مقتل امام حسین علیه السلام: اگر دین ندارید...
در دو كتاب فوق و ملهوف است كه: آن حضرت بانگ زد: واى بر شما اى پيروان آل ابى سفيان اگر دين نداريد و از معاد نمى ترسيد، پس در دنيا آزاده مرد باشيد و اگر از عربيد به گوهر خود بازگرديد.
شمر فرياد زد: اى پسر فاطمه چه مى گويى؟
گفت: من و شما با هم كارزار مى كنيم و بر زنان گناهى نيست. تا من زنده ام (عتات) آن سركشان خود را از حرم من بازداريد.
شمر گفت: حق دارى و درست گفتى. آنگاه فرياد زد: از حرم اين مرد دور شويد و آهنگ خود او كنيد كه حريفى جوانمرد و بزرگوار است.
پس مردم روى بدو آوردند يك شربت آب مى خواست و هر وقت رو به سوى شريعه مى كرد همه يكباره حمله مى كردند و او را از آب دور مى ساختند.
ابن شهر آشوب گويد: ابو مخنف از جلودى روايت كرد كه:
حسين عليه السّلام بر اعور سلمى و عمرو بن حجّاج تاخت و اينها با چهار هزار مرد بر شريعه بودند و اسب در آب راند چون اسب سر در آب كرد كه بنوشد، حسين عليه السّلام فرمود: تو تشنه اى و من هم تشنه ام و اللّه من آب نمىخورم تا تو آب بنوشى. چون اسب آواز امام بشنيد، سر بلند كرد گويى كلام آن حضرت را فهميد پس حسين عليه السّلام فرمود: من آب مى نوشم تو هم بنوش پس دست دراز كرد مشتى آب برداشت، سوارى گفت:يا ابا عبد اللّه تو از خوردن آب لذّت مى برى و حريم تو را غارت كردند. پس آب را بريخت و بر آن قوم بتاخت و آنها را دور ساخت ديد سراپرده سالم است.
مترجم گويد: اين گونه غفلت و فريب شايستهء مقام امامت نيست هر چند جلودى از مشاهير اخباريّين است. و امير المؤمنين فرمود: لا استغفل عن مكيدة. و اگر از امامت هم قطع نظر كنيم، فطانت آنان قابل انكار نيست.
و خواجه طوسى در سياق شرايط نبوّت در تجريد فرمايد:«و كمال العقل و الذّكاء و الفطنة و قوّة الرّأى و عدم السّهو».
و علاّمهء حلّى در شرح آن فرموده است: «لانّ ذلك من أعظم المنفّرات عنه» و كسى را كه اينگونه فريب دهند و او فريب خورد، مردم به او مى خندند و افسوس و مسخره مى كنند و پيغمبر و امام از اين منفّرات منزّهند تا حجت بر مردم تمام شود و نگويند امامى كه فريب مى خورد و رأى كامل نداشت، چگونه ادّعا مى كرد كه فعل و قولش حجّت است و اسب با او سخن مى گفت.
افزودن دیدگاه جدید