محورهای اساسی تعالیم مذهبی دین یهود

یهودیان بر این باوراند كه شریعت یكى است و ابتدا و انتهاى آن با حضرت موسى علیه السلام است. قبل از موسى شریعت و دینى نبوده؛ آنچه بوده، حدود عقلى و احكام مصلحتى بوده است. پس از موسى نیز شریعت و احكام دیگرى نبوده و نخواهد بود، زیرا نسخ احكام و دستورات الهى جایز نیست. نسخ یعنى بداء و بداء بر پروردگار روا نیست.

یهود مدعى است كه موسى گفته است آئین من هرگز منسوخ نخواهد شد. در این رابطه یهودیان سه دیدگاه دارند: گروهى بر آنند كه نسخ در شرایع عقلاً جایز نیست. گروهى مى گویند: عقلاً جایز است، ولى شرع آن را منع كرده؛ به همین جهت موسى گفته است كه دین من منسوخ نخواهد شد. و گروه سوم مى گویند: نسخ شریعت (نه عقلاً و نه شرعاً) جایز نیست.

بدون شك جامعه اى كه در فقر اقتصادى مى سوزد، دعوت آن جامعه به معنویت و اخلاق و تقوى، احمقانه ترین كارى است كه مى توان كرد! جامعه ی نو بنیاد یهود نیز بحران هاى اقتصادى بسیارى را متحمل شد. یهودیان در پى آوارگى و سرگردانى چهل ساله در صحراى سینا به انحطاط اخلاقى دردناكى گرویدند. در تورات، سفر خروج، به این واقعیت اعتراف شده است: اگر درخت همسایه خود را به گرو گرفتى، آن را قبل از غروب آفتاب به او رد كن، زیرا كه فقط پوشش او براى بدن او است. پس در چه چیز بخوابد. و اگر نزد من فریاد برآورد، هر آینه اجابت خواهم فرمود. فقر مطلق یهود آنان را به ستیزه جوئى با موسى واداشت. این وضعیت پس از مرگ موسى تجدید شد و این بار به فحشا انجامید. رهبران مذهبى یهود، به وضع احكام جزائى سختى پناه بردند. خاخام هاى یهود كه متولیان رسمى دین موسى شده بودند و خود در رفاه و راحتى مى زیستند، براى اجراى اخلاق، قوانین و احكام جزائى شدیدى از قبیل سنگسار كردن زانى و زانیه و لاطى و ملوط و... وضع كردند. عدم بكارت عروس نشانى از بى عفتى بود و دختر سنگسار مى شد. خشونت اخلاقى معلول این فقر مطلق بود. روحیه ی درندگى و آدم كشى در یهودیان آواره تقویت شد. آنان براى توجیه وضع روحى و روانى خود، خداوند (یهوه) را خدائى خونخوار و بى رحم معرفى مى كردند. یهودیان به مرز نهایى بى رحمى و قساوت رسیدند و در برخوردها حیوان و انسان و نبات را نابود مى كردند. آنان بر هرجا دست مى یافتند، كلیه ی مظاهر حیات را مى سوزاندند. آنان براى توجیه این جنایات، آیاتى در تورات مى ساختند. این قوم فاقد هرگونه اخلاق انسانى بودند. یهودیان با پاكى و طهارت و نظافت بیگانه بودند و به انواع بیماری ها مبتلا مى شدند و قربانیان بسیارى مى دادند. این وضعیت اخلاقى هم چنان جزء سیره ی اخلاقى و زندگى یهودیان است. قوم یهود مردمى گمراه و خودخواه اند، گرچه آنان خود را قوم برگزیده ی خدا مى دانند. آنان این مطلب را به سلیمان نسبت مى دهند كه مى گفت: خداى ما عظیم ترین خدایان است. احكام جزائى و حقوقى یهود بدون شك متأثر از فرهنگ ها، مذاهب و ادیان مجاور است، احكام و قوانین جامعه ی مصرى، جامعه ی بابلى و جامعه ی ایرانى در تورات راه یافته است. احكام جزائى تورات با قوانین حمورابى بابل شباهت بسیار دارد.

افزودن دیدگاه جدید