درسهای نهضت عاشورا: قسمت اول

 درسهای نهضت عاشورا: قسمت اول

1 - مسأله ما همان است كه سيدالشهداء بر سر آن جان فدا كرد

امروز مطلب مهم است، از مهماتى است كه جان بايد پايش داد. همان مهمى است كه سيدالشهداء جانش را داد برايش، همان مهمى است كه پيغمبر اسلام بيست و سه سال زحمت برايش كشيد، همان مهمى است. حضرت امير عليه السلام هجده ماه با معاويه جنگ كرد، در صورتى كه معاويه دعوى اسلام مى كرد و چه و چه، جنگش چه بود؟ براى اينكه يك سلطان جائر بود، براى اينكه يك دستگاه جائر بود، بايد به زمينش بزند. آنقدر از اصحاب بزرگوارش را به كشتن داد، آنقدر از اينها را هم كشت، براى چه؟ براى اينكه اقامه حق بكند، اقامه عدل بكند.(صحيفه نور، ج 5، ص 16)

 

2 - تأمين آينده اسلام

آن حضرت در فكر آينده اسلام و مسلمين بود، به خاطر اينكه در آينده و در نتيجه جهاد مقدس و فداكارى او در ميان انسان ها نشر پيدا كند و نظامى سياسى و نظامى اجتماعى آن در جامعه ما برقرار شود، مخالفت نموده، مبارزه كرد و فداكارى كرد.(ولايت فقيه، ص 161)

 

3 - بر پايى حكومت عدل

زندگى سيدالشهداء، زندگى حضرت صاحب عليه السلام، زندگى همه انبياى عالم، همه انبياء از اول، از آدم تا حالا همه شان اين معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل را مى خواستند درست كنند.(ايثار و شهادت در مكتب امام خمينى، ص 214)

 

4 - درس نماز

امام حسين عليه السلام هم براى دشمن، هم براى اصحابش، و براى آيندگان درس نماز داد، امام در حالى كه خودش و اصحابش و فرزندانش تشنه بودند، از دشمن در خواست آب نكرد، ولى براى نماز و مناجات يك شب مهلت خواست.

از اين درخواست امام عليه السلام مى توان به اهميت نماز و دعا و نيايش و تلاوت قرآن پى برد كه آن حضرت تا آنجا به اين مسائل علاقه دارد كه از دشمن ناجوانمردش درخواست مهلت مى كند تا يك شب ديگر از عمر خويش را با اين اعمال بگذراند و چرا چنين نباشد كه حسين عليه السلام براى ترويج و زنده ساختن نماز و قرآن و سفارش الهى به اينجا آمده است و مناجات و نيايش با پروردگار، بهترين و لذت بخش ترين دقايق زندگى اوست و بايد هر ملتى كه براى خدا قيام مى كند، همين اعمال را شعار و ملاك عمل خويش قرار بدهد.

 

5 - قناعت امام حسين (علیه السلام)

امام حسين عليه السلام، او براى اتمام حجت و نشان دادن ماهيت دشمن، از همه دنيا به اين قناعت كرد كه به گوشه اى از مرزهاى سرزمين پهناور اسلامى برود.(بحار الانوار، ج 44، ص 389) پس به قناعت خويش افزود و از همه دنيا و امكانات آن به يك پيراهن قديمى و پاره كه نه قيمتى داشت و نه مشترى، بسنده كرد؛ اما دشمن تجاوزكار پس از شهادت آن حضرت آن را نيز از پيكر مقدسش بيرون آورد و برد.

(بحارالانوار، ج 45، ص 54، مناقب، ج 4، ص 109، كامل ابن اثير، ج 2، ص 572)

 

6 - سمبل حسن خلق

آن گرامى مرد توحيد و تقوا، همواره سمبل اخلاقى نيكو و روش پسنديده بود، اما در شبانه روز عاشورا، جلوه هايى از اين فضيلت انسانى از او تبلور يافت كه شگفت انگيز بود، به گونه اى كه اگر به رفتار و كردار و عملكرد او با هر كدام از ياران و خاندان و ارادتمندان و خدمتگزارانش در آن شرايط سخت بنگريم، چنان است كه به راستى به ارزش ها و امتيازات اخلاقى بى نظيرى بر مى خوريم.

(ويژگيهاى امام حسين عليه السلام ص 144 و 145)

 

7 - الگوى اطمينان قلب

در آزمايش بزرگ عاشورا او سمبل تمام عيار وقار و اطمينان بود، نمونه بى نظيرى از آرامش و اعصاب پولادين و قلب توانمند را تجسم مى ساخت؛ چرا كه شدت يافتن شدايد و مشكلات بر وقار و اطمينان او مى افزود و رنگ چهره نورانى اش را بازتر و بشاشتر مى ساخت.(ويژگى هاى امام حسين عليه السلام، ص 143)

 

8 - يكدلى با ياران

امام حسين عليه السلام در قيام خونين عاشورا براى آزادى و آزادگى مبارزه مى كرد، از آغاز حركت تا روز عاشورا، همه جا روح آزادگى را تقويت مى فرمود و در حساس ترين لحظات روز عاشورا كه در محاصره كامل قرار داشت به آزادى و آزادگى ياران خود مى انديشيد، آنان را در انتخاب، آزاد گذشته بود و فرمود:

اى مردم! هر كدام از شما كه مى تواند بر تيزى شمشير، و ضربات نيزه ها صبر كند، با ما قيام كند وگرنه از ميان ما بيرون رود و خود را نجات دهد.

 

9 - ديگر دوستى امام حسين (علیه السلام)

از صفات برجسته امام حسين عليه السلام تصميم تزلزل ناپذيرش براى نجات و رهايى دادن مردم از عذاب الهى بود، به همين جهت سخت ترين مسئوليتها را پذيرفت، تا به پاداش و مرتبه رفيع و ويژه اى نائل آيد كه در پرتو آن شفاعتش براى گناهكاران و كسانى كه درخور عذاب هستند، آنگونه كه مى بايد، مفيد افتد.

او نه تنها در انديشه دوست و آشنا بود، بلكه براى دشمن هم دل مى سوزانيد و در انديشه هدايت و نجات آنان بود، بدين دليل بود كه بر چهره شقاوت پيشه اى كه براى بريدن سر مقدس و كشتنش آمده بود تبسم مى فرمود و آنگاه او را پند و اندرز رسا و حكيمانه مى داد. (بحارالانوار، ج 45، ص 56)

و هنگامى كه از هدايت و حق پذيرى آنان نا اميد شد باز هم طبيبانه براى تخفيف آلام و رنج ها و گناه و كيفر آنان، مى كوشيد.

از اين ديدگاه بود كه به افراد سست عنصرى چون هرثمه و عبيدالله بن حر جعفى، هنگامى كه از گزينش راه هدايت و دفاع از حق و عدالت سر باز زدند، توصيه فرمود كه راه خويش برگيرند و از صدارس نبرد حق و باطل، دور شوند تا مبادا شهادتگاه و شهيدان راه آزادى و يكتاپرستى را، در پيكار با شرك و جاهليت اموى بنگرند و يا نداى حق طلبانه و عدالت خواهانه و مظلومانه حسين عليه السلام را بشنوند و آنگاه به خاطر ترك وظيفه و نشنيده گرفتن صداى دادخواهى پيشواى شهيدان، به كيفر شديدترى گرفتار گردند.(بحار الانوار، ج 44، ص 256 و 315)

 

10 - الگوى آزادگى

از ويژگى هاى انسانى آن گرامى، آزادگى و ظلم ستيزى و ستم ناپذيرى بى نظير اوست.

او به راستى نه تنها قهرمان سازش ناپذير در برابر ستم و قلدرى و شقاوت و استبداد بود، بلكه بنيانگذار اين شيوه آزادمنشانه و انسانى است كه تمامى آزادى خواهان و ستم ستيزان و مبارزان راه عدالت، بايد به آن قهرمان حريت و رهايى، تأسى جويند.

براى نمونه: آن گرامى بود كه در بحران تاخت و تاز افسار گسيخته استبداد سياهكار اموى و به هنگامى كه در سر دو راهى سازش با ظلم و جور، استبداد، استعمار و يا رويارويى تاريخ ساز شهادت پر افتخار قرار گرفت، قهرمانانه خروشيد كه:

«نه! هرگز چنين نخواهد شد و حسين زير بار ذلت نخواهد رفت...». (بحار الانوار، ج 45، ص 83)

و اين منشور رهايى بخش و ستم سوز و جاودانه را براى همگان به يادگار نهاد كه:

لا والله لا أعطيهم بيدى إعطاء الذليل و لا أفر منهم فرار العبيد...؛

نه! به خداى هستى سوگند كه، نه ذليلانه دست بيعت بر دست تجاوزكاران خواهم نهاد و نه همانند بردگان از ميدان جهاد، خواهم گريخت.

بحارالانوار، ج 44، ص 191، و ج 45؛ نفس المهموم، ص 619؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 188

 

11 - جلوه گرى شجاعت

شجاعت، يك ارزش والاى انسانى است و در وجود گرامى آن حضرت به گونه اى تجلى يافت كه به راستى او راز و رمز جاودانه شجاعت و شهامت براى عصرها و نسل ها شد.

شهامت و دلاورى در زندگى او به صورتى جلوه گر شد كه در زندگى هيچ قهرمانى از قهرمانان ظهور نكرد و براى او به سبكى پيش آمد كه براى كسى حتى پدر گرانقدرش كه خداوندگار شهامت ها و شجاعت ها بود آن شرايط استثنايى پيش نيامد.

 

12 - دفاع از نماز و نمازگزار

يكى از درس هاى آموزنده نهضت سالار شهيدان حضرت حسين بن على عليه السلام پيوند آن با عبادت و نماز است، به گونه اى كه ظهر خونين عاشورا براى هميشه، همراه با كلمه نورانى «نماز» در خاطر تاريخ مانده است و يكى از شهداى كربلا نيز در هنگامى به شهادت رسيد كه از امام حسين عليه السلام محافظت مى كرد تا آن اسوه نمازگزاران نماز بخواند اين درس است كه اهميت نماز را بيان مى كند و غفلت از آن هرگز روا نيست.

 

13 - درس در همه حال به ياد خدا بودن

امام حسين عليه السلام به ما آموخت كه در بحرانى ترين حالات و پيشامدها ياد خدا باشيم، و با ياد او كه به دلها آرامش مى بخشد، آرامش قلب پيدا نموده و اين اطمينان قلبى را به ياران و خانواده اش نيز منتقل كرد، خطبه هايش با نام و ياد خداست، امام در روز عاشورا در اوج سختى ها يك لحظه از ياد خدا غافل نبود و پيوسته نام آن محبوب را بر زبان جارى مى كرد و به واسطه ذكر آن محبوب قطره وجودش را به درياى الهى متصل مى ساخت. در روايت آمده كه روز عاشورا امام حسين پيوسته و مداوم خدا را ياد مى كرد و مى گفت:

لا حول و لا قوة إلا بالله العلى العظيم.

افزودن دیدگاه جدید