عصر ظهور: 19. ايرانيان و نقش آنان در دوران ظهور
مقدمه:
برگرفته از كتاب: عصر ظهور
قبل از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، كشور ايران در تصوّر غربيها پايگاهى حياتى، آنهم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مى آمد و از ديدگاه مسلمانها كشورى اسلامى و اصيل به شمار مى رفت كه ((شاه)) سرسپرده غرب و هم پيمان اسرائيل بر آن حكومت مى كرد و براى خودش خدمتى به اربابانش، كشورش را دربست در اختيار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه كه در تصوير ديگران بود، در ذهن يك فرد شيعه مانند من، كشورى بود كه در آن مرقد مطهر امام رضا (عليه السلام) و حوزه علميه قم وجود داشت و كشورى داراى تاريخى اصيل و ريشه دار در تشيع و علما و انديشمندان شيعه و تأليفات گرانبها، زمانيكه به روايات وارده در خصوص مدح و ستايش ايرانيان برمى خوريم و آنها را بررسى مى كنيم، به يكديگر مى گوئيم: اين روايات مانند روايتهايى است كه مدح و ستايش و يا مذمّت اهل يمن، و يا بنى خزاعه را مى نمايد. از اين رو هر روايتى كه مدح و ستايش و يا مذمّت گروهها و قبيله ها و بعضى كشورها را دربردارد، نمى تواند بدون اشكال باشد. گرچه اين روايات صحيح و درست مى باشند، اما مربوط به تاريخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اوليه آن است.
اين طرز فكر رائج بين ما بود كه، امت اسلامى در حالتى جاهلانه و فرمانبردار سلطه كفر جهانى و نوكران اوست، در بين ملتها هيچيك بر ديگرى برترى ندارد، و چه بسا همين ايرانيان مورد بحث، بدتر از ساير ملتها بوده اند، بدليل اينكه آنان طرفداران تمدنى كفرآميز و برترى جوئى هاى ملى و نژادى بوده اند كه سرسپردگانى چون شاه و اربابان غربى اش براى ايجاد چنين تز و طرز فكرى و تربيت مردم ايران، بر همين روش پافشارى مى كردند.
... تا اينكه پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگير كرد و قلبهاى غمگين آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود كه در قرن هاى گذشته بى سابقه بود، بلكه بالاتر، آنان تصور چنين پيروزى را نداشتند. اين سرور و خوشحالى همه كشورها و ملتهاى مسلمان را در برگرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، اين بود كه همه جا صحبت از فضل و برترى ايرانيان و طرفداران سلمان فارسى بود، به طور مثال، يكى از صدها عنوانى كه غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تيتر مجله تونسى (شناخت) بود كه در آن آمده بود: ((پيامبر (صلى الله عليه وآله) ايرانيان را جهت رهبرى امت اسلامى برمى گزيند)) اين نوشته ها، خاطرات ما را درباره ايرانيان تجديد كرد و دريافتيم رواياتى كه از پيامبر (صلى الله عليه وآله) درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاريخ گذشته آنها نبوده، بلكه ارتباط به آينده نيز دارد...
ما با مراجعه به منابع حديث و تفسير و بررسى روايات مربوط به ايرانيان، به اين نتيجه رسيديم كه اين روايات و أخبار بيش از آنكه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آينده است و جالب اينكه اينگونه روايات در منابع حديث اهل سنت بيشتر از شيعه وجود دارد.
چه مى توان كرد، زمانيكه در روايات مربوط به حضرت مهدى (عليه السلام) و زمينه سازى حكومت آن بزرگوار، ايرانيان و يمنى ها داراى سهم بسزائى بوده و كسانى هستند كه به مقام ايجاد زمينه مناسب براى ظهور آن حضرت و شركت در نهضت وى نائل مى شوند... و همچنين افراد شايسته اى از مصر و مؤمنانى حقيقى از شام و گروههايى از عراق... نيز از اين فيض بهره مند مى شوند و همينطور ساير دوستداران آن حضرت كه در گوشه و كنار جهان اسلام پراكنده هستند، از اين موهبت برخوردار مى شوند، بلكه آنان از ياران ويژه و وزرا و مشاورين آن حضرت ارواحنافداه مى باشند.
ما اينك، رواياتى را كه پيرامون ايرانيان به طور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده، و سپس به نقش آن در زمان ظهور مى پردازيم.
آيات و اخبار در ستايش ايرانيان
برگرفته از كتاب: عصر ظهور
رواياتى كه درباره ايرانيان و پيرامون آياتى كه تفسير به ايرانيان شده وارد شده است، تحت اين 9 عنوان آمده است:
((الف: طرفداران سلمان فارسى.
ب: اهل مشرق زمين.
ج: اهل خراسان.
د: ياران درفش هاى سياه.
ه: فارسيان.
و: سرخ رويان.
ز: فرزندان سرخ رويان.
ح: اهل قم.
ط: اهل طالقان))
البته خواهيد ديد كه غالبا مراد از اين عناوين يكى است، اخبار ديگرى نيز وجود دارد كه با عبارت ديگرى از آنان ياد كرده است.
در تفسير قول خداى سبحان: و ان تتولوا يستبدل قوما غيركم
خداى عزوجل فرمود:
((اينك شما كسانى هستيد كه فرا خوانده مى شويد تا در راه خدا انفاق كنيد، برخى از شما در انفاق بخل مى ورزد و كسى كه بخل كند به خويش بخل مى كند و خداوند بى نياز است و شما نيازمنديد و اگر روگردان شويد خداوند گروهى را غير از شما جايگزينتان مى نمايد و آنان مثل شما نيستند))(1)
صاحب كشاف نقل كرده كه از پيامبر (صلى الله عليه وآله) درباره كلمه (قوم) كه در آيه شريفه آمده است سئوال شد. سلمان فارسى نزديك پيامبر (صلى الله عليه وآله) نشسته بود آن حضرت با دست مبارك خود به ران پاى سلمان زد و فرمود:
((بخدايى كه جان من در دست قدرت اوست، اگر ايمان به كهكشانها بستگى داشته باشد مردانى از فارس به آن دست مى يابند))(2)
به نقل صاحب مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:
((اى اعراب، اگر روى برگردانيد، خداوند گروه ديگرى را جايگزين شما مى گرداند، يعنى ايرانيان))
پاورقی:
----------------------------------------
(1) سوره محمد آيه 38.
(2) كشاف ج 4 ص 331.
و صاحب الميزان آورده كه درّالمنثور، روايتى را عبدالرزاق و عبدبن حميد و ترمذى و ابن جرير و ابن ابى حاتم و طبرانى در كتاب أوسط و و بيهقى در كتاب دلائل... از ابوهريره نقل كرده است كه وى گفت: پيامبر (صلى الله عليه وآله) اين آيه را ((و ان تتولوا يستبدل قوما غيركم، ثم لا يكونوا امثالكم)) قرائت فرمود، عرض كردند: يا رسول اللّه! اينها چه كسانى هستند كه اگر ما روى گردان شويم جايگزين ما مى شوند؟ پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) با دست مبارك به شانه سلمان فارس زد و سپس فرمود:
((او و طرفداران او، بخدايى كه جانم در دست قدرت اوست اگر ايمان بستگى به كهكشانها داشته باشد مردانى از فارس (ايرانيان) به آن دست مى يابند))(1)
مانند اين روايت به طرق ديگرى از ابوهريره و همچنين از ابن مردويه از جابربن عبداللّه نقل شده است.
در اين روايت دو معنا كه همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد كه عبارتند از: اينكه ايرانيان (فرس) خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى به دوش كشيدن پرچم اسلام مى باشند. بدليل اينكه، آنان به ايمان دست مى يابند هر چند از آنان دور و دسترسى به آن دشوار باشد.
چنانكه در همين روايت سه مطلب قابل بحث است:
اولا: اينكه خداوند متعال اعراب را تهديد به جايگزينى (فرس) ايرانيان نموده است، آيا مخصوص زمان نزول آيه در زمان پيامبر (صلى الله عليه وآله) است و يا اينكه مربوط به همه نسلهاست، بگونه اى كه داراى اين معنى باشد: اگر شما (اعراب) روى گردان از اسلام شويد در هر نسلى كه باشد (فرس) را جايگزين شما مى گرداند؟
ظاهر معنى اين است كه به حكم قاعده (مورد، مخصص نمى باشد) اين نكته در همه نسلهاى بعدى نيز استمرار دارد و آيات مباركه قرآن در هر طبقه و نسلى، نقش خورشيد و ماه را دارند (يعنى در نورافشانى يكسان اند) چه اينكه اين مطلب در روايات آمده و مفسران نيز بر آن اتفاق نظر دارند.
ثانيا: حديث شريف مى گويد مردانى از فارس به ايمان دست خواهند يافت نه همه آنان، بديهى است كه اين خود، ستايشى است نسبت به افراد نابغه اى از بين آنها نه جميع آنها..
اما ظاهر آيه شريف و روايت اين است كه هر دو، به طور عام ستايش از فرس مى نمايند، چون در ميان آنان كسانى هستند كه به درجه دستيابى به ايمان و يا علم مى رسند. بويژه با ملاحظه اينكه صحبت از گروهى است كه بعد از اعراب حامل آئين اسلام هستند. بنابراين مدح و ستايشى كه براى آنان به شمار آمده بدين جهت است كه آنها زمينه مناسبى براى به وجود آمدن نوابغ خود مى باشند و از آنان اطاعت و پيروى مى كنند.
ثالثا: آيا تاكنون روى گردانى اعراب از اسلام و جايگزين شدن (فرس) بجاى آنان صورت گرفته است يا خبر؟
جواب: بر اهل دانش و علم، پوشيده نيست كه مسلمانان امروز، اعم از عرب و غيرعرب از اسلام واقعى اعراض نموده روى گردان شده اند. بدين ترتيب متأسفانه فعل شرط، در آيه شريفه (ان تتولوا) (اگر روى گردان شويد) تحقق يافته و تنها جواب شرط، يعنى جايگزين شدن فرس به جاى آنان باقى مانده است، در اين زمينه هم با دقتى منصفانه مى توان گفت كه وعده الهى، در آستانه تحقق است.
بلكه، روايت بعدى كه در تفسير نورالثقلين آمده است دلالت دارد كه اين جايگزينى، در زمان بنى اميه حاصل شده است، چون زمانى كه عربها متوجه مراكز و مناصب و مال اندوزى شدند، فرس (ايرانيان) به كسب علوم اسلامى روى آورده و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق (عليه السلام) منقول است كه فرمود: ((قد واللّه ابدل خيرا منهم، الموالى)) ((سوگند بخدا كه بهتر از آن را جايگزين فرمود، يعنى عجم را)) گر چه تعبير به موالى در آن روز شامل غير فرس (ايرانيان) يعنى تركان و رومى ها كه اسلام آورده بودند نيز مى شده است اما آنچه مسلم است (فرس) به عنوان مراكز ثقل، اكثريت آنان را تشكيل مى داده اند. بويژه با توجه به شناخت امام صادق (عليه السلام) نسبت به تفسيرى كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) از آيه شريفه درباره (فرس) فرموده است.
پاورقی:
----------------------------------------
(1) الميزان ج 18 ص 250.
افزودن دیدگاه جدید