2. نقش استعمار و فرهنگ غربي در جريان قادياني
به گفته ی سيد جمال الدين اسدآبادي: سيد احمد خان و طرفدارانش که زمينه ساز جريان قادياني گري بودند، مردم را به ترک دين فرا مي خواندند و سلطه ی اجنبي را کم اهميت مي شمردند، همچنين در محو آثار و غيرت ديني تلاش مي کردند، و اين کارها را به خاطر زندگي پست و سود ناچيز انجام مي دادند.
سيد احمد اعلام مي کرد به دنبال آشتي دادن بين اسلام و زندگي جديد و علوم تجربي است و در مکتب او، فريفتگي به علوم تجربي و انکار ماوراي حس و ماده، آشکار بود، وي به تفسير به رأي قرآن- براساس علوم تجربي- روي آورد و بر بشري بودن اديان تأکيد کرد. اين انديشه که همان فراماسونري بود، همراه با ديگر زمينه هاي سياسي و اجتماعي، قاديانيه را به وجود آورد.
انگليسي ها دريافتند که با همکاري با اين نهضت و افکار و نيز تقويت مسلماناني که در آموزه هاي اسلام شک كرده، و تضاد فکري در ميان مسلمانان ايجاد مي کنند، مي توانند بين آنان تفرقه پديد آورند و تا مدتي از آن استفاده کنند؛ تا آن که مذهب قادياني به رهبري غلام احمد قادياني در سال 1900 رسماً با انتشار ماهنامه ی اديان شکل گرفت.
غلام احمد مدعي شد که حضرت مهدي و عيسي و حضرت محمد است و هر سه در او حلول کرده اند. وي جهاد و مبارزه ی معروف در روزگار پيامبر را باطل اعلام کرد. وي حتّي به آيات 51 و 55 و 56، سوره ی مائده استناد مي کرد؛ چون در اين آيات از دوستي با يهود و نصاري و همکاري با آن ها نهي شده است و قاديانيه به بهانه ی همکاري نكردن با اهل کتاب (در مبارزه با استعمار)، جهاد را باطل اعلام مي کردند. ابوالحسن ندوي از عالمان برجسته ی هندي گويد:
«… از لحاظ علمي و تاريخي ثابت شده است که قاديانيه دست پرورده ی سياست انگليسي است. در نهايت انگلستان پذيرفت که در مسلمانان و جهت گيري شان چيزي مثل قيام مردي از خودشان است که داراي منصب ديني برجسته باشد…کسي که چنين ويژگي هايي در او باشد، همان ميزرا غلام احمد قادياني است؛ شخصيتي که در اعتقاد و افکار، متزلزل و سخت شيفته ی تأسيس دين جديد است. او پيوسته در تمام آنچه آنان (انگليسي ها) مي خواستند، سِير مي کرد، قادياني نقش خود را به خوبي ايفا کرد… و او \[قادياني] در بعضي نوشته هاي خود تصريح مي کرد که حکومت انگلستان به او موقعيت بخشيده است… وي گفت بيش ترِ عمر من در تأييد و ياري حکومت انگليس سپري شد… و در باب منع جهاد و وجوب اطاعت از حاکم انگليسي کتاب ها و نشريه هايي تأليف نمودم که اگر گرد آوري شوند، پنجاه خزانه را پر مي سازند».
ابوالحسن ندوي در جاي ديگر مي گويد: جماعت قادياني، از تمام جنبش هاي ملي و آزاديخواهي در هند بر کنار بودند و در برابر مصيبت ها و گرفتاري هايي که انگليسي ها بر مسلمانان روا مي داشتند، ساکت و بلکه خرسند بودند.
از مجموعه ی مطالب پيش گفته چند مطلب روشن مي شود:
الف: اعتقاد عمومي مسلمانان به لزوم قيام منجي خاصّ که برجستگي ديني و علمي در بين مسلمانان دارد و از بين خود آن هاست \[که همان اعتقاد مهدويت در اهل اسلام است] مورد سوء استفاده ی استعمار انگليس واقع شده است؛ لذا غلام احمد قادياني مورد توجه استعمار و نيز گرايش مردم واقع شد؛ شبيه جريان بابيه، که البته در آن جا بر ايراني بودن موعود و در اين جا بر هندي بودن تأکيد بيش تر شده است.
ب: اين که موعود قادياني، دين جديد و تحول يافته اي مي آورد، عامل فريب مردم در قاديانيه (و نيز بابيه) شده است.
ج: فرار از مسؤوليت هاي اجتماعي، مانند جهاد به اسم صلح عمومي مورد توجه استعمار و استقبال برخي مردم راحت طلب واقع شده است (شبيه اين جريان در آموزه هاي مدعيان بابيه و بهاييه ديده مي شود).
د: انکار آموزه هاي وحياني و غيبي که تحريف آن ها بر اساس علوم تجربي نيز از راه هاي فعاليت و تبليغ قاديانيه است و شبيه آن در جسماني جلوه دادن معراج و نيز نوع زندگي و عمر طولاني امام زمان در شيخيه و بابيه ديده مي شود. به عنوان نمونه براي توجيه و در واقع ردّ عمر طولاني امام، قائل به حلول روح ايشان در انسان هايي با عمر طبيعي و انتقال آن روح به انسان هاي بعدي تا زمان ظهور امام شده اند و اين توجيه مادي و جسماني و غير عادي اين امور براي گروهي از مردم ـ که قدرت يا حوصله ی بحث هاي علمي را نداشته اند - جذاب بوده، درعين حال به نفي موعود حقيقي مي انجاميده است؛ لذا مورد توجه ويژه ی استعمار در تخريب مهدويت و نيابت عامه، قرار گرفته است.
مسلك قادياني به دولت انگليس اجازه مي داد، به چپاول خويش در هندوستان ادامه دهد، به طوري كه به پيروانش مي گفت:
مراد از آيه ی اولي الامر در قرآن كريم، همين دولت انگليس است كه در هند فعاليت مي كند و خداوند امر به اطاعت از آنها كرده و از مخالفت با آنها برحذر داشته است و بر همه واجب است از اين حكومت تشكر كنند و مقاومت و جهاد با انگليس حرام و از زشت ترين فسادهاست... آگاه باشيد كه حكومت انگليس براي شما رحمت و بركت و قلعه ی محكمي است كه خداوند براي نگهداري شما، فرستاده است! و دولت انگليس براي شما از هزاران مسلمان بهتر است.[1]
قاديانيه ادعاهايي را ابراز كرده كه بيشتر در اصول دين جلوه گري نموده كه با اسلام در تضاد روشن است، ولي احكامي هم دارند كه مخالف اسلام مي باشند كه به دو مورد اشاره مي شود:
1. جهاد: در مكتب قادياني جهاد نظامي حرام است، و مراد از جهاد در قرآن و روايات، همان جهاد فكري همراه با صلح و آرامش است.[2]
2. در عقيده ی قاديانيه بر همه ی پيروان واجب است كه يك چهارم دارائي ها و اموالش را به صندوق انجمن قاديانيه بدهند، در حالي كه در نظر اسلام آنچه واجب است، يك پنجم اضافه بر مخارج ساليانه مي باشد و در نزد اهل تسنن يك پنجم غنايم جنگي را بايد داد.[3]
لكن بايد توجه داشت كه احكام عملي تابع احكام نظري و اعتقادي مي باشد و چون قاديانيه در بيشتر مباحث اعتقادي به خصوص بحث نبوت، امامت و خاتميت با اسلام مخالف است، در نتيجه در بسياري از فروعات عملي كه متفرّع بر اصول اعتقادي آنها مي باشند با اسلام تضاد پيدا خواهد كرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الشهاب في الرد علي كتاب حياة المسيح (للقاديانيه)؛ محمدجواد بلاغي.
2. كشف الارتياب؛ محسن امين.
3. غاية المقصود في المهدي موعود؛ مولوي علي حائري لاهوري.
4. المصابيح الهدي في ابطال مذهب القاديانيه، محمدجواد بلاغي.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشتها:
[1] . عاملي، سليمان ظاهر؛ القاديانيه، قم، مركز الغدير للدراسات الاسلامي، اول، 1420 ق، ص 33، و جريشه، علي محمد، الزبيق، محمد شريف؛ اساليب الغز و الفكري، قاهره، دارالاعتصام، 1397 ق، ص 188. و حامد داوود؛ نظرات في الكتب الخالده، قاهره، مطبوعات النجاح، اول، 1399 ق، ص 169؛ و تبليغ الرساله، ج 6، ص 69.
[2] . القاديانيه، ص 37.
[3] . مشكور، محمدجواد؛ فرهنگ فرق اسلامي، مشهد، آستان قدس رضوي، سوم، 1375 ش، ص 40، و نجفي، محمدحسن، جواهرالكلام، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، ج 16، ص 5، طوسي، خلاف، قم، انتشارات اسلامي، ج 2، ص 116.
افزودن دیدگاه جدید