نبرد رهائی بخش (آرماگدون) در تفکر مسیحی

نبرد رهائی بخش (آرماگدون) در تفکر مسیحی:

نبرد رهائی بخش (آرماگدون) در تفکر مسیحیءاللهءمحمدءعلیءاسلامءدینءTVshiaءشیعهءمنجیءقرآنءخداء

مسیحیان معتقدند که کارزار نهائی میان خیر و شر در منطقه آرماگدون روی خواهد داد.
آرماگدون نام شهری مهم در نزدیکی دریاچه طبریه است که در کتاب مکاشفه یوحنا 16: 16 به آن اشاره شده است. این شهر صحنه کارزار نهایی میان نیروهای خدایی و نیروهای شیطانی خواهد بود.
به طور کلی آرماگدون در کتاب مقدس به عنوان سمبل مرگ و ویرانی معرفی می‏شود[4] و پایان کار بسیاری از افراد شرور در این منطقه رخ داده است[5].
البته باید توجه داشت که استعمال کلمه آرماگدون در کتاب مکاشفه ناشی از تلفظ اشتباه کلمه مگیدو[6] است؛ نام شهری که بارها در کتاب مقدس ذکر شده است. بخش اول این کلمه نیز برگرفته از اور به معنی شهر و یا برگرفته از کلمه هار به معنی کوه می‏باشد.
تنها موردی که کلمه آرماگدون در عهد قدیم به کار رفته در کتاب زکریا 12: 11است و سایر ارجاعاتی که مورد استفاده مسیحیان قرار گرفته و یا در کتاب مکاشفه ذکر شده است ناشی از اشتباه در ترجمه این کلمه بوده است. به عنوان نمونه در اشعیا 14: 13 کلمه‏ای که به کار رفته کلمه "هار موعد" به معنی کوه اجتماع است و یا کلمه "هار مگیدو" به معنی کوه حاصل خیز خداوند است که اشاره به کوه صهیون دارد[7].
 رؤیای آرماگدون:

طبق پیش بینیهای کتاب مکاشفه، در آخر الزمان دجال ظهور خواهد کرد و جنگ بزرگی میان پیروان او و نیروهای الهی روی خواهد داد: و دیدم که از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبی کاذب، سه روح خبیث چون وزغها بیرون می‎آیند زیرا که آنها ارواح دیوها هستند که معجزات ظاهر می‎سازند و بر پادشاهان تمام ربع مسکون خروج می‎کنند تا ایشان را برای جنگ آن روز عظیم خدای قادر مطلق فراهم آورند... و ایشان را به موضعی که آن را در عبرانی حارمجدون می‎خوانند فراهم آوردند[8].
این جنگ با پیروزی حضرت مسیح به پایان خواهد رسید:"ایشان با برّه[9] جنگ خواهند نمود و بره بر ایشان غالب خواهد آمد زیرا که او رب الأرباب و پادشاه پادشاهان است و آنانی نیز که با وی هستند که خوانده شده و برگزیده و امینند"[10].
البته صرف نظر از کتاب مکاشفه، در کتاب یوئیل نیز اشاره‏هایی به جنگ نهایی میان نیروهای الهی و نیروهای شیطانی وجود دارد؛ جنگی که در کوه صهیون رخ خواهد داد و با پیروزی خداوند و نیروهای وی پایان خواهد پذیرفت:
"در صهیون کرناها بنوازید و در کوه مقدس من، صدا بلند کنید. تمامی ساکنان زمین بلرزند زیرا روز خداوند می‏آید و نزدیک است"[11].
و در ادامه می‏افزاید: "و خداوند از صهیون نعره می‏زند و آواز خود را از اورشلیم بلند می‏کند و آسمان و زمین متزلزل می‏ود، اما خداوند ملجأ قوم خود و ملاذ بنی‏اسرائیل خواهد بود.پس خواهید دانست که من یهوه خدای شما در کوه مقدس خویش صهیون ساکن می‏باشم و اورشلیم مقدس خواهد بود... و یهوه در صهیون ساکن خواهد شد[12].

 مفهوم آرماگدون در خدمت صهیونیزم
اندیشه کارزار نهایی برخی مسیحیان (که به مسیحیان صهیونیست[13] خوانده می‏شوند)، را بر آن واداشت تا زمینه را برای تسریع در وقوع این جنگ آماده سازند.
این تفکر در ترکیبی از باورهای دینی و ایدههای سیاسی است و به شدت با سه عنصر دینی یهودیت، مسیحیت و صهیونیسم گره خورده است.
سایروس اینگرسون اسکوفیلد، مفسر شهیر کتاب مقدس در قرن بیستم اظهار داشت:مسیح به زمین باز نخواهد گشت مگر آنکه امور خاصی رخ دهد:یهودیان به فلسطین باز گردند، کنترل بیت المقدس را به دست گیرند و معبد سلیمان را بار دیگر بنا کنند و آنگاه همگی ما وارد جنگ بزرگ آرماگدون شویم[14].
پژوهشگران، ریشههای تاریخی آن را به نهضت اصلاح دینی و ظهور پروتستانیسم پیوند میزنند. جریان بازگشت به ریشههای یهودی و باورهای الاهیاتی موجود در کتاب مقدس، پروتستان ها را به یهودیان نزدیک میسازد. (این قرابت در پیوریتنها تأکید و بروز بیشتری دارد). از نگاه این پروتستانها، صهیونیسم مسیحی و دولت اسرائیل فرمان الهی و تکمیل وعده خدا به ابراهیم است[15]. تمام ریشههای الاهیاتی جنبش صهیونیسم مسیحی در همین باور نهفته است و دقیقا همین اعتقاد است که تبلیغ میکند کانون همه پیش­گوئی های وحیانی (کتاب مقدس) دولت اسرائیل است[16].
نکته قابل توجه در این باره این است که این گروه عمیقا احساس میکند که در آستانه پایان تاریخ و آخر الزماناند و تمام تلاش خود را برای تسریع در وقوع آنچه باید پیش از ظهور دوباره عیسی اتفاق بیفتد، انجام میدهند. بازگشت یهودیان به فلسطین تشکیل دولت مدرن صهیونیستی و نیز جنگ آرماگدون از آن جمله است که بنابر آن، مسیح ضد مسیح پیروز خواهد شد[17].
البته کلیسای کاتولیک در مواجهه با مسیحیت صهیونیستی هرگز همراهی ننموده است. پاپ پیوس دهم در نامه‏‏ای به تئودور هرتزل که موسس تفکر صهیونیستی به شمار می‏رود اظهار می‏دارد که اگر چه ما نمی‏توانیم مانع حضور یهودیان در بیت المقدس شویم اما با این حال نمی‏توانیم با آن موافقت نماییم زیرا یهودیان حضرت مسیح را نپذیرفته‏اند و در نتیجه ما نیز نمی‏توانیم آنان را تأیید نماییم[18].

 
اسلام و ظهور منجی:
مسلمانان بر این عقیده هستند که در آخر الزمان حضرت مهدی علیه السلام که از نسل پیامبر اسلام است، ظهور خواهد کرد و او عدل و داد را در جهان خواهد گستراند. البته شیعیان اعتقاد دارند که حضرت مهدی به دنیا آمده است و عمری طولانی خواهد کرد ولی از دیدهها پنهان است.
در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه السلام، ظلم و بیداد بر روی زمین منتشر میشود[19] و مردم به بلا و مصیبت دچار میشوند[20]. همچنین در برخی روایات از مرگهای گسترده و کشتارهای فراوان در آستانه ظهور سخن به میان آمده است. بر این اساس شمار زیادی از انسانها به سبب جنگ یا بیماریهای مرگ بار و سرایت کننده[21]، جان خود را از دست میدهند[22].
نظامهای اجتماعی بر هم میخورد و دنیا گرفتار هرج و مرج و فتنههای سنگین میشود[23]. حکومتها به قدری متزلزل میشوند که به همان سرعتی که تشکیل شدند، از بین میروند[24]. در آن زمان نا امیدی بشر را فرا می گیرد. هیچ فریادی برای رهایی مردم به گوش نمیرسد و دورغ مدعیان نجات بشر برای همگان آشکار میگردد لذا انسانها تنها ظهور مصلحی الهی و معجزه خدایی را انتظار میکشند[25].

دو شخصیت منفی:
در منابع اسلامی به دو شخصیت منفی اشاره شده است که قیام آنها از نشانههای ظهور حضرت مهدی شمرده شده است: سفیانی و دجال[26].
سفیانی در منطقه شام خروج میکند و با نیرنگ و تزویر، گروه زیادی را به دور خود گرد میآورد و بر بخش گستردهای از سرزمینهای اسلامی از جمله شام و فلسطین سیطره مییابد. هنگامی که او از ظهور حضرت مهدی مطلع میگردد، سپاهی عظیم را برای جنگ با وی گسیل میدارد ولی به امر خداوند همه لشکریان وی به جز چند نفر در زمین فرو میروند و از بین میروند[27].
بر اساس منابع اسلامی دجال نیز عمر بسیار طولانی خواهد کرد[28]. او در آخر الزمان به میان مردم میآید و به گمراه کردن آنها میپردازد و ادعای خدائی میکند[29]. کسی که از او پیروی کند، زیانکار و گمراه خواهد بود[30]. در نهایت دجال به دست عیسی مسیح (که در آخر الزمان برای یاری حضرت مهدی آمده است)[31] در دمشق کشته خواهد شد[32]. به طور منطقی پیش از کشته شدن دجال نبردی پر فراز و نشیب بین او و مسیح در خواهد گرفت.
برخی از محققان معتقدند که با توجه به ویژگیهای عجیبی که روایات برای دجال بیان کردهاند، به نظر می­رسد که او نمادی از یک جریان و ایدئولوژی انحرافی در جامعه باشد نه این که شخصی حقیقی با این نام در آخر الزمان ظهور کند[33].
عدهای از محققان نیز سفیانی را نماد یک جریان دانستهاند و نه شخصیتی واقعی. در یک نگاه کلی، نهضت پیامبران و اولیای الهی همواره با واکنش منفی و مخالفتها و کارشکنیهای سران شرک و نفاق رو به رو بوده است و در برابر هر مصلحی، فرد یا افرادی با ویژگیهای سفیانی ایستادهاند[34]. بنابر این سفیانی نماد حرکتی انحرافی با گستره نفوذ فراوان در میان جامعه مسلمانان است[35].
آرماگدون یا نبرد نهائی در تفکر اسلامی:
بر خلاف کتاب مقدس که سخن از نبردی نهائی میان خیر و شر در آخر الزمان و چیرگی حق و نابودی باطل در این نبرد به میان آمده است، منابع دینی اسلامی نه تنها به این مطلب اشارهای نکردهاند[36] بلکه بر خلاف آن سخن گفتهاند.
هنگامی که حضرت مهدی علیه السلام ظهور میکند جنگهای متعددی را با دشمنان خود خواهد داشت. بر اساس روایات این جنگها ادامه پیدا می کند[37] تا در نهایت انسانهای منحرف از بین بروند[38]. جنگهای ایشان با دجال، سفیانی را در این راستا میتوان توجیه نمود.
هدف حضرت مهدی از این قیام برپائی جامعه ایمانی بر پایه عدل گستری است. تحقق  این هدف نیز هنگامی ممکن است که مخالفان و معاندانی که در برابر عدالت سر فرود نمیآورند، نابود شوند. بنابراین جنگهای متعددی که در آن زمان اتفاق میافتد تاکتیک جنگی صرف جهت پیروزی و غلبه نیست، بلکه در ادامه تحقق این هدف آرمانی است[39]. در همین راستا برخی منابع دینی اشاره میکنند که برخی افراد که به طور ظاهری در برابر ایشان دست به شمشیر نبردهاند به قتل میرسند[40] چرا که گاهی جهت نابودی باطل هیچ راهی به جز ریشه کن سازی آن نیست.
بنابراین (برخلاف اعتقاد مسیحیان و یهود که این نبرد در منطقه هرمجدون در زمانی مشخص روی خواهد داد و فرجام آن نابودی شر خواهد بود)، بر اساس منابع اسلامی در آخر الزمان جنگهای متعددی بین حق و باطل روی خواهد داد که سر انجام آن پیروزی حق بر باطل خواهد بود.
فرجام کار:
شاید نتوان برای این جنگهای گسترده و نهائی، ویژگیهای مشابه جنگهای جهانی اول و دوم را که جهان تا کنون تجربه کرده است، سراغ گرفت؛ اما مدعای این موعودباوری این است که این جنگ به عنوان آخرین راه حل و پس از طی تمام راههای ممکن برای به تمکین در آرودن همه انسانها صورت میگیرد و پس از آن صلحی پایدار برای همه حق شناسان و حقیقت طلبان بر پا خواهد شد. بنا بر این میتوان گفت اگر چه اندیشه منجی موعود، وعید جنگ میدهد اما آن را امری گریز ناپذیر و نتیجه مقاومت اهل باطل در برابر حقیقت آشکار و مقدمه صلح مطلق و دائمی میداند[41].
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 55 سوره نور (خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد كه قطعاً آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد، همانگونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پا برجا و ريشه‏دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مى‏كند) میفرماید که این آیه درباره حضرت مهدی علیه السلام و یارانش نازل شده است[42].
لذا در حکومت ایشان در مدت کوتاهی، امنیت در همه زمینهها به جامعه باز میگردد و مردم در محیطی پر از امنیت به زندگی خود ادامه میدهند.
----------------------------------
[1] جمعی از نویسندگان، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، قم ایران، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول 1389ش، ص19
[2] المجمع البحوث الإسلامية، المهدي المنتظر، الإمام الذى يملأ الأرض قسطا و عدلاً، بی جا بی نا بی تا، ص1
[3] مطهری مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران ایران، انتشارات صدرا، بی تا، ج24ص406
[4] به عنوان نمونه ر.ک: داوران 5: 19، دوم پادشاهان 9: 27و 23، زکریا 12: 11
[5] K. Flinn ,Frank, Encyclopedia Of Catholicism, (Facts On File, New York, 2007), p. 60
[6] Megiddo
[7]  - Encyclopaedia Judaica, (Gale, 2007, 2nd ed.), vol.2, p. 472
[8] مکاشفه 16: 13 – 16
[9] بره در اصطلاح مسیحی کنایه از حضرت مسیح است. استفاده از کلمه‎ی نمادین بره در مراسم عشای ربانی در برخی از کلیساها مرسوم است. ر.ک: جهان مسیحیت؛ اینار مولند؛ ص 65
[10] مکاشفه 17: 14
[11] یوئیل 2: 1
[12] یوئیل 3: 16 – 21
[13] Christian Zionism
[14] سایزر، استیون؛ صهیونیزم مسیحی؛ ترجمه‎ حميد بخشنده و قدسيه جوانمرد، موسسه فرهنگي طه، 1386.ش، ص 25
[15] Richards, has God Finished With Israel? , p.177
[16] Horton, the Church and Israel, p.1, 1994
[17] جمعی از نویسندگان، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، قم ایران، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول 1389ش، ص255
[18] آل قلیط، هشام؛ أسطورة هرمجدون و الصهیونیة المسیحیة؛ دارالمحجة البیضاء، 1424 ه‏ق، الطبعة الأولی، ص 200
[19] اربلی بن عیسی علی، کشف الغمة، تبریز ایران مکتبة بنی هاشمی، 1381ق ج2ص468و 471
[20] هیتمی بن حجر حمد بن محمد، الصواعق المحرقة، بیروت لبنان، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1417ق، ج2ص473
[21] نعمانی بن ابراهیم محمد، الغیبة، تهران ایران، مکتبة الصدوق، 1397ق، ص227
[22] الطوسی بن الحسن محمد، الغیبة، قم ایران، مؤسسة معارف اسلامی، 1411ق، ص339
[23] طبری ابو العباس احمد عبد الله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، قم ایران، مکتبة الامین، چاپ اول 1380ش، ص231
[24] شیخ صدوق بن علی محمد، کمال الدین، قم ایران، دار الکتب الاسلامیة، 1395 ق ج2ص348
[25] طبسی نجم الدین، چشم اندازی به حکومت حضرت مهدی علیه السلام ، ص15-16
[26] نیلی نجفی بن عبد الکریم علی،منتخب الانوار، قم ایران، خیام، 1401ق، ص24
[27] متقی هندی، کنز العمال، بیروت لبنان، مؤسسة الرسالة، 1409ق، ج14 ح38697-38698
[28] الصدر محمد، تاریخ الغیبة الکبری، بیروت لبنان، دار التعارف للمطبوعات، چاپ اول 1395ق، ص579
[29] نیلی نجفی بن عبد الکریم علی، پیشین، ص85
[30] راوندی قطب الدین، الخرائج، قم ایران، مؤسسه امام مهدی، 1409، ج3ص1135
[31] مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت لبنان، مؤسسة الوفاء، 1404ق، ج24ص328
[32] الصدر محمد، تاریخ ما بعد الظهور، بیروت لبنان، دار التعارف، چاپ اول 1412ق، ص143
[33] الصدر محمد، پیشین (تاریخ ما بعد الظهور)، ص 141
[34] اکبر نژاد مهدی، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت، قم ایران، بوستان کتاب، چاپ اول 1386ش، ص159
[35] الصدر محمد، پیشین (تاریخ ما بعد الظهور)، ص160
[36] النجیری محمود، آرمگدون نبرد آخر الزمان به روایت مسیحیان صهیونیست، ترجمه رضا عباسپور و دیگران، تهران ایران، هلال، چاپ اول 1384ش، ص14
[37] نعمانی بن ابراهیم محمد، پیشین ص233- 236
[38] الصدر محمد، پیشین (تاریخ ما بعد الظهور)، ص393
[39] الصدر محمد، پیشین (تاریخ ما بعد الظهور)، ص400
[40] نعمانی بن ابراهیم محمد، پیشین ص239
[41] جمعی از نویسندگان، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در ادیان، قم ایران، دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول 1389ش، ص497
[42] بحرانی سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران ایران، بنیاد بعثت، چاپ اول 1416ق، ج4ص89

تبیان

افزودن دیدگاه جدید