وقايع پس از شهادت: غارت لباسهای حضرت سیدالشهداء
بسم الله الرحمن الرحیم
(ملهوف) راوى گفت:
به ربودن لباس های آن حضرت پرداختند.
پیراهن حضرت:
پيراهن او را اسحاق بن حَيوَه حضرمى بر گرفت و بپوشيد و پيس شد (مرض پیسی گرفت) و موى او بريخت.
و روايت شده است كه: در پيراهن او بيش از صد و ده زخم يافتند از اثر تير و نيزه و شمشير. و امام صادق عليه السّلام فرمود:
بر پيكر مبارك امام عليه السّلام سى و سه جاى نيزه و سى و چهار جاى شمشير يافتند.
سراویل حضرت:
و سراويل او را ابحر بن كعب تميمى برداشت.
و روايت است كه: او زمين گير شد و پاهاى او خشك گرديد و از حركت بماند.
عمامه حضرت:
و عمامهء او را اخنس بن مرثد بن علقمهء حضرمى و بعضى گويند جابر بن يزيد اودى - لعنه اللّه – برداشت و بر سر بست و ديوانه شد.
(مترجم گويد: اگر شيعى اندكى از خاك قبر او بردارد، شفاست براى او و اين دشمنان جامهءتن امام را برداشتند و آنان را موجب مرض شد كه مؤثّر در اينجا نيّت و اخلاص است).
نعلین حضرت:
و نعلين او را اسود بن خالد گرفت.
انگشتر حضرت:
و انگشترى را بجدل بن سُلَيم كلبى و انگشت آن حضرت را با خاتم ببريد و چون مختار او را دستگير كرد، هر دو پا و هر دو دست او را جدا كرد و همچنان گذاشت در خون خود مى غلطيد تا هلاك شد.
قطیفه حضرت:
و قطيفهء آن حضرت را كه از خز بود، قيس بن اشعب برداشت و زره او را كه موسوم به تبراء بود، عمرسعد بر گرفت و چون به امر مختار عمر سعد را بكشتند، آن زره را به قاتل وى ابى عمره بخشيد.
شمشیر حضرت:
و شمشير آن حضرت را جميع بن خلق اودى برداشت و بعضى گويند: اسود بن حنظله تميمى و بقول بعضى فلان نهشلى و اين شمشير ذوالفقار نيست؛ چون ذو الفقار نزد اهل خود مصون و محفوظ است با ساير ذخاير نبوّت و امامت و همچنين آن انگشتر كه بجدل برداشت، نه انگشتر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه ازذخاير نبوّت است.
شيخ صدوق از محمد بن مسلم روايت كرده است كه: حضرت صادق عليه السّلام را پرسيدم از انگشترى حسين عليه السّلام به كه رسيد و با او گفتم كه: من شنيدم از انگشت مبارك عليه السّلام ربودند؟ فرمود: چنان نيست كه پنداشتند. حسين عليه السّلام علىّ بن الحسين را وصىّ خويش گردانيد و انگشترى در انگشت او كرد و امر امامت به او واگذاشت چنان كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين امر را با اميرالمؤمنين عليه السّلام گذاشت و آن حضرت با امام حسن عليه السّلام و امام حسن عليه السّلام با امام حسين عليه السّلام و آن انگشترى به پدر من رسيد پس از پدرش و اكنون به من رسيده است و نزد من است هر جمعه در دست مى كنم و در آن نماز مى گزارم.
محمد بن مسلم گفت: روز جمعه نزد او رفتم نماز مى گزاشت، چون نماز تمام شد دست سوى من دراز كرد و در انگشت او ديدم خاتمى كه نقش نگينش اين بود: «لا إله إلاّ اللّه عدّة للقاء اللّه» و گفت: اين است انگشترى جدّم ابى عبد اللّه الحسين عليه السّلام .
افزودن دیدگاه جدید