چکیدن خون امام بر ران ابن زیاد ملعون

در حبيب السير مسطور است كه: چون آن سر مطهر را نزد ابن زياد بردند برداشته، بر رو و موى او مى نگريست ناگاه لرزه بر دستش افتاد، آن سر مكرّم را بر روى ران خود نهاد و قطره اى خون از آن بچكيد از جامه هاى آن ملعون در گذشت و رانش را سوراخ كرد، چنان كه هر چند جرّاحان سعى نمودند معالجهء آن علت نتوانستند كرد لاجرم ابن زياد با خود مشگ نگاه مى داشت تا بوى بد ظاهر نشود.

 

«قال هشام بن ملا محمّد: لمّا وضع الرأس بين يدى ابن زياد، قال له كاهنه قم فضع قدمك على فم عدوّك اقول ثمّ نقل ما لا أحبّ نقله من المصيبة العظيمة الموجعة و للّه درّ مهيار حيث قال».

يعظّمون له أعواد منبره                                    و تحت ارجلهم اولاده وضعوا

از اين روايت معلوم مى شود كه ابن زياد هنوز مذهب جاهليت داشت و كاهن مخصوص همراه او بود و مؤيد آن پيش از اين در داستان ميثم گذشت.

افزودن دیدگاه جدید