شد عيد غدير خم ، اى ساقى گلرخسار

شد عيد غدير خم ، اى ساقى گلرخسار ----- شكرانه اين نعمت خشت از سرخم بردار 
بردار صلاى عام ، خوش گير به عشرت جام ----- مى خور كه در اين ايام ، بخشند گنه بسيار 
مى خور كه نينديشى ، از هيچ كم و بيشى ----- در عالم درويشى ، از شاهى ات آيد عار 
تا چند نهان دارى ، راز دل خود، بارى ----- وقت است كه بردارى ، اين پرده ز روى كار 
رازى كـه بـه حكم دوست ، مقصود دو عالم اوست ----- او مغز، جهان چون پوست ، اوچون گل و عالم خار 
روزى است كه از داور، شد حكم به پيغمبر ----- تا خود به سر منبر، بى پرده كند اظهار 
كان را كه منم مولا، او راست على مولا ----- فرموده شه لولاك ، كس را نرسد انكار 
تصديق كنان يك سر، بر گفته پيغمبر ----- آن كز همه دشمنتر، برخاست نخستين بار 
بخ لك اندر لب ، ليكن ز حسد در تب ----- صد كينه ز حكم رب ، در سينه منافق وار

افزودن دیدگاه جدید