مسابقه شهادت

مسابقه شهادت

18 - قداست شهادت

بسيارى از مردم ما صرفاً بر مظلوميت ابا عبدلله و بى جرمى آن حضرت مى گريند، و تأسفشان از اين است كه امام حسين مانند كودكى كه قربانى هوس يك جاه طلب مى شود، نفله شد و خونش هدر رفت. در صورتى كه اگر اين چنين باشد آن حضرت مظلوم و بى تقصير هست، همچنانكه همه قربانيانِ آنگونه جنايت، مظلوم و بى تقصيرند، ولى ديگر شهيد نيست تا چه رسد كه سيدالشهداء باشد.

امام حسين صرفاً يك قربانى هوسهاى جاه طلبانه ديگران نيست. شك ندارد كه از آن جهت كه اين فاجعه به كشندگان او انتساب دارد، جنايت است، جاه طلبى است. ولى از آن جهت كه به شخص او انتساب دارد، شهادت است، يعنى ايستادگى آگاهانه و مقاومت هوشيارانه در راه هدف مقدس است. از او بيعت و امضا و تسليم مى خواستند و او با توجه به همه عواقب زير بار نرفت، به علاوه او سخت معترض بود و سكوت در آن شرائط را گناهى عظيم تلقى مى كرد. تاريخ آن حضرت، مخصوصا آن حضرت گواه روشن اين مطلب است.

پس شهادت، قداست خود را از اينجا كسب مى كند كه فداكردن آگاهانه تمام هستى خود را است در راه هدف مقدس.

(شهيد، ص 83)

 

 

19 - هدف آگاهانه

در حالى كه شهادت حضرت سيدالشهداء از همه خسارت ها بالاتر بود، ولى چون او مى دانست كه چه مى كند و كجا مى رود و هدفش چيست، فداكارى كرد و شهيد شد و ما هم بايد روى آن فداكارى ها حساب كنيم كه سيدالشهداء چه كرد و چه بساط ظلمى را به هم زد و ما هم چه كرده ايم!

(صحيفه نور، ج 17، ص 54)

 

 

20 - آگاهى از مقصد

رضاى خدا را در نظر داشته باشيد و خودتان را بنده خدا بدانيد كه هر طور پيش بياورد آنطور راضى هستيد، همانطورى كه بندگان خالص خدا، اوليا معظم خدا اينطور بودند. هر چه براى سيدالشهداء عليه السلام (به حسب روايت) نزديك مى شد ظهر عاشورا و جوان هايش يكى بعد از يكى از بين مى رفتند، صورتش افروخته تر مى شد براى اينكه مى ديد روى مقصد دارد مى رود.

(صحيفه نور، ج 19، ص 13)

 

21 - مسابقه شهادت

هر چه روز عاشورا سيدالشهداء عليه السلام به شهادت نزديكتر مى شود، افروخته تر مى شد و جوانان او مسابقه مى كردند براى اينكه شهيد بشوند، همه هم مى دانستند كه بعد از چند ساعت ديگر شهيدند. مسابقه مى كردند آنها، براى اينكه آنها مى فهميدند كجا مى روند، آنها مى فهميدند براى چه آمدند، آگاه بودند كه ما آمديم اداى وظيفه خدايى را بكنيم، آمديم اسلام را حفظ بكنيم.

(صحيفه نور، ج 15، ص 55)

 

22 - قيام عليه رژيم ظالم

حضرت سيدالشهداء قيام كردند بر ضد يزيد و شايد همانطور هم بود كه خوب، اطمينان به اين بود كه موفق به اينكه يزيد را از سلطنت بيندازند نشوند، اين اخبارش هم اينطور است كه ايشان مطلع بودند بر اين مطلب، در عين حال براى همين معنى كه بر ضد يك رژيم ظالم قيام كنند ولو اينكه كشته بشوند، قيام كردند و كشته دادند و كشتند و خودشان هم كشته شدند.

(صحيفه نور، ج 3، ص 182 - 183)

 

23 - هدف امام حسين: اعلاى كلمه حق

از مظاهر درخشنده حادثه كربلا و از تجليات بزرگ الهى آن، موضوع جمع كردن حسين بن على عليه السلام در شب عاشورا اصحاب خود را و سخنرانى براى آنها به آن شكل است. بايد در نظر داشت كه اين سخنرانى در شب عاشورا است، هنگامى است كه عوامل محيط از هر جهت نامساعد و نااميد كننده است. در چنين شرايطى هر سردار و رهبرى كه تنها مادى فكر كند، جز لب به شكايت باز كردن كارى ندارد، منطقش اين است: افسوس كه بخت با ما مساعد نشد، تف بر اين روزگار و بر اين زندگى؛ مثل ناپلئون مى گويد: طبيعت با من مساعدت نكرد. همه سخنانش شكايت از روزگار و اظهار يأس است آنچه كه شرايط را براى او سخت تر مى كند، اين است كه زنان و فرزندان و خواهرانش تا 24 ساعت ديگر اسير دست دشمن مى شوند. براى يك مرد غيور و فداكار اين خيلى ناگوارتر است.

در يك همچو شرايطى ديگران چه كرده اند؟ ما در تاريخ مى خوانيم كه «المقنع» وقتى كه محصور شد و در شرايط نامساعد و نااميد كننده اى قرار گرفت، اول خاندان خود را كشت، بعد خودش را. همچنين است يكى از خلفاى اموى هنگام گرفتارى. تاريخ از اين نمونه ها بسيار دارد. اما حسين بن على عليهما السلام وقتى كه شروع كرد به سخنرانى، گفت:

أثنى على الله أحسن الثناء و أحمده على السّراء والضّراء اللهم إنّى أحمدك...

با اين همه شرايط نامساوى مادى، دم از رضا و سازگارى با عوامل مى زند! چرا؟ چون در شرايط معنوى مساعدى زيست مى كند. او اعتقادا و عملا موحد و خداپرست است و به علاوه او به نتيجه ی نهايى كار خود آگاه است. او هدفش مثل اسكندر و ناپلئون، جهانگيرى نبود كه خود را شكست خورده بداند، هدفش اعلاء كلمه حق بود و از اين نظر كار خود را بسيار سودمند و مؤثر مى ديد.

(حماسه حسينى، ج 3، ص 114 و 115)

افزودن دیدگاه جدید