كربلا، صحنه نمايش اخلاق اسلامى: 18 - نمونه شكيبايى
امام حسين عليه السلام در شكيبايى نمونه بود و در همه مراحل به شكيبايى سفارش مى كرد. او به هنگام آخرين وداع با خاندانش، آنان را توصيه به صبر كرد و ضمن اندرز حكيمانه آنان را از وارد آوردن خراش و صدمه بر چهره و پاره كردن گريبان و جزع و بى تابى نهى فرمود؛( مناقب، ج 4، ص 99)
ولى از گريه بازشان نداشت.
آرى! تنها از دخترش خواست تا پدر زنده است نگريد و قلب او را شعله ور نسازد و فرمود:
لا تحرقى قلبى بدمعك حسرة
مادام منى الروح فى جسمانى
فإذا قتلت فأنت أولى بالذى
تأتينه ياخيرة النسوان
(منتخب طريحى، ص 450، مناقب ج 4، ص 109)
آرى! شكيبايى حسين عليه السلام به گونه اى بود كه فرشتگان آسمان را شگفت زده كرد. بر وضعيت او بينديش و شرايط سخت او را در نظرت ترسيم كن.
آنگاه كه با زخم هاى بى شمار و فرق شكافته و پيشانى شكسته و سينه درهم كوبيده و سوراخ شده از تير سه شعبه بر ريگ هاى تفتيده نينوا افتاده است و در همان حال تيرهاى ستم در گلو و حلق و گردنش فرو نشسته، زبان از شدت عطش و بسيارى حركت، مجروح و جگر شعله ور و لب ها خشك است، قلب مباركش از سويى با ديدن انبوه شهيدان بر خون طپيده اش سوخته و از دگر سو، با نظاره بر خاندان محاصره شده اش، سخت بريان و در تب و تاب است.
دست مبارك با ضربت شقاوت پيشه اى قطع و نيزه اى بر انتهاى پايش نشسته و محاسن و سر و صورت به خون آغشته است، در همان شرايط از يك طرف فرياد دادخواهى خاندانش را مى شنود و از طرف ديگر صداى شادمانى و شماتت دشمنانش را، چون چهره از خاك بر مى دارد و ديده به اين سو و آن سو مى گشايد؛ پيكرهاى به خون آغشته اى را مى نگرد كه در كنار هم چيده شده اند؛ ولى با همه اين پيشامدهاى سهمگين و مصائب بزرگ و طاقت فرسا، چون كوهى ثابت و استوار بر موضع بر حق و قهرمانه اش ايستاده است، نه آهى مى كشد نه دريغى مى دارد و نه يك قطره اشك ضعف، در برابر دشمن مى ريزد و تنها زير لب زمزمه دارد كه:
صبرا على قضائك، لا معبود سواك، يا غياث المستغيثين!( ذريعة النجاة، ص 145)
بار خدايا! من در برابر حكم تو شكيبايم! جز تو معبودى نيست، اى فرياد رس دادخواهان.
(ويژگيهاى امام حسين عليه السلام ص 150، و 151)
افزودن دیدگاه جدید