نقدی دیگر بر بودا: 4. فردگرایی

 

تعلیمات بودا که در چهار حقیقت و هشت راه خلاصه شده، ناظر به امور فردی است و به ادعای بوداییان، راه نجات فرد، تمسک به این تعلیمات است و چیزی افزون بر این مطالب وجود ندارد که بتوان از آن برای هدایت جامعه بهره برد. گویا نظام های اجتماعی و اصل جامعه از دیدگاه بودیسم امری واهی و خیالی است و نقشی در زندگی انسانی ندارد و، به همین خاطر، خود بودا برای رسیدن به نیروانا از جامعه می گریزد و به جنگل پناه می برد و  با گدایی و دریوزگی خوراک خود را تهیه می کند و آن گاه هم که برای تبلیغ آیین خود بازمی گردد، به سراغ تک تک افراد می رود[1] و هرگز سعی نمی کند تحولی اجتماعی ایجاد کند؛ وی نه با حاکمی درگیر می شود و نه به نکوهش قانونی از قوانین جامعه ی آن روز می پردازد، بلکه با تک تک افراد ارتباط برقرار و آنان را به ترک زندگی و علایق اجتماعی ترغیب می کند و، از دیدگاه وی، هر کس از اجتماع برهد و همچون خود وی، پدر و مادر و همسر و فرزند و حتی حکومت را رها کند، می تواند به نیروانا برسد.

در سراسر تعالیم بودا یک وظیفه ی ثابت و همیشگی برای هر فرد تعیین شده که خود درباره ی امور خودش بیندیشد و خود تصمیم بگیرد و آن را با رعایت جوانب اخلاقی به اجرا درآورد... .[2]

و دیگر، دستوری برای راهنمایی دیگران و مبارزه با نظام ها و قوانین ظالمانه ی اجتماعی وجود ندارد و همین فردگراییِ افراطی باعث می شود که آیین بودا نتواند برنامه ای عملی برای زندگی انسان داشته باشد. شاید نام «برنامه ای برای نیکو مردن و پیوستن به نیروانا» زیبنده ترین نام برای آیین بودا باشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها:

 [1]. ر.ک: بودا و اندیشه های او، همان، ص 39 و هاشم رجب زاده، همان، ص 12 27.

[2]. همان، ص 108.

افزودن دیدگاه جدید