Islam1953. قرائت ، متن و ترجمه مناجات خمس عشر: 3. مناجات ترسیدگان
الثّالِثة: «مُناجات الخآئِفینَ»
سوم: مناجات خائفان
مناجات الخائفین (مناجات ترسناکان) | ![]() |
251 |
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنام خداى بخشاینده مهربان
اِلهى اَتَراکَ بَعْدَ الْأیمانِ بِکَ تُعَذِّبُنى، اَمْ بَعْدَ حُبّى اِیَّاکَ تُبَعِّدُنى، اَمْ
خدایا آیا چنان مى بینى که پس از ایمان آوردنم به تو مرا عذاب کنى یا پس از دوستیم به تو مرا از خود دور
مَعَ رَجآئى لِرَحْمَتِکَ وَصَفْحِکَ تَحْرِمُنى، اَمْ مَعَ اسْتِجارَتى بِعَفْوِکَ
کنى یا با امیدى که به رحمت و چشم پوشیت دارم محرومم سازى یا با پناه آوردنم به عفو و گذشتت
تُسْلِمُنى، حاشا لِوَجْهِکَ الْکَریمِ اَنْ تُخَیِّبَنى، لَیْتَ شِعْرى اَلِلشَّقآءِ
مرا بدست دوزخ سپارى؟ هرگز! از ذات بزرگوار تو دور است که محرومم کنى، اى کاش مى دانستم که آیا مادرم مرا
وَلَدَتْنى اُمّى اَمْ لِلْعَنآءِ رَبَّتْنى، فَلَیْتَها لَمْ تَلِدْنى وَلَمْ تُرَبِّنى، وَلَیْتَنى
براى بدبختى زائیده یا براى رنج و مشقت مرا پروریده؟ کاش مرا نزائیده و بزرگ نکرده بود
عَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنى، وَبِقُرْبِکَ وَجِوارِکَ خَصَصْتَنى،
و کاش مى دانستم اى خدا که آیا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خویش مخصوصم گردانده اى
فَتَقَِرَّ بِذلِکَ عَیْنى، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسى، اِلهى هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ
تا چشمم بدین سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد خدایا آیا براستى سیاه کنى چهره هایى را که در
ساجِدةً لِعَظَمَتِکَ، اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلى مَجْدِکَ
برابر عظمتت به خاک افتاده یا لال کنى زبان هایى را که به ثناگویى درباره مجد
وَجَلالَتِکَ، اَوْ تَطْبَعُ عَلى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى مَحَبَّتِکَ، اَوْ تُصِمُ
و شوکتت گویا شده یا مُهر زنى بر دل هایى که دوستى تو را در بردارد یا کَر کنى
اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِکْرِکَ فى اِرادَتِکَ، اَوْ تَغُلُّ اَکُفّاً رَفَعَتْهَا
گوش هایى را که به شنیدن ذکرت در ارادت ورزى به تو لذت برند یا ببندى به زنجیر کیفر دست هایى را
الْأمالُ اِلَیْکَ رَجآءَ رَاْفَتِکَ، اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِکَ حَتّى
که آمال و آرزوها به امید مِهرت آنها را به سوى تو بلند کرده یا کیفر کنى بدن هایى را که در طاعتت کار کرده تا
نَحِلَتْ فى مُجاهَدَتِکَ، اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فى عِبادَتِکَ، اِلهى لا
به جایى که در راه کوشش براى تو نزار گشته یا شکنجه دهى پاهایى را که در پرستشت راه یافته خدایا
تُغْلِقْ عَلى مُوَحِّدیکَ اَبْوابَ رَحْمَتِکَ، وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقیکَ عَنِ
درهاى رحمتت را به روى یکتا پرستانت مبند و مشتاقانت را از
النَّظَرِ اِلى جَمیلِ رُؤْیَتِکَ، اِلهى نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحیدِکَ کَیْفَ
مشاهده جمال دیدارت محروم مکن خدایا نفسى را که به وسیله توحید و یگانه پرستیت عزیز داشته اى چگونه
تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِکَ، وَضَمیرٌ انْعَقَدَ عَلى مَوَدَّتِکَ، کَیْفَ تُحْرِقُهُ
به خوارى هجرانت پست کنى و نهادى را که با دوستى تو پیوند شده چگونه به
بِحَرارَةِ نیرانِکَ، اِلهى اَجِرْنى مِنْ اَلیمِ غَضَبِکَ، وَعَظیمِ سَخَطِکَ، یا
حرارت آتشت بسوزانى خدایا پناهم ده از خشم دردناک و غضب بزرگت اى
حَنَّانُ یا مَنَّانُ، یا رَحیمُ یا رَحْمنُ، یا جَبَّارُ یا قَهَّارُ، یا غَفَّارُ یا سَتَّارُ،
مِهرورز اى پربخشش اى مهربان اى بخشاینده اى داراى بزرگى و عظمت اى به قهر گیرنده اى پرده پوش
نَجِّنى بِرَحْمَتِکَ مَنْ عَذابِ النَّارِ وَفَضیحَةِ الْعارِ اِذَاامْتازَ الْأَخْیارُ
نجاتم ده به رحمت خود از عذاب دوزخ و رسوایى ننگ (یا برهنگى) در آن هنگام که نیکان
مِنَ الْأَشْرارِ، وَحالَتِ الْأَحْوالُ وَهالَتِ الْأَهْوالُ، وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ،
از بدان جدا گردند و احوال دگرگون شود و هراسها مردم را فراگیرد و نزدیک و مقرب شوند نیکوکاران
وَبَعُدَ الْمُسیئُونَ وَوُفّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ.
و دور گردند بدکاران و به هر کس هر چه کرده است داده شود و ستم به ایشان نشود.
افزودن دیدگاه جدید