خاندان پيامبر صلي الله عليه وآله (آل الله) را آوردند، از کنار قتلگاه عبور دهند. زنها و بچّه ها کنار اجساد شهدا آمدند. زينب مظلومه، مقابل بدن ابي عبدالله آمد. «فوجدته مکبوباً علي وجهه و هو جثة بلا رأس» (1) 

آمد ديد: بدن به رو افتاده است و سر ندارد، لباس ندارد. زينب مي داند اين بدن ابي عبدالله است.

آيا مي توانيد فکر کنيد به يک خواهر علاقمند چه مي گذرد؟ بابا! يک خواهر جنازه عادّي برادر را ببيند ناراحت است، حالا يک خواهري بيايد بدن برادر را به اين وضع و اين حال رقّت بار ببيند.

گفت: (يا جدّاه! صلي عليک مليک السماء) يا رسول الله! اين حسين توست که با بدن بي سر روي خاک افتاده و لباسهايش را به غارت برده اند. (2)       

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حتي أتيت إلي الحسين عليه السلام فوجدته مکبوبا علي وجهه و هو جثة بلا رأس.

بحارالانوار ج: 45 ص: 316

2- بحارالانوار ج: 45 باب: 46 ص: 317.