خطبه "اشباح" و صفات فرشتگان در کلام امیرالمونین (علیه السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بخش‌های متعددی از نهج‌البلاغة به صفات و ویژگی‌های فرشتگان اشاره فرموده‌اند. بخش دیگری از صفات فرشتگان دریکی از معروف‌ترین خطبه‌های نهج البلاغه یعنی خطبه 91 (خطبه اشباح) بیان شده است:

و منها في صفة الملائكة:
ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْكَانِ سَمَاوَاتِهِ- وَ عِمَارَةِ الصَّفِيحِ الْأَعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ- خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ- وَ مَلَأَ بِهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا وَ حَشَا بِهِمْ فُتُوقَ أَجْوَائِهَا- وَ بَيْنَ فَجَوَاتِ تِلْكَ الْفُرُوجِ زَجَلُ الْمُسَبِّحِينَ- مِنْهُمْ فِي حَظَائِرِ الْقُدُسِ- وَ سُتُرَاتِ الْحُجُبِ وَ سُرَادِقَاتِ الْمَجْدِ... .[1]

ترجمه این قسمت از خطبه:
قسمت ديگرى از اين خطبه كه در توصيف فرشتگان است:
سپس خداوند سبحان براى سكونت بخشيدن در آسمان‌ها و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، مخلوقاتى بديع، يعنى فرشتگان را آفريد كه تمام صحنه‏‌هاى آسمان را پر كنند، و فاصله جوّ آن را از آن‌ها مالامال ساخت، هم‌اكنون صداى تسبيح آن‌ها فاصله‌ها را پر كرده، و در بارگاه قدس و در درون پرده‏‌هاى حجاب و صحنه‏‌هاى مجد و عظمت پروردگار طنين انداز است...

و در ماوراى آن‌ها زلزله‏‌هائى است كه گوش‌ها را كر مي‌كند، و شعاع‌هاى خيره‌كننده نور، چشم‌ها را از ديدن باز مى‏‌دارد، و از روى ناچارى به توقف وا مى‏‌دارد. آن‌ها را به صورت‌هاى مختلف و اندازه‏‌هاى گوناگون آفريد، و بال و پرهائى براى آن‌ها قرار داد. آن‌ها كه همواره تسبيح جلال و عزت او مى‏‌گويند، هيچ‌گاه از اسرار شگفت‏‌انگيزى كه در مخلوقات است، به خود نسبت نمى‏‌دهند (گر چه خود واسطه در خلق باشند) و هرگز ادعا نمى‏‌كنند، كه مى‏‌توانند چيزى را كه آفرينش آن مخصوص ذات او است بيافرينند بلكه بندگان گراميند كه «در سخن بر او پيشى نمى‏‌گيرند و به فرمانش عمل مي‌كنند» آنان را امين وحى خود ساخته، و براى رساندن ودائع، امر و نهيش به پيامبران، آن‌ها را روانه داشته و از ترديد در شبهات، مصونيت بخشيده است و هيچ‌كدام از آن‌ها از راه رضاى حق منحرف نمى‏‌شوند.

آن‌ها را از يارى خويش بهره‏‌مند ساخته، و قلبشان را با تواضع و خشوع و سكينه و وقار آگاه نموده است، طرق آسانى براى عبادت خويش بروى آن‌ها گشوده است، چراغ‌هاى روشنى براى نشانه‏‌هاى توحيدش نصب نموده، و سنگيني‌هاى گناهان (مردم) هرگز آنان را در كار خود دلسرد نكرد، رفت و آمد شب و روز آنان را بسوى مرگ كوچ نداده، تيرهاى شك و ترديد در ايمان پر عزم آنان خللى ايجاد نكرده، و گمان‌ها بر پايگاه يقين آن‌ها راه نيافته‏‌اند و آتش كينه بين آن‌ها افروخته نشده است. حيرت و سرگردانى (در فهم و كنه او) آنان را آن مقدار ايمان كه در دل دارند و آنچه از هيبت و جلالش در درون نهفته‏‌اند جدا نساخته است. وسوسه‏‌ها در آن‌ها راه نيافته تا شك و ترديد بر آن‌ها مسلط شود...

گروهى از آنان در آفرينش ابرهاى پر آب و در آفرينش كوه‌هاى عظيم و مرتفع، و خلقت ظلمت و تاريكى دست در كارند. و گروهى ديگر قدم‌هايشان تا قعر زمين پائين رفته و همچون پرچم‌هاى سفيدى دل هوا را شكافته و در زير آن بادهائى است كه به نرمى حركت مى‏‌كند، و در حدود معينى نگاهش مى‏‌دارد. اشتغال به عبادت او آنان را از كار ديگر باز داشته، و حقيقت ايمان، ميان آن‌ها و معرفت حق ارتباط ايجاد كرده، يقين به حق آن‌ها را مشتاق وى گردانيده و علاقه‏‌اى به غير از آنچه نزد پروردگار است ندارند.

شيرينى معرفتش را چشيده، و از جام محبتش سيراب شده‏‌اند. ترس و خوف او در اعماق جانشان راه يافته، از كثرت اطاعت و عبادت قامتشان خم شده، و رغبت فراوان به او تضرع آن‌ها را از بين نبرده است.

مقام برجسته آنان طوق خشوع را از گردنشان بيرون نياورده، عُجب آن‌ها را فرا نگرفته كه اعمال گذشته خود را بشمارند و خضوع و خشوع در برابر ذات با عظمتش سهمى براى بزرگ شمردن خود باقى نگذارده است. گذشت زمان آنان را از انجام وظيفه خسته نكرده، و از رغبتشان نكاسته است تا از اميد بدرگاه پروردگار خود عدول كنند. مناجات‌هاى طولانى، زبان آنان را كند نكرده، و اشتغال به غير خداوند آن‌ها را تحت تسلط خود نياورده. تا نداى بلند آنان را به تضرع و خشوع كوتاه سازد.

در مقام عبادت دوش بدوش هم ايستاده‏‌اند، راحت طلبى آن‌ها را به تقصير در دستوراتش وا نداشته، كودنى و غفلت‌ها بر تلاش و كوشش و عزم راسخ آنان تسلط نمى‏‌يابد. فريب شهوت، همت‌هاى آنان را تير باران نمى‏‌كند...

آن‌ها «آفريننده و صاحب عرش» را ذخيره روز بى‏‌نوائى خود قرار داده، و به هنگام رو نمودن خلق به مخلوق رغبت خود را متوجه خالق ساخته‏‌اند، هيچگاه عبادتش را پايان نمى‏‌دهند، و علاقه خود را از لزوم طاعتش باز نمى‏‌گردانند مگر خواسته‏‌هائى از قلوب كه از رجاء و خوف او، انقطاع نپذيرفته است. عوامل ترس آن‌ها از مسئوليت، قطع نگرديده تا در جديت خود سستى به خرج دهند، طمعها به آنان شبيخون نزده تا كوشش (در امور دنيا را) بر جديت در كار آخرت مقدم دارند.

اعمال گذشته خود را بزرگ نشمرده‏‌اند، اگر بزرگ بشمرند، اميد بيش از حد، خوف آن‌ها را از بين مى‏‌برد و در مورد پروردگار خويش به خاطر وسوسه‏‌هاى شيطانى اختلاف نكرده‏‌اند. بدى برخوردها آنان را از هم جدا نساخته، كينه‏‌هاى حسادت آن‌ها را از هم دور ننموده، عوامل شك و ترديد آنان را پراكنده نگردانيده و افكار گوناگون آنان را تقسيم ننموده است. آنان پاى بند ايمانند و طوق ايمان در گردنشان، هيچگاه اين طوق را به سبب شك و ترديد و سستى از گردن برنمى‏‌دارند. در تمام آسمان‌ها به اندازه جاى پوستينى نتوان يافت، جز اين كه فرشته‏‌اى به سجده افتاده يا موجودى تلاشگر و سريع مشغول كار است، طاعت فراوان آن‌ها، بر يقين و معرفتشان نسبت به پروردگارشان مى‏‌افزايد و عزت پروردگار، به قلبشان عظمت بيشترى مى‏‌بخشد.[2]

پی نوشت:
[1]. ادامه متن خطبه: - وَ وَرَاءَ ذَلِكَ الرَّجِيجِ الَّذِي تَسْتَكُّ مِنْهُ الْأَسْمَاعُ- سُبُحَاتُ نُورٍ تَرْدَعُ الْأَبْصَارَ عَنْ بُلُوغِهَا- فَتَقِفُ خَاسِئَةً عَلَى حُدُودِهَا- . وَ أَنْشَأَهُمْ عَلَى صُوَرٍ مُخْتَلِفَاتٍ وَ أَقْدَارٍ مُتَفَاوِتَاتٍ- أُولِي أَجْنِحَةٍ تُسَبِّحُ جَلَالَ عِزَّتِهِ- لَا يَنْتَحِلُونَ مَا ظَهَرَ فِي الْخَلْقِ مِنْ صُنْعِهِ- وَ لَا يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ يَخْلُقُونَ شَيْئاً مَعَهُ مِمَّا انْفَرَدَ بِهِ- بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ- جَعَلَهُمُ اللَّهُ فِيمَا هُنَالِكَ أَهْلَ الْأَمَانَةِ عَلَى وَحْيِهِ- وَ حَمَّلَهُمْ إِلَى الْمُرْسَلِينَ وَدَائِعَ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ- وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَيْبِ الشُّبُهَاتِ- فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبِيلِ مَرْضَاتِهِ- وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ- وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ- وَ فَتَحَ لَهُمْ أَبْوَاباً ذُلُلًا إِلَى تَمَاجِيدِهِ- وَ نَصَبَ لَهُمْ مَنَاراً وَاضِحَةً عَلَى أَعْلَامِ تَوْحِيدِهِ- لَمْ تُثْقِلْهُمْ مُؤْصِرَاتُ الْآثَامِ- وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ- وَ لَمْ تَرْمِ الشُّكُوكُ بِنَوَازِعِهَا عَزِيمَةَ إِيمَانِهِمْ- وَ لَمْ تَعْتَرِكِ الظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينِهِمْ- وَ لَا قَدَحَتْ قَادِحَةُ الْإِحَنِ فِيمَا بَيْنَهُمْ- وَ لَا سَلَبَتْهُمُ الْحَيْرَةُ مَا لَاقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمَائِرِهِمْ- وَ مَا سَكَنَ مِنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهِمْ- وَ لَمْ تَطْمَعْ فِيهِمُ الْوَسَاوِسُ فَتَقْتَرِعَ بِرَيْنِهَا عَلَى فِكْرِهِمْ- وَ مِنْهُمْ مَنْ هُوَ فِي خَلْقِ الْغَمَامِ الدُّلَّحِ- وَ فِي عِظَمِ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ وَ فِي قَتْرَةِ الظَّلَامِ الْأَيْهَمِ- وَ مِنْهُمْ مَنْ قَدْ خَرَقَتْ أَقْدَامُهُمْ تُخُومَ الْأَرْضِ السُّفْلَى- فَهِيَ كَرَايَاتٍ بِيضٍ قَدْ نَفَذَتْ فِي مَخَارِقِ الْهَوَاءِ- وَ تَحْتَهَا رِيحٌ هَفَّافَةٌ- تَحْبِسُهَا عَلَى حَيْثُ انْتَهَتْ مِنَ الْحُدُودِ الْمُتَنَاهِيَةِ- قَدِ اسْتَفْرَغَتْهُمْ أَشْغَالُ عِبَادَتِهِ- وَ وَصَلَتْ حَقَائِقُ الْإِيمَانِ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ- وَ قَطَعَهُمُ الْإِيقَانُ بِهِ إِلَى الْوَلَهِ إِلَيْهِ- وَ لَمْ تُجَاوِزْ رَغَبَاتُهُمْ مَا عِنْدَهُ إِلَى مَا عِنْدَ غَيْرِهِ- قَدْ ذَاقُوا حَلَاوَةَ مَعْرِفَتِهِ- وَ شَرِبُوا بِالْكَأْسِ الرَّوِيَّةِ مِنْ مَحَبَّتِهِ- وَ تَمَكَّنَتْ مِنْ سُوَيْدَاءِ قُلُوبِهِمْ وَشِيجَةُ خِيفَتِهِ- فَحَنَوْا بِطُولِ الطَّاعَةِ اعْتِدَالَ ظُهُورِهِمْ- وَ لَمْ يُنْفِدْ طُولُ الرَّغْبَةِ إِلَيْهِ مَادَّةَ تَضَرُّعِهِمْ- وَ لَا أَطْلَقَ عَنْهُمْ عَظِيمُ الزُّلْفَةِ رِبَقَ خُشُوعِهِمْ- وَ لَمْ يَتَوَلَّهُمُ الْإِعْجَابُ فَيَسْتَكْثِرُوا مَا سَلَفَ مِنْهُمْ- وَ لَا تَرَكَتْ لَهُمُ اسْتِكَانَةُ الْإِجْلَالِ- نَصِيباً فِي تَعْظِيمِ حَسَنَاتِهِمْ- وَ لَمْ تَجْرِ الْفَتَرَاتُ فِيهِمْ عَلَى طُولِ دُءُوبِهِمْ- وَ لَمْ تَغِضْ رَغَبَاتُهُمْ فَيُخَالِفُوا عَنْ رَجَاءِ رَبِّهِمْ- وَ لَمْ تَجِفَّ لِطُولِ الْمُنَاجَاةِ أَسَلَاتُ أَلْسِنَتِهِمْ- وَ لَا مَلَكَتْهُمُ الْأَشْغَالُ فَتَنْقَطِعَ بِهَمْسِ الْجُؤَارِ إِلَيْهِ أَصْوَاتُهُمْ- وَ لَمْ تَخْتَلِفْ فِي مَقَاوِمِ الطَّاعَةِ مَنَاكِبُهُمْ- وَ لَمْ يَثْنُوا إِلَى رَاحَةِ التَّقْصِيرِ فِي أَمْرِهِ رِقَابَهُمْ- . وَ لَا تَعْدُو عَلَى عَزِيمَةِ جِدِّهِمْ بَلَادَةُ الْغَفَلَاتِ- وَ لَا تَنْتَضِلُ فِي هِمَمِهِمْ خَدَائِعُ الشَّهَوَاتِ- قَدِ اتَّخَذُوا ذَا الْعَرْشِ ذَخِيرَةً لِيَوْمِ فَاقَتِهِمْ- وَ يَمَّمُوهُ عِنْدَ انْقِطَاعِ الْخَلْقِ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ بِرَغْبَتِهِمْ- لَا يَقْطَعُونَ أَمَدَ غَايَةِ عِبَادَتِهِ- وَ لَا يَرْجِعُ بِهِمُ الِاسْتِهْتَارُ بِلُزُومِ طَاعَتِهِ- إِلَّا إِلَى مَوَادَّ مِنْ قُلُوبِهِمْ غَيْرِ مُنْقَطِعَةٍ مِنْ رَجَائِهِ وَ مَخَافَتِهِ- لَمْ تَنْقَطِعْ أَسْبَابُ الشَّفَقَةِ مِنْهُمْ فَيَنُوا فِي جِدِّهِمْ- وَ لَمْ تَأْسِرْهُمُ الْأَطْمَاعُ- فَيُؤْثِرُوا وَشِيكَ السَّعْيِ عَلَى اجْتِهَادِهِمْ- لَمْ يَسْتَعْظِمُوا مَا مَضَى مِنْ أَعْمَالِهِمْ- وَ لَوِ اسْتَعْظَمُوا ذَلِكَ لَنَسَخَ الرَّجَاءُ مِنْهُمْ شَفَقَاتِ وَجَلِهِمْ- وَ لَمْ يَخْتَلِفُوا فِي رَبِّهِمْ بِاسْتِحْوَاذِ الشَّيْطَانِ عَلَيْهِمْ- وَ لَمْ يُفَرِّقْهُمْ سُوءُ التَّقَاطُعِ وَ لَا تَوَلَّاهُمْ غِلُّ التَّحَاسُدِ- وَ لَا تَشَعَّبَتْهُمْ مَصَارِفُ الرِّيَبِ- وَ لَا اقْتَسَمَتْهُمْ أَخْيَافُ الْهِمَمِ- فَهُمْ أُسَرَاءُ إِيمَانٍ لَمْ يَفُكَّهُمْ مِنْ رِبْقَتِهِ زَيْغٌ وَ لَا عُدُولٌ- وَ لَا وَنًى وَ لَا فُتُورٌ- وَ لَيْسَ فِي أَطْبَاقِ السَّمَاءِ مَوْضِعُ إِهَابٍ إِلَّا وَ عَلَيْهِ مَلَكٌ سَاجِدٌ- أَوْ سَاعٍ حَافِدٌ يَزْدَادُونَ عَلَى طُولِ الطَّاعَةِ بِرَبِّهِمْ عِلْماً- وَ تَزْدَادُ عِزَّةُ رَبِّهِمْ فِي قُلُوبِهِمْ عِظَماً - نهج‏ البلاغة(صبحي‏ الصالح)، صفحه‏ ى 128
[2]. ترجمه‏ گوياوشرح‏ فشرده‏ اى‏ برنهج ‏البلاغه(آیت الله مکارم)، ج 1 ، صفحه‏ ى /225

 

* برگرفته شده از سایت رهروان ولایت

اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم

افزودن دیدگاه جدید