چون وجود مقدس ازلي

چون وجود مقدس ازلي 
شاهد دلرباي لم يزلي

وقت پيمان گرفتن از ذرات 
با صدايي رسا و بانگ جلي

«اولست بربكم» فرمود 
پاسخ آمد از هر طرف كه: بلي

تا بسنجد عيارشان، افرودخت 
آتشي در كمال مشتعلي

داد فرمان، روند در آتش 
تا جدا گردد اصلي از بدلي

فرقه‌يي ز امر حق تمرد كرد 
گشت مطرود حق ز پر حيلي

با شقاوت قرين و مد شد 
شد پريشان ز فرط منفعلي

فرقه ديگري در آتش رفت 
ز امر يزدان قادر ازلي

نادر شد بهرشان چو خلد برين 
كه بود اين سزاي خوش عملي

با سعادت قرين شد و همدم 
گشت مقبول حق ز بي خللي

بهر اين فرقه حق عيان فرمود 
جلوات نبي و نور ولي

كه منم نور احمد مختار 
مهر من نيست غير مهر علي

ناگهان شد عيان در آن وادي 
نور مولا علي ز بي حللي

چون به خود آمدند، مي‌گفتند 
در حضور خداي لم يزلي

كه: علي دست قادر ازلي‌ست 
رشته ما سوا به دست علي‌ست

افزودن دیدگاه جدید