خجسته روزا، كز فيض حضرت داور

خجسته روزا، كز فيض حضرت داور ----- دمد به نورولايت ز مطلع خاور 
سعيد عيدا، كز فر آن كمال گرفت ----- به خلق ، دين خداوند و نعمت داور 
نظام يافت درين روز ملت بهروز ----- قوام يافت درين عيد دين پيغمبر 
بلند رايت اسلام شد به پا كه نشست ----- به جاى احمد مرسل امام جن و بشر 
على وصى بلافصل احمد مختار ----- كه پشت چرخ ‌به تعظيم نام او چنبر 
ظهور اول يزدان كه با تمام صفات ----- خداى را بوداز فرق تا قدم مظهر 
وجود انواع از جود او شده موجود ----- درخت ابداع از فيض اوست بارآور 
ولاى او به مواليست كنز لايفنى ----- خلاف او به اعاديست ذنب لايغفر 
فلك به حكم قضا و قدر كند جنبش ----- ولى نجنبدبى حكم او قضا و قدر 
جهان به تابش شمس و قمر بود روشن ----- ولى زتابش انوار اوست شمس و قمر 
درين مبارك روز و درين همايون عيد ----- كه زهره وش ز نشاط انجمند رامشگر 
نشست جاى محمد، على به امر خداى ----- كه ماه تابان بر جاى مهر اوليتر 
على به جاى رسول اللّه آن سزد كه بود ----- رسول بارخدا را چو روح در پيكر 
به جايگاه نبى بايد آن نشست كه كرد ----- به خوابگاه نبى ليلة المبيت ، مقر 
فراز مسند ايمان كسى گذارد پاى ----- كه ازحسامش ايمان بلند دارد سر 
چه مدح گويم آن را كه از مدايح او ----- زبان ناطقه لالست و گوش سامعه كر 
مگر به خاك رضا برنهم سر تسليم ----- كه استعانت مدح پدر كنم ز پسر 
چراغ دوده احمد فروغ ديده دين ----- طراز شرع على بن موسى جعفر 
شهى كه در طلب خاك آستانه او ----- گشاده شب همه شب چرخ ، ديده از اختر 
ز بقعه حرمش غرفه اى بود فردوس ----- ز ساغركرمش جرعه اى بود كوثر 

افزودن دیدگاه جدید