عصر ظهور: 4. تركان و نقش آنان در دوران ظهور
به نظر ما منظور از تركها در روايات جنبش خجسته ظهور حضرت، روس ها و اطرافيان آنان از ملتهاى اروپاى شرقى هستند، آنان گر چه از لحاظ تاريخى مسيحى اند و از ملتهاى مستعمره امپراطورى روم بشمار مى روند، تا جائى كه مدعى وراثت آنها شده، و شاهان خود را مانند آلمانى ها و غير آنها، قيصر (سزار) ناميده اند ليكن آنان اولا: از قبيله هاى گوناگون منطقه شرق آسيا اروپا هستند كه در زبان روايات و تاريخ، به ((قبيله ها و ملتهاى ترك)) ناميده شده اند، و اين نام علاوه بر تركهاى تركيه و ايران، شامل قبيله هاى تاتار و مغول و بلغارستان و روسيه و غير آنان نيز مى گردد.
دوم اين كه: مسيحيت، اخيرا به آنها سرايت نموده و اصالة در بين آنان رائج نبوده بلكه بصورت يك قشر سطحى در آمده، و بدتر از وضع آنان، در ميان ملتهاى اروپاى غربى وجود دارد، چرا كه مادى گرائى شرك آميز آنان چيره گشته، و شايد به همين دليل است كه تسليم نظريه كمونيسم مادى گرا و الحادى شده و در برابر نفوذ آن، مقاومت نكردند.
سوم: اينكه روايات مربوط به جنبش تركان عليه مسلمانان، اگر چه پاره اى از آنها بر يورش تركهاى مغول و تاخت و تاز آنها به سرزمين ما در قرن هفتم هجرى منطبق مى گردد، اما برخى از آن روايات، حركت هاى آنان را كه به حوادث ظهور حضرت مهدى عليه السلام متصل مى گردد، و همچنين همكارى آنها با روميان عليه ما و اختلاف شان با يكديگر در همان زمان را بيان مى كند و اين ماجرا جز بر روسها منطبق نگشته، و يا اينكه اگر قضيه به درازا كشيده شود، بر وارثان دولت آنها از اقوامى كه ريشه و تبار تركى دارند در روسيه و اروپاى شرقى، منطبق است.
اينك نمونه هايى از رواياتى كه نقش آنان، در آنها بيان شده است:
از آن جمله، روايات فتنه و آشوب اخيرى است كه بدست آنها و روميان بر مسلمانان واقع مى شود، كه قبلا گذشت، كه آنرا جز به هجوم غربيان و روسها به سرزمين هاى مسلمانان در اوايل اين قرن، نمى توان تفسير نمود، همانكه، پيوسته ادامه داشته تا اينكه خداوند آن را با حركت زمينه ساز حضرت مهدى عليه السلام در امت، و سپس با ظهور مبارك او ارواحنا فداه بر طرف مى سازد.
و روايات مربوط به جنگ سفيانى با ترك ها نيز از جمله همين روايات است و احتمالا مراد از تركان همان روسها هستند، چه آنكه سفيانى هم پيمان روم و يهود بوده، و در أخبار آمده است كه حركت او در منطقه سوريه و اردن به دنبال سلطه تركان بر سوريه پديد مى آيد. و چنانچه روايت مربوط به آن صحيح باشد، مدت آن سلطه كوتاه خواهد بود، زيرا آن تسلط پس از شكست شورش (علج أصهب) پديد مى آيد.
((زمانى كه علج اصهب قيام نمايد، و پايتخت حكومت دچار سختى و بحران گردد، پس از اندكى كشته خواهد شد، آنگاه (أكحل) به خونخواهى وى برمى خيزد، و اينجاست كه كشور به شرك (ترك نسخه بدل) بازگردانده مى شود.))(1)
در روايات مربوط به ظهور، أصهب و أبقع، دو رهبر مخالف حركت سفيانى ياد شده اند كه سفيانى بر آن دو پيروز شده، و بر منطقه تسلط مى يابد.
و من رواياتى را كه دلالت بر جنگ سفيانى با ترك ها، در دمشق و يا حومه و اطراف آن بنمايد، نيافتم، اما روايات بسيارى به صورت متواتر اجمالى(2) رسيده كه حاكى از درگيرى بزرگ سفيانى با آنان در قرقيسيا، واقع در مرز سوريه عراق تركيه مى باشد، اين نبرد از جنگ هاى بزرگى است كه از پيش وعده داده شده، و انگيزه آن درگيرى و كشمكش بر سر گنجى است كه در مجراى نهر فرات و يا نزديك آن كشف مى شود.
بعلاوه، شايد مراد از اتراك، در اين نبرد تركهاى تركيه باشند نه روسها، ممكن است روسيه در جنگ با تركها بطور نهانى با سفيانى بوده و از او پشتيبانى مى نمايد. و به خواست خدا بزودى يادى از جنگ قرقيسيا، در ضمن حوادث كشور شام و حركت سفيانى خواهد آمد.
و از جمله، روايات مربوط به انقلاب آذربايجان كه در رويارويى با تركان مى باشد، از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:
((آذربايجان براى ما لازم است، چيزى در مقابل آن ياراى مقاومت ندارد و چون انقلابگر ما قيام كند به سوى او بشتابيد، اگر چه رفتن با چهار دست و پا بر روى برف باشد.))(3)
ممكن است از قول امام (عليه السلام) كه فرمود: ((ناگزير از آذربايجان بوده و چيزى در مقابل آن ايستادگى نمى كند)) چنين استفاده شود كه آن جنبشى است هدايت گر كه در آذربايجان و يا از ناحيه اهالى آن سامان بوجود آمده كه لازم است بعد از آن، انتظار و درنگ نموده، تا نشانه هاى نزديك آن آغاز گردد، و چنانكه از روايت زير فهميده مى شود ممكن است اين ماجرا در رويارويى با روسها باشد؛
((دو خروج براى تركان رخ مى دهد، كه در يكى از آنها آذربايجان ويران گشته و در خروج ديگرى در جزيره سر مى زند كه عروسان حجله نشين را به وحشت مى اندازد. در اين هنگام است كه خداوند متعال مسلمانان را ياورى نموده، و قربانى بزرگ خداوند در ميان آنان وجود دارد.))(4)
وقتى به تنهايى اين روايت را مورد بررسى قرار مى دهيم، احتمالا از جمله روايات مربوط به هجوم تركان و مغول به سرزمينهاى اسلامى باشد، كه در نخستين مرحله اى كه به آذربايجان رسيده آن را ويران مى سازند، و سپس به فرات مى رسند و مسلمانان بر آنان پيروز مى گردند. كه در چشمه جالوت و غير آن، قربانى بزرگى در بين آنان وجود دارد.
اما اگر جمع بين اين روايت، و روايت پيشين نماييم، احتمال دارد كه منظور از تركان در آن، روسها باشند. و نخستين خروج آنها قبل از جنگ جهانى دوم و بعد از آن و قبل از نشانه هاى نزديك ظهور و اشغال آذربايجان توسط آنان خواهد بود.
و دومين خروج به طرف ((جزيره)) است كه نام مكانى در حد فاصل بين عراق و سوريه نزديك منطقه قرقيسيا بوده، و خروج آنان به آن منطقه بمنظور نبرد با سفيانى است. و مفهوم پيروز شدن مسلمانان در آن درگيرى پيروزى غير مستقيمى است كه با به هلاكت رسيدن دشمنان ستمگر آنان خواهد بود، و چنانكه خواهيد داشت در منطقه درگيرى قرقيسيا درفش و پرچم هدايت گرى وجود ندارد يا پرچمى كه پيروزى مسلمانان را به همراه داشته باشد و همانا بشارت دادن پيامبر و امامان عليهم السلام نسبت به آن، بدين جهت است كه در اين كارزار، ستمگران با شمشيرهاى برخى از هواداران خودشان به هلاكت مى رسند.
ديگر روايات مربوط به فرود آمدن تركان در منطقه ((جزيره)) و ((فرات)) است كه احتمالا مراد از تركان روس هاست، زيرا فرود آمدن آنها همزمان با فرود آمدن روميان در منطقه رمله فلسطين و سواحل آن مى باشد.
و قبلا اشاره كرديم كه قرقيسيا منطقه اى در نزديكى ((جزيره)) است كه به ديار بكر و جزيره ربيعه موسوم است، و مفهوم كلمه (جزيره) كه به طور عموم در كتب تاريخى بيان شده، همين نقطه است، نه جزيرة العرب و يا جزيره اى ديگر.
و اين امر منافاتى با فرود آمدن تركان مغول در جزيره و فرات در قرن هفتم هجرى ندارد، چه اينكه برخى، آن را از جمله نشانه هاى نزديك به ظهور حضرت به حساب آورده اند، حال آنكه از نشانه هاى نزديك ظهور، فرود آمدن و سپس نبرد آنان با سفيانى در منطقه قرقيسيا خواهد بود.
به همين مناسبت، روايات آشوب گرى تركان مغول و هجوم آنان به سرزمين هاى اسلامى در زمره روايات مربوط به حوادث و پيش آمدها و معجزات نبى اكرم (صلى الله عليه وآله) است كه مسلمانان آنها را مى دانسته، و در صدر اسلام آنها را سينه به سينه نقل مى كرده اند، سپس در زمان حمله مغولان و بعد از آن، اين قبيل روايات زيادتر و بيشتر رائج گرديده، در عين حال اين گونه روايات فرو نشستن آشوب آنان و پيروزى مسلمانان را خاطر نشان ساخته، بدون آنكه در پى آن اشاره اى به ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) داشته باشد، همچنانكه در روايات مربوط به تركان كه در پى بيان آن ها هستيم، آمده است.
و اينك نمونه هايى از روايات مربوط به حمله مغولان: از حضرت على (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
((گويا، قومى را مى بينم كه چهره هايشان همچون سپرهاى چكش خورده جلوه گر است، لباسهاى حرير و ديبا پوشيده و اسبهاى اصيل را يدك مى كشند، در آنجا آنچنان كشتار زياد است كه مجروحان از روى بدن كشتگان عبور مى كنند، و در آن كار زار تعداد فراريان از اسيران كمتر است.
يكى از ياران عرض كرد: اى اميرمؤمنان! شما به علم غيب آگاهيد. حضرت خنديد و به آن مرد كه از بنى كلب بود فرمود: اى برادر كلبى اين علم غيب نيست، بلكه اين يك نوع آگاهى است كه از صاحب دانشى ((رسول الله)) آموخته ام زيرا علم غيب تنها علم رستخيز و آنچه را كه خداوند در اين آيه بر شمرده است، مى باشد ((اين خداوند است كه به زمان رستاخيز آگاهست و هم اوست كه باران را فرو فرستاده، و از آنچه درون رحم هاست خبر دارد و هيچ كس نمى داند كه پيمانه عمرش در كجا لبريز خواهد شد...)) خداى سبحان است كه از آنچه درون رحم است، پسر يا دختر، زشت يا زيبا، بخشنده يا بخيل، نيك بخت يا بدبخت بوده و چه كسى هيزم آتش دوزخ و چه كسى در بهشت، همنشين پيامبران است، آگاهى دارد، بنابراين علم غيبى كه جز خدا كسى از آن آگاه نيست همين است، و غير از آنچه كه گفته شد، علمى است كه خداوند به پيامبرش آموخته، پيامبر مرا بر آن آگاه ساخت و در حق من دعا فرمود، تا خداوند آن را در دل من جايگزين و درونم را از آن سرشار سازد.))(5)
از سلسله روايات گذشته، روايات مربوط به جنگ حضرت مهدى (عليه السلام) با تركان مى باشد، از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:
((نخستين سپاهى كه حضرت مهدى تدارك مى بيند به سوى تركان گسيل مى دارد و پس از شكست آنان و به اسارت درآوردن آنها و به غنيمت گرفتن اموالشان راهى شام گرديده و آنجا را فتح مى نمايند.))(6)
به اين معنى كه اين اولين لشكرى است كه حضرت آن را مجهز و اعزام مى كند و خود آن بزرگوار در آن شركت ندارد و در برخى از روايات آمده است كه اعزام سپاه حضرت مهدى (عليه السلام) توسط آن بزرگوار بعد از ورود وى به عراق و در پى چندين نبرد، جهت آزاد سازى حجاز و عراق خواهد بود.
و ممكن است مراد از تركان در اينجا ترك هاى تركيه باشد اما به احتمال قوى تر روسها هستند كه سفيانى، در نبرد قرقيسيا با آنان كارزار مى كند و هيچيك بر ديگرى غلبه نمى يابد و چنانكه روايات مى گويد، نابودى آنان توسط حضرت مهدى (عليه السلام) بوده و سرزمين آنها بر اثر صاعقه ويران مى گردد.
دسته اى ديگر از اين احاديث، رواياتى است كه ويرانى سرزمين تركان را در اثر صاعقه و زلزله مى داند و ممكن است منظور جنگ افزارهايى مانند موشك ها باشند كه ويران گرى آنها مانند صاعقه و يا زلزله است.
و به نظر مى رسد كه اين حادثه، در پى نبرد آنان با حضرت مهدى (عليه السلام) بوده و ويرانى در حد بسيار گسترده اى مى باشد، آن گونه كه به نابودى و محو قدرت و شوكت آنان مى انجامد، چه اينكه پس از آن، يادى از آنان در روايات ظهور وارد نشده، فقط بعد از دومين خروج آنان اين عبارت آمده ((فلا ترك بعدها)) پس از آن حادثه، ديگر ترك وجود نخواهد داشت، از اين رو احتمال دارد كه آنان همان روسها باشند، زيرا در روايات مربوط به ظهور چنين گفته اى در مورد هيچ ملت مسلمانى نيامده است.
پاورقی:
----------------------------------------
(1) الزام الناصب ج 2 ص 224.
(2) يعنى رواياتى كه با دقت در آن، علم به صدور آن از پيامبر (صلى الله عليه وآله) و اهل بيت او، پيدا مى شود اگر چه در الفاظ با هم مغايرت دارند.
(3) غيبت نعمانى ص 170.
(4) الملاحم و الفتن ص 32.
(5) نهج البلاغه خطبه 128.
(6) بشارة الاسلام ص 185.
برگرفته از كتاب: عصر ظهور
افزودن دیدگاه جدید