وارث حیدر کرّار منم

وارث حیدر کرّار منم
باعث خواری کفار منم
خطبه ام مثل علی غوغا کرد
کوفیان را همگی رسوا کرد
تیغ برّانِ سخن در دستم
از تبار علویّون هستم
من که در دام بلا افتادم
یوسف کرب و بلا سجّادم
گرچه من وارد میدان نشدم
دست بر قبضه ی طوفان نشدم
مانده بودم که شوم یار حرم
مثل عبّاس، علمدار حرم
زخم این سینه مداوا نشود
گره ی بسته ی ما وا نشود
من که سی سال ز غم رنجیدم
چه بگویم که چه چیزی دیدم
دیده ام تشنگی اصغر را
دیده ام گریه ی یک مادر را
شاعر:محمد فردوسی

افزودن دیدگاه جدید