يا هشام من سلط ثلاثا علي ثلاث فکانما اعان علي هدم عقله....
يا هشام من سلط ثلاثا علي ثلاث فکانما اعان علي هدم عقله: من اظلم نور تفکره بطول امله، و محا طرائف حکمته بفضول کلامه، و اطفا نور عبرته بشهوات نفسه، فکانما اعان هواه علي هدم عقله و من هدم عقله افسد عليه دينه و ديناه.
اي هشام، کسي که سه چيز را بر سه چيز ديگر مسلط کند بر نابودي عقل و خرد کمک کرده است:
- 1. کسي که نور تفکر و انديشيدن را با آرزوهاي دراز تاريک کند.
- 2. کسي که حکمت هاي بدست آورده را با سخنان اضافي و بي فايده نابود سازد.
- 3. کسي که نور عبرت و پندآموزي را با هوا و شهوت فايده نابود سازد. و کسي که عقل خود را نابود سازد دين و دنياي خود را تباه ساخته است.
کمتر کسي (از مسلمانان) است که با نام امام کاظم آشنا نباشد و او را از سلسله و ذريه اهل بيت پيامبرنداند و از آن حضرت به خوبي و با تعظيم ياد نکند.هر محدث و تاريخ نگار وقتي به دوران آن حضرت مي رسد ، ايشان را با احترام ياد مي کند و از ويژگي هاي علمي و اخلاقي آن حضرت سخن مي گويد. در عين حال مرور تاريخ موجب مي شود تا گرد و غبار جهالت عظمت آن حضرت را بپوشاند و نسل هاي بعدي نتواند از شناخت کافي برخوردار شوند و سيره و سنت آن حضرت را در زندگي الگو قرار دهد.
از اين رو شايسته است که در مناسبت هاي مختلف از جمله ايام شهادت و تولد امام کاظم(ع) گوشه هايي از رفتار و گفتار ايشان را بيان کنيم و با عرضه نيازهاي فردي و اجتماعي و اخلاقي خود بر رفع آن بکوشيم.
يکي از پرسش هايي که امروز درمسائل دين شناسي مطرح شده است اين است که آيا دين و عقل در برابر يکديگر قرار دارند يا مکمل يکديگراند و عقل از مسائل درون ديني مي باشد. از اين رو برخي از نويسندگان کلام جديد با بهره گيري از دانشمندان غربي تلاش مي کنند تا عقل و دين را در برابر يکديگر قرار دهند و در همين راستا علم و پيشرفتهاي علمي را با دين وآموزه هاي آن تنافي و ناسازگاري مي پندارند و مي گويند: به مرور زمان علم و عقل جاي نقش دين را فرا مي گيرد و نيازي به دين نخواهد بود. اما در نگاه امام کاظم عليه السلام جايگاه عقل در دين به گونه اي ديگري است آن حضرت عقل و دين را جداي از يکديگر نمي داند بلکه هر دو را در کنار يکديگر حجت و راهنماي بشر معرفي مي فرمايد. امام کاظم از عقل به حجت باطني و دروني بشر و از پيامبران به حجت ظاهري ياد مي فرمايند از اين رو حجت از اقسام دين است و دين مقسم مي باشد يعني بشر نياز به دين دارد و معرفي، اثبات و گسترش دين نياز به دو حجت دارد يکي از آن دو عقل است و ديگري انبياء.
مرحوم کليني رحمه الله در اصول کافي جلد اول کتاب عقل و جهل، روايات بسيار عميق و جذابي را در اين باره از امامان اهل بيت و امام کاظم عليهم السلام نقل مي کند که برخي روايات را نقل مي کنيم:
1. عقل معيار و ميزان ثواب و عقاب است. اما اني اياک آمرو اياک انهي و اياک اعاقب و اياک اثيب (الکافي، ج 1، ص 10) در روايت ديگر خوبي يک فرد را به خوبي عقل او دانسته است زيرا فرمود: فانما يجازي بعقله. پاداش هر کسي به اندازه عقل اوست. (همان ،ص 12)
2. از نگاه اسلام دين وعقل از يک ديگر جدا نيست، هر جا عقل است دين وجود دارد به همين جهت نقل شده است که حضرت آدم، عقل را از ميان حياء و دين برگزيد. زيرا همراه عقل هم دين است و هم حياء. در آن عقلي که دين و حيا نباشد ، عقل نيست . (همان، ص 10)
3. امام کاظم(ع) درباره جايگاه عقل به هشام ( يکي از ياران آن حضرت )فرمود: يا هشام ان الله تبارک و تعالي بشر اهل العقل و الفهم في کتابه. فقال: فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه.
در فراز ديگر مي فرمايد: يا هشام ان الله و تعالي اکمل الناس الحجج بالعقول (همان، ص 13)
4. درباره رابطه عقل و علم مي فرمايد: يا هشام ان العقل مع العلم، عقل همراه علم است ، لذا خداوند مي فرمايد: و تلک الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون. يعني اهل علم و دانش ميفهمند و تعقل ميکنند.
5. يا هشام ان لله علي الناس حجتين: حجه ظاهر و حجه باطنه فاما الطاهره فالرسل و الانبياء و الائمه عليهم السلام و اما الباطنه فالعقول. يا هشام ان العاقل الذي لايشغل الحلال شکره، و لايغلب الحرام صبره يا هشام من سلط ثلاثا علي ثلاث فکانما اعان علي هدم عقله: من اظلم نور تفکره بطول امله، و محا طرائف حکمته بفضول کلامه، و اطفا نور عبرته بشهوات نفسه، فکانما اعان هواه علي هدم عقله و من هدم عقله افسد عليه دينه و ديناه.
اي هشام خداوند براي مردم دو حجت دارد : يکي آشکار است و ديگري پنهان، راهنماي آشکار پيامبران و امامان عليهم السلام مي باشد و راهنماي باطن عقل است. اي هشام عاقل کسي است که کار حلال او را از شکرگذاري باز نمي دارد و کار حرام بر صبر او پيروز نمي شود . اي هشام، کسي که سه چيز را بر سه چيز ديگر مسلط کند بر نابودي عقل و خرد کمک کرده است:
1. کسي که نور تفکر و انديشيدن را با آرزوهاي دراز تاريک کند.
2. کسي که حکمت هاي بدست آورده را با سخنان اضافي و بي فايده نابود سازد.
3. کسي که نور عبرت و پندآموزي را با هوا و شهوت فايده نابود سازد. و کسي که عقل خود را نابود سازد دين و دنياي خود را تباه ساخته است. اي هشام چگونه عمل تو در نزد خدا پاک مي شود در حالي که اين قلب و دل تو از پروردگارت رو گردانده و با اطاعت هواي نفس بر عقل خود مسلط کرده اي .
از نگاه امام کاظم(ع) عقل سالم جداي از دين و دستورات سازنده آن نيست بلکه عقل و دين هر دو به گونه اي، يکديگر را کامل مي کند. دستورات ديني عقل را کمال مي دهد و عقل در راستاي فهم کامل دين کمک مي کند. چنان که بين عقل و علم جدايي وجود ندارد.
افزودن دیدگاه جدید