حسین(ع) در اندیشه مسیحیت(2)

حسین(ع) در اندیشه مسیحیت

حسین (ع) در اندیشه مسیحیتءحسین (ع) در اندیشه مسیحیت(2)

مصاحبه با آنتوان بارا دانشمند مسیحی

- شما در كتاب خود، امام حسین(ع) را تكمیل كننده رسالت پیغمبران دانسته اید و مقام او را از مقام تمام انبیاء برتر و تا حد مقام نبوت حضرت محمد(ص) بالا برده اید دلیل این نگرش چیست؟

 بارا: هنگامی كه دین اسلام بر حضرت محمد مصطفی(ص) نازل شد، او در راه ترویج آن، رنجها و اذیت های فراوانی متحمل شد و كفار و ثروتمندان قریش در برابر دعوت او مانع تراشی كردند، چنان كه حضرت فرمود هیچ پیامبری به اندازه من آزار و اذیت نشد. پس از ایشان هم جانشین او یعنی امام علی(ع) نیز مسئولیت تفسیر و تأویل و تداوم ابلاغ پیام قرآن را برعهده گرفت و در این راه سختی های فراوان دید و راحتی و آسایش خود را بخاطر اسلام فدا كرد و با دشمنان جنگید. زمانی كه مسئولیت تداوم رسالت پیامبر(ص) به نواده ایشان یعنی حسین(ع) رسید او به خطرات تهدیدكننده دین كه موجب تحریف و مسخ آن می شد، پی برد و دریافت كه تحریف دین تمام فداكاریها و زحمات جد و پدرش را بر باد خواهد داد و در صورت تداوم این وضع، آئین راستین اسلام از مسیر اصلی خود خارج و دچار انحراف خواهد شد. او باید دست به حركتی می زد تا احیاگری مجدد در دین می شد، احیاگری ای كه اهمیت آن نه در حد نزول قرآن بلكه در حد اقدامات پدرش پس از پیغمبر(ص) بود.
 البته اهمیت این احیاگری كمتر از نبوت نیست بلكه تكمیل كننده آن است و او به عنوان شهید، دارای رسالت انبیاء بود و همان كاری را كرد كه انبیاء انجام دادند و با اینكه به او ویژگی های انبیاء داده نشده بود اما تمام دردها و رنجها و سختی های آنان به او هم واگذار شده بود و او می بایست دست به حركت و جنبش می زد تا دین را احیا كند و به نظر من اگر جنبش و حماسه كربلا اتفاق نمی افتاد، تداوم اسلام و ارزشهای متعالی آن تضمین نمی شد.

- شما جمله معروفی دارید با این عنوان كه اسلام سرآغازش محمدی و استمرارش حسینی است در این مورد بیشتر توضیح دهید.

 بارا: البته این سخن، خود به تنهایی یك تحلیل است و این همان ادامه پاسخ سؤال پیشین است كه دین اسلام بقا و تداوم پیدا نمی كرد اگر حركت حسینی نبود و لذا تداوم رسالت محمد(ص) منوط به قیام حسین(ع) بود و او بود كه با زلزله ای روحی اركان وجودی امت را به لرزه درآورد و زمینه گمراهی آنان را از میان برداشت و توانست ارزشهای دین را مجددا احیا كند و در اثر این تكان روحی، آئین اسلام توانست درخشان و فروزان به راه خود ادامه دهد. اما یك حقیقت دیگر نیز وجود دارد و آن اینكه قیام كربلا سرآغازش حسینی و تداومش زینبی بود و حضرت زینب(س) نقشی بزرگ را ایفا كرد كه مكمل نقش برادرش بود.

- ارزیابی شما از نقش حضرت زینب(س) در واقعه كربلا و پس از آن چیست؟

 بارا: نقش زینب(س) الهامی از جانب خدا و مطابق با خواست و اراده خدا بود و به هیچ وجه تصادفی و اتفاقی نبود. هدف حسین(ع) از همراه بردن اهل بیت و زنان بنی هاشم، جنبه تاثیرگذاری و ابلاغ اهداف این حركت به مردم بود و زینب آن زن فصیح و بلیغ و آن دختر صاحب نهج البلاغه، توانست در راه اسارت، مردم شهرهای مختلف را بیدار كند و آنان را نسبت به آنچه اتفاق افتاده آگاه سازد و تبلیغات مسمومی را كه معاویه و یزید بر ضد حسین به راه انداخته بودند، خنثی سازد. آنان چنین وانمود كرده بودند كه حسین(ع) مسلمانی منحرف است كه از دین خارج شده و بر ضد ولی امر زمان شوریده و به دنبال قدرت و حكومت است.
 زینب(س) حتی در مقابل یزید -كه انسانی نادان بود- خروشید و با فصاحت و كلام شیوای روشنگرانه خود، او را شدیدا خرد كرد. دراثر روشنگری های فراوان زینب چه در شام و چه در راه بازگشت به مدینه، مسلمانان با عمق فاجعه و عظمت فداكاری برادرش آشنا شدند از اینرو می توان ادعا كرد كه نقش زینب، كم اهمیت تر از نقش برادرش نبوده است.

- صحبت های شما مرا به یاد یك بیت شعر از استاد شهریار انداخت كه بسیار شیرین و شیوا و پرمغز گفته است:بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ورنه این بی حرمتیها كی روا دارد حسین

 بارا: بله من هم روی همین معنی تاكید كرده ام و در كتابی با همین مضمون، این مسائل را آورده ام.

- امكان دارد در مورد كتاب «زینب» كه فرمودید آن را هنوز تكمیل نكرده اید، مختصری توضیح بدهید.

 بارا: من نگارش این كتاب را 27 سال پیش شروع كردم با عنوان «زینب صرخه اكملت مسیره » (زینب فریادی كه تكمیل كننده حركت حسینی بود) و بخش عمده ای از آن را نوشتم اما شرایط كاری و روزنامه نگاری -كه می دانید هیچ فراغتی را برای انسان باقی نمی گذارد- مرا از ادامه آن بازداشت و الان از كشورهای مختلف تماس می گیرند و اصرار دارند كه این كتاب را كامل كنم و من امیدوارم بتوانم با مطالعه و تجدیدنظر در آن، به گونه ای آن را منتشر كنم كه در حد مقبولی همچون كتاب حسین باشد اما خوف آن را دارم كه تا آن حد از مقبولیت نباشد.

- مظلومیت را در فرهنگ و مكتب حسین(ع) چگونه تحلیل و تفسیر می كنید؟

 بارا: سؤال زیبایی است. مظلومیت چهارچوبی است كه حركت حسین(ع) در آن جای می گیرد و لذا به او می گویند حسین مظلوم و هیچ كس جز او مظلوم خوانده نشده است. باید دید چرا حسین در زبانها به حسین مظلوم نامیده شده است. دلیل آن این است كه ظلمی كه از ناحیه دوستان یادشمنانش در حق او شد ظلمی عظیم بود. چه آن زمان كه دوستانش از او خواستند به كوفه بیاید و وقتی آمد با انبوهی بی شمار از سپاهیان مسلح و شمشیرهای آنان مواجه شد و در عمل نسبت به او بی وفائی نشان دادند و تنهایش گذاشتند و چه آن هنگام كه دشمنانش در میدان نبرد در حق او جفاها كردند و تا مرز كشتن او پیش رفتند و اما كشتن او كشتن یك انسان معمولی نبود. كشتن مظلومانه بود. آنچه آنان در حق او مرتكب شدند و نسبت به پیكر مباركش آن جسارتها را كردند و با اسبها بر روی آن تاختند و سرش را بریدند و لباسش را تكه تكه كردند ، باعث شد كه مظلومیت حسین براثر این جنایت فجیع شكل بگیرد.
 مظلومیت او بخاطر بی حرمتی به پیكر مطهرش بیشتر از مظلومیت او در اثر بی وفائی دوستانش است. مظلومیت او در روی شنهای دشت كربلا بزرگترین مظلومیت است. دشمنان چرا به كشتن او بسنده نكردند و جسدش را تكه تكه كردند. مگر مثله كردن جسد در تمام ادیان آسمانی جنایتی بدتر از كشتن نیست؟ این مظلومیت كه در دلها و ذهنهای مردم رسوخ كرده به آنان یادآوری می كند كه چگونه یاران و دوستانش او را دعوت كردند و از نظر مادی و معنوی در حق او ظلم روا داشتند و چگونه دشمنان هم در میدان كارزار آن جنایتها را در حق او روا داشتند و سر مباركش را بریدند و بدنش را به خاكها مالیدند. جنایتی كه حتی در حق بدترین جانیان صورت نمی گیرد و این همان مظلومیتی است كه با هیچ بیانی قابل توصیف نیست.

- شما كه سالها عمر خود را صرف تحقیق و مطالعه و نگارش برای حسین(ع) كرده اید آیا عنایت و بركاتی از این ناحیه مشاهده كرده اید؟

 بارا: من در اثنای تألیف كتاب «حسین در اندیشه مسیحیت»، بركات آن را حس می كردم. این بركات عبارت بود از احساس رضا و خشنودی و آرامش و اطمینان روحی و روانی.هر زمان احساس تنگنا و افسردگی و ناراحتی می كنم فداكاریهای حسین را بیاد می آورم و در آن حال احساس می كنم سختی های دنیا در برابر آنچه حسین انجام داده و آنچه بر سر او آمده، چیزی نیست. همیشه این موضوع را بیاد می آورم و شب و روز آموزه های كتاب (حسین در اندیشه مسیحیت) در برابرم قرار دارد و مدام به آن مراجعه می كنم و آرامش پیدا می كنم گویا كه اصلاً من آن را ننوشته ام. هر دفعه كه آن را می گشایم و بخشی از آن را می خوانم احساس می كنم سخن جدیدی می خوانم. بركت، تنها بركت مادی نیست كه در قراردادها و پول و خرید خانه و امور مادی دیگر خلاصه شود اینها همگی چیزهای زائدی است كه نه حسین(ع) و نه پیامبر(ص) و نه عیسی(ع) به آنها اهمیت نمی دادند بركت اصلی، بركت روحی و معنوی و روانی است كه مهمترین سرمایه برای انسان است و من توفیق الهی را حس می كنم و آن را از بركت كتابی می دانم كه برای حسین نوشته ام چرا كه مظلومیت حسین را به یادها می آورد و این یادآوری از مظلومیت او، ثواب عظیمی در پی دارد و این همان بركت روحی و معنوی است كه من از آن برخوردارم.

- نقش كربلا و حماسه حسینی را در بیداری ملتها و مسلمانان چگونه ارزیابی می كنید؟

 بارا: اولاً حادثه كربلا به آنان می آموزد كه هدف حسین(ع) از این ماجرا عبارت بود از قیام در برابر ستم و ستمگران. آن حضرت با اعلام اینكه هرگز چون بردگان و ذلیلان تسلیم شما نخواهم شد به همگان آموخت كه نباید راضی به هیچ ظلمی چه در حق خود و چه در حق دیگران شوند. عاشورا یعنی حماسه مخالفت با ظلم یعنی حماسه آزادگی فردی و آزادمنشی اجتماعی در جوامع انسانی. زندگی فقط خوردن و آشامیدن و خوابیدن نیست بلكه زندگی یعنی عقیده و جهاد و انسان فاقد عقیده همچون حیوانی است كه در كوه و دشت و خیابان بدون هدف و اصول و عقیده می گردد. واقعه عاشورا با هر بار تكرار حوادث، دستاوردها، نتایج و علل و اهداف آن، الهام بخشی عظیمی در دلها و جانها و احساسات انسانها بجای می گذارد. این الهامات، انسان را وادار به پیروی از آن بزرگوار می كند و این احساس را به او می دهد كه برای تغییر زندگی اش وایجاد تحول و دگرگونی در روند حیات، باید كاری بكند و كربلا، محك و ملاك تحول زندگی و دیدگاه انسان نسبت به حیات است.

- در همین سیاق آیا فكر می كنید پیروزی اخیر حزب الله لبنان بر دشمن اسرائیلی دارای نشانه هایی از حادثه كربلا بوده است؟

 بارا: بله دقیقاً همین طور است. من مدتی پیش به همایشی در سوریه دعوت شدم و در آن اشعاری را قرائت كردم با این مضمون كه جوانانی غیور در جبهه حق، در مقابل اسرائیل، ایستادند، جوانانی كه از انقلاب حسین(ع) الهام گرفته بودند و حركت و جنبش آنان برای مقابله با دشمن همچون جنبش و حركت حسین و اصحابش بود. آنان از شهادت استقبال كردند و خود را از خواری و ذلت بدور داشتند.
 آنان در این اقدام و پایداری خود به سیره حسین(ع) تأسی جستند، و طبعا حمله وحشیانه ای كه به آنان شد عملیاتی عادی نبود اما یاری خدا به سوی آنان سرازیر شد.

- شما به عنوان یك ادیب و محقق مسیحی كه مطالعات زیادی در تاریخ اسلام به عمل آورده اید این واژه ها را چگونه تفسیر می كنید: مسیحیت، اسلام، تشیع؟

 بارا: مسیحیت بخشی از دین واحد كلی است كه خداوند آن را به بشریت فرستاده و آغاز آن از یهودیت بوده و به مسیحیت رسیده و آنگاه با اسلام خاتمه یافته و محمد(ص) خاتم ادیان آسمانی بوده است. مسیحیت دیانتی صوفیانه و روحانی است و در زمانی پدید آمد كه مردم شدیداً به مسائل معنوی و روحانی نیاز داشتند و لذا عیسی(ع) پیامبر محبت و روحانیت بود. خداوند به او قدرت انجام كارهای خارق العاده را داد در حالی كه پیامبران دیگر از چنین قدرتی برخوردار نبودند. وقتی آیه «الیوم اكملت لكم دینكم» نازل شد بدین معنی بود كه امروز دین كلی واحد با رسالت اسلام، تكمیل شد. هر كدام از ادیان مسیحی و یهودی در زمان خود دارای معجزاتی بودند. در زمان موسی(ع) سحر و جادوگری رواج داشت. موسی(ع) با معجزاتی متناسب با آن زمان مبعوث شد و عصای او تبدیل به اژدها شد و از داخل سنگ چشمه ها جوشاند. در زمان عیسی(ع) طب و پزشكی رواج داشت و عیسی(ع) مرده ها را زنده و بیماران لاعلاج را شفا می داد تا معجزه خود را ثابت كند.
 در برهه ای دیگر كه زیبائیهای زبان و فصاحت و بلاغت مقیاس عقلی جامعه بود خداوند دین اسلام را فرستاد و قرآن را نازل نمود تا معجزه پیامبر را به آنان اثبات كند. ما این ادیان آسمانی را همه از جانب خدا می دانیم كه در قالب یك دین كلی جای می گیرند و در شكل سه رسالت آسمانی تجلی یافته اند. اما آنچه اسلام را از آن دوی دیگر متمایز می سازد اینكه از تعالیمی برخوردار است كه انسان زمان مسیحیت و یهودیت فاقد آنها بود و اسلام آن ادیان را با این تعالیم تكمیل كرده است. اسلام استمرار و خاتم و مكمل تمام نواقص ادیان دیگر بوده است. در هر حال ما در نهایت، همگی مسلمان هستیم زیرا تسلیم یك پروردگاریم و تسلیم تورات و انجیل و قرآن هستیم.
 اما تشیع، بنظر من عبارت است از بالاترین درجات عشق الهی و طبیعتاً به هر كس كه محب اهل البیت از ذریه محمد و علی علیهما السلام باشد شیعه گفته می شود و این مایه مباهات بشریت است و هر شخصی در این جهان در هر دینی كه باشد بخاطر عظمت پیروی از اهل بیت علیهم السلام و برای محافظت از زیبائیهای عقیده خود می تواند یك شیعی باشد.
 و جالب است بدانید كه بخاطر كثرت نوشته ها و مقالات من در مورد شیعه، دیگران مرا مسیحی شیعه می نامند.

- شما كه می فرمائید من یك مسیحی شیعه هستم آیا این تعبیر فی نفسه پارادوكسیكال (تناقض آمیز) نیست؟

 بارا: من این تعبیر را در مورد خود نگفته ام اما افتخارم این است كه یك مسیحی شیعه باشم. و البته افراد بسیاری از ادیان و مذاهب دیگر با من در این مورد هم عقیده هستند و این تناقض نیست. تشیع یعنی محبت، پذیرفتن، عشق و شیفتگی و اقتدا و پیروی، این ماهیت تشیع است. یك بار در دمشق در همایشی محمدالرفاعی شاعر سوری، تعبیری در مورد من بكار برد كه خیلی جالب بود. او در مورد من گفت: او دینش مسیحی، هویتش مسلمان، عشقش تشیع و زبانش عربی است. در مورد نخست خوب معلوم است كه من نسل اندرنسل دین مسیحی داشته ام، هویتم مسلمان است زیرا ما شهروند دولت اسلامی هستیم و با هویت و فرهنگ و میراث جامعه اسلامی بزرگ شده ایم و جزئی از بافت كهن اسلامی جوامع مسلمان بشمار می آییم. این مسئله بطوری است كه اكنون مسیحیان و مسلمانان در كشورهای اسلامی از همدیگر شناخته نمی شوند و آداب و رسوم و راه و روش و طرز لباس و زندگی آنها یكسان و متحد است و لذا من از لحاظ هویت و شهروندی، هویت مسلمانی دارم.
 عشق شیعی هم بدین معنی است كه من نمی خواهم به محمدبن عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) گرایش پیدا كنم. من به حسین عشق می ورزم و عشقم فقط اوست و حسین یعنی تشیع. در مورد زبان هم كه معلوم است زبان مادری ما عربی است. این اركان چهارگانه بیانگر سعه صدر و انصاف و رویكرد انفتاحی و عدم تعصب ورزی و عصبیت است اما به این معنی نیست كه عقیده خود را انكار كنیم بلكه در عین حفظ عقیده، عقائد و آیین های دیگر را هم تقدیس و تكریم می نمائیم.
 ما در مسیحیت هر آنچه را كه زیباست بررسی كرده ایم و دریافته ایم كه همه آن زیبائی ها در شخصیت حسین(ع) و امام علی(ع) و پیامبر اكرم(ص) نهفته است این واقعیت را هیچ كس جز منكران و معاندان نمی تواند نادیده بگیرد و بنظر من بین این دو مقوله تضاد و تناقضی نیست و هر دو قابل جمع است.

-------------------------------------------------------------------------
 منبع: روزنامه كیهان تاریخ چهارشنبه و پنجشنبه و شنبه (4و5و7) بهمن ماه سال 1385
 آنتوان بارا دانشمند مسیحی

افزودن دیدگاه جدید