نقدی دیگر بر بودا: 2. انکار خداوند

2. انکار خداوند

بودیسم برخلاف مکاتب فلسفی و ادیان دیگر که هر کدام به نوعی قایل به وجود خالق و صانعی برای هستی هستند، عالم را قدیم و ازلی و بی نیاز از خالق می داند و وجود خداوند را انکار می کند.[1] بودا «از وجود مافوق طبیعت که ازلی و بالذات و خالق عالم و صانع آسمان ها و زمین است و سرنوشت افراد انسانی را در قبضه داشته و قاضی حاجات و مجیب دعوات و قبله ی نماز و صلات باشد، بحثی به میان نیاورده است»[2] و از پاسخگویی به این سؤال که ماده محدود است و باید علتی داشته باشد، طفره می رود. برخی معتقدند که بودا منکر خدا و ماوراء الطبیعه نیست، بلکه در این مورد ساکت است و اعتقاد دارد که ما از درک آنها عاجزیم و نباید خود را درگیر مباحث نظری و ماوراءالطبیعی کنیم[3] و به همین دلیل، در تعالیم خود از مفاهیم خدا، بهشت، جهنم، وحی، معجزه و... استفاده نمی کند. اما سؤال این است که اولاً، آیا بدون داشتن اعتقاد می توان به مرحله ی عمل رسید و آیا بدون تبیین جهان هستی می توان راه سعادت را هموار کرد؟ ثانیاً، در آیین بودیسم دو پیشفرض اعتقادی، یعنی حقیقت تألّم و تناسخ، وجود دارد که بدون پذیرفتن آنها نمی توان از روش های بودا برای سعادتمند شدن پیروی کرد و با قبول آنها، برخلاف خواسته ی وی، وارد مباحث اعتقادی می شویم که بودیسم آن را خط قرمز و خارج از توان انسان دانسته است؛ بنابراین آیین بودیسم یا باید جوابگوی مباحث اعتقادی باشد و به تبیین مبدأ و معاد عالم بپردازد و یا از دادن برنامه ی عملی بپرهیزد، والّا دچار سفسطه و مغالطه خواهد شد. همچنان که در طول تاریخ دچار آن شده و با آنکه ادعای مبارزه با تعدد الهه در آیین هندو را داشت، در طول زمان گرفتار بت پرستی شد و به جای خدایان متعدد هندوان، تماثیل و مجسمه های بودا را بت قرار داد و بت پرستی شرک آلود هندوها را به بت پرستی کفرآمیز بودایی تبدیل کرد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها:

 [1]. همان، ص 47.

[2]. جان بی. ناس، همان، ص 189.

[3]. بودا و اندیشه های او، همان، ص 140 و 141.

افزودن دیدگاه جدید