عرضه نمايد هر كس از روى تمايل و داوطلبانه اسلام را بپذيرد او را به نماز و زكات و انجام دستوراتى كه بر هر مسلمان واجب است، مكلف مى سازد و هر كس تن به پذيرش آئين اسلام ندهد گردنش را مى زند، بطوريكه در سراسر جهان جز موحد و يكتاپرست كسى باقى نمى ماند عرض كردم: فدايت شوم، مردم (كافر و بى دين) بسيارند. فرمود: البته وقتى كه خداوند انجام كارى را اراده فرمايد، بسيار را اندك و اندك را بسيار مى گرداند))(12)
پاورقی:
----------------------------------------
(1) توبه 33.
(2) محجة بحرانى ص 86.
(3) محجة بحرانى ص 87.
(4) محجة بحرانى ص 86.
(5) بحار ج 52 ص 191.
(6) تفسير عياشى ج 2 ص 87.
(7) تفسير عياشى ج 2 ص 56.
(8) تفسير عياشى ص 88.
(9) روضه كافى ص 287.
(10) سجده 53.
(11) غيبت نعمانى ص 143.
(12) تفسير عياشى ج 1 ص 183.
و از جمله موارد افزايش دادن اندك، اعطاء معجزات و وسائل ارتباطى و تسلط حضرت مهدى (عليه السلام) بر جهان است، از پيامبر (صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه فرمود:
((اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقى باشد خداوند مردى را بر مى انگيزد كه نام وى همچون نام من و اخلاقش چون خلق و خوى من و كنيه اش ابوعبدالله است و مردم بين ركن و مقام با وى بيعت مى كنند و فتوحاتى نصيب او گردد و همه اهل زمين گوينده لااله الا الله شوند، در اين هنگام سلمان فارسى برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) (اين مرد) از ذريه كدام فرزند شماست؟ فرمود: از فرزندان اين پسرم و با دست مبارك خود به امام حسين (عليه السلام) اشاره فرمود))(1)
اما روايات معتبر در اين باب نزد شيعه و تسنن اين است كه كنيه آن بزرگوار ابوالقاسم است كه همان كنيه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى باشد. از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) است كه فرمود:
((مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است او بر اساس شيوه و روش من مبارزه مى كند آنگونه كه من بر اساس وحى مبارزه نمودم))(2)
و در روايتى ديگر آمده است كه:
((او در آخر الزمان قيام به آئين (اسلام) مى نمايد همچنان كه من در آغاز اسلام قيام به آن نمودم))(3)
همچنين فرمود:
((در جهان جز فرمانروائى اسلام وجود نخواهد داشت و زمين چون لوح سيمين خواهد شد))(4)
يعنى زمين از لوث كفر و نفاق پاك و پيراسته خواهد شد مانند شمش نقره خالص و ناب، از اميرمؤمنان (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:
((او (قائم) رأى و نظر را از قرآن مى گيرد، آنگاه كه ديگران قرآن را بر رأى و انديشه خود باز مى گردانند، به آنان شيوه عدالت را نشان مى دهد و كتاب و سنت را كه متروك و منزوى شده، زنده مى كند))(5)
به اين معنا كه حضرت مهدى (عليه السلام) از قرآن پيروى نموده و مانند منحرفان، تفسير آنرا تحريف نمى كند.
از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود:
((گوئيا مشاهده مى كنم دين شما را همچون پرنده اى كه مى گريزد و در خون خود مى تپد كسى آن را به شما باز نمى گرداند مگر مردى از خاندان ما اهل بيت، در آن هنگام وى در سال، دو پاداش و بخشش و در ماه دو روزى به شما مى دهد و در زمان او به حكمت دست مى يابيد بگونه اي كه كه زن در خانه اش بر اساس كتاب خدا و سنت رسولش (صلى الله عليه وآله) داورى مى كند))(6)
اينكه امام مى فرمايد: ((همچون پرنده اى كه در خون خودش مى تپد)) تشبيه دقيقى از وضع اسلام است كه مانند پرنده مجروحى كه بالهاى خود را مى گشايد و از آسيب و ضربه هاى ظالمان در خون خود مى تپد يعنى اسلام را تحريف و مسلمانان را از آن دور مى سازند تا آنكه حضرت مهدى (عليه السلام) آن را نجات بخشيده و زنده كند و دوباره به مسلمانان برگرداند و مراد از اينكه (در سال دو بخشش و در ماه دو روزى به شما مى دهد) يعنى هر شش ماه يك پاداش و بخشش مالى از بيت المال و توزيع مواد غذائى و خوار و بار هر دو هفته يك بار صورت مى گيرد، امام صادق (عليه السلام) فرمود:
((خداوند اسلام را پس از خوار شدن بوسيله او عزت مى بخشد و پس از متروك ماندن، آنرا دوباره زنده مى كند و جزيه (ماليات سرانه) قرار مى دهد و با شمشير (كافران و منكران) را بسوى خدا دعوت مى كند هر كس سرپيچى كند كشته مى شود و هر كه با او در افتد خوار و بيچاره مى گردد))(7)
و نيز مى فرمايد:
((خداوند هر گونه بدعتى را بوسيله او از بين خواهد برد و هر گمراهى را محو و هر سنتى را زنده خواهد ساخت))(8)
از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:
((در روى زمين هيچ ويرانه اى نمى ماند مگر اينكه آباد مى گردد. و هيچ معبودى جز خداوند متعال از بت و غير آن نمى ماند مگر اينكه دچار حريق گشته و مى سوزد))(9)
طبيعى است اگر انسان با تعجب از خود سؤال كند، چگونه حضرت مهدى (عليه السلام) خواهد توانست اسلام را در ميان ملت هاى غير مسلمان گسترش دهد، با آنكه آنها در زندگى مادى غوطه ورند و از ايمان و ارزش هاى معنوى بدورند و نسبت به اسلام و مسلمانان بدبين هستند؟! ولى بايد به عوامل فراوان اعتقادى، سياسى و اقتصادى كه پاره اى از آنها در بخش نهضت ظهور حضرت گذشت توجه گردد، از آن جمله اينكه ملت هاى جهان، زندگى مادى و فاقد دين را تجربه نموده و خلأ موجود آن و عدم پاسخگوئى آنرا به وجدان انسان و انسانيت، گوئيا به دست خود لمس كرده اند.
از جمله عوامل اينكه اسلام دين فطرى است و اگر زمامداران طاغوتى بگذارند نور اسلام به واسطه علما و مؤمنان راستين به ملت ها برسد مجذوب نور آن شده و گروه گروه به اسلام مى پيوندند. و ديگر پديد آمدن نشانه ها و معجزاتى است كه توسط حضرت مهدى (عليه السلام) براى ملل جهان بوجود مى آيد و از بارزترين آنها نداى آسمانى است كه قبلا گذشت. گرچه تأثير اين معجزات بر حكام جور، زود گذر و ضعيف و يا بى اثر است اما بر ملت هاى آنها به شكل هاى گوناگون، مؤثر واقع مى شود و شايد از مهمترين عوامل تأثير بر آنها پيروزى هاى پى در پى امام (عليه السلام) باشد زيرا ملت هاى غربى طبعا نيروهاى پيروزمند را دوست داشته و ستايش مى كنند اگرچه دشمن آنها باشد.
عامل ديگر، فرود آمدن مسيح (عليه السلام) است و نشانه ها و معجزاتى كه خداوند بدست با كفايت او براى ملت هاى غرب و مردم دنيا آشكار مى سازد، بلكه ظاهرا نقش و فعاليت حضرت مسيح (عليه السلام) اساسا در بين غربى ها است و طبعا ملل غربى و فرمانروايان آنها در آغاز بسبب وجود او مسرور شده و همه به او ايمان مى آورند. اما همينكه وى گرايش و تمايل خود را نسبت به حضرت مهدى (عليه السلام) و اسلام ابراز مى نمايد، دولت هاى غربى نسبت به آن حضرت دچار ترديد و تشويش مى شوند و موج حمايت همگانى از او كاهش مى يابد ولى در اين حال ياران و هوادارانى از ملت هاى غربى براى او باقى ماند كه در آنان تحولى اعتقادى و سياسى بوجود مى آيد بگونه اي كه در سرزمين هاى خود موجى از حركت ايجاد مى كنند چنانكه قبلا نيز به آن اشاره كرديم.
از ديگر عوامل، جنبه اقتصادى است كه امكانات و وسائل رفاه بدست مهدى (عليه السلام) بسوى جهان اسلام بصورت مناسب تحول مى پذيرد و به گفته روايات مسلمانان، در عصر او آنچنان از وفور نعمت برخوردار مى شوند كه در تاريخ جهان و ملت ها بى سابقه است و در مقابل آن، بحران هاى اقتصادى و سياسى در كشورهاى غير اسلامى بوجود مى آيد، بديهى است چنين اوضاع و شرائطى تأثير فراوانى بر ملت هاى غربى خواهد داشت.
پاورقی:
----------------------------------------
(1) بيان شافعى ص 129.
(2) بيان شافعى ص 63.
(3) بحار ج 51 ص 78.
(4) ملاحم و فتن ص 66.
(5) شرح نهج البلاغه ج 4 ص 36.
(6) بحار ج 52 ص 352.
(7) بشارة الاسلام ص 297.
(8) كافى ج 1 ص 412.
(9) كمال الدين صدوق ص 331.
افزودن دیدگاه جدید