خورشید پشت ابر، فوائد وجود امام در غيبت

 

برخي از مردم كه از فلسفه‌ي وجودي امام معصوم به خوبي اطلاع ندارند، مي‌پرسند پس فايده‌ي امام در عصر غيبت چيست؟

اينان نمي‌دانند كه غرض از آفرينش جهان هستي آنگاه كامل است كه حجت معصوم الهي وجود داشته باشد تا به معرفت كامل خويش به عبادت در پيشگاه قرب ربوبي بپردازد تا مصداق آيه «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» ظاهر گردد. و گرنه عبادات ناقص و بي محتواي ما معادل غرض از خلقت آسمانها و زمين نمي‌تواند باشد.

فرشتگان به اصل خلقت انسان اعتراض داشتند, ‌و فسادهاي او را با اطاعتهاي او مقايسه مي‌كردند و ترجيحي براي آفرينش انسان نمي‌ديدند, و مي‌گفتند: ‌«أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ»؟

خداوند با نشان دادن علم و آگاهي آدم (عليه‌ السلام) نسبت به حقايق جهان و ملكوت آن ـ كه در نهايت موجب معرفت كامل خداي متعال و بندگي و عبادت او مي‌گردد ـ آنان را اقناع و ساكت ساخت.

وقتي آدم (عليه‌ السلام) به فرمان خدا علم خود را براي فرشتگان آشكار ساخت و آنان به حقيقت وجودي حجت‌هاي الهي و منزلت عظيم آنان نزد خدا آشنا شدند، دريافتند تسبيح و تقديس فرشتگان قابل قياس با تسبيح و تقديس اولياء و حجج الهي نيست, و چون اين برجستگان از نوع بشرند، آفرينش نوع بشر بجا و شايسته است و ترجيح دارد.

پس وجود اين برجستگان است كه فلسفه‌ي آفرينش را قانع كننده مي‌سازد و همه‌ي فرشتگان سر تسليم فرود مي‌آورند؛ زيرا عبادت برجستگان بي مانند است و عبادتي جاي عبادت آنان را نمي‌تواند بگيرد؛ و همانطور كه وجود حجتهاي الهي براي آغاز و آفرينش و پيدايش نوع بشر مقنع بود، در ادامه‌ي حيات و استمرار سلسله‌ي بشريت نيز مقنع است و بايد حجت الهي هميشه در جامعه‌ي انساني وجود داشته باشد؛ اگر نعمت هستي شامل حال ماست، به بركت وجود ايشان است و اگر اين بزرگواران نبودند، ما بوجود نمي‌آمديم و هم اكنون كه لباس هستي بر تن داريم، اگر كسي از آنان نباشد باز به عدم و نيستي خواهيم پيوست؛ بنابراين حجج الهي نه تنها در معارف و علوم وليّ نعمت ابناء بشرند، بلكه در نعمت هستي و وجود نيز ولي نعمتند و بر ما منت دارند.

در زيارت جامعه مي‌خوانيم: «موالي لا أحصي ثنائكم و لا أبلغ من المدح كنهكم و من الوصف قدركم و أنتم نورالاخيار و هداة الابرار و حجج الجبار و بكم فتح الله و بكم يختم و بكم ينزل الغيث و بكم يمسك السماء أن تقع علي الارض إلاّ بإذنه و بكم ينفس الهم و يكشف الضر...».

«اي وليّ نعمتهاي من, ثنايتان را نمي‌توانم شماره كنم و كنه حقيقت شما را نمي‌توانم مدح نمايم و از توصيف قدر و منزلتتان ناتوانم, شما نور خوبان و هادي نيكان و حجتهاي خداي جباريد, خداوند بخاطر شما آفرينش را آغاز كرد و به خاطر شما به جهان پايان مي‌دهد, و بخاطر شما باران فرو مي‌فرستد و به خاطر شما آسمان را از فروريختن بر زمين نگه مي‌دارد و به خاطر شما گرفتاري را رفع و سختي و ناراحتي را برطرف مي‌سازد.»

 

امام كاظم از پدر گراميشان امام صادق (عليهما‌السلام) نقل مي‌فرمايند:

«... و بعبادتنا عبدالله عزوجل و لولانا ما عبدالله» به معرفت و عبادت ما نسبت به خدا, خداي عزيز و جليل عبادت مي‌شود و اگر ما نبوديم، عبادت خدا نمي‌شد.

و در روايات زيادي فرموده‌اند:

‌«إنّ الارض لا تخلوا إلاّ و فيها امام...» زمين هرگز خالي از امام معصوم نخواهد بود.

امام باقر (عليه‌ السلام) فرمودند:

بخدا سوگند, زمين را از آن هنگام كه آدم را قبض روح فرموده، وانگذاشته مگر آن كه در آن امامي بوده است كه مردم بوسيله‌ي او به سوي خدا هدايت مي‌شدند و او حجت خدا بر مردم مي‌بود و زمين بدون امامي كه حجت خدا بر مردم باشد باقي نمي‌ماند.

مسأله ديگر هدايت معنوي امام (عليه‌ السلام) است؛ امام معصوم (عليه‌ السلام) همانطور كه در مرحله‌ي اعمال ظاهري هادي و راهنماست، در مرحله‌ي حيات معنوي نيز هدايتگر است و حقايق اعمال با هدايت او سير مي‌كنند. خدا در قرآن مي‌فرمايد: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ؛ آنان را اماماني قرار داديم كه بوسيله‌ي امر ما مردم را هدايت كنند و انجام كارهاي نيك را به آنان وحي كرديم.

و نيز در جاي ديگر مي‌فرمايد: «و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لمّا صبروا؛ ما برخي از آنان را اماماني قرار داديم كه بوسيله‌ي امر ما هدايت كنند، چون صبر كردند.

علامه طباطبايي مي‌نويسد: «از اين گونه آيات استفاده مي‌شود كه امام علاوه بر ارشاد و هدايت ظاهري، داراي يك نوع هدايت و جذبه معنوي است كه از سنخ عالم امر و تجرد مي‌باشد و به وسيله‌ي حقيقت و نورانيت و باطن ذاتش در قلوب شايسته مردم تأثير و تصرف مي‌نمايد و آنها را به سوي مرتبه كمال و غايت ايجاد جذب مي‌كند.» «‌و كساني كه اعتراض مي كنند كه شيعه وجود امام را براي بيان احكام دين و حقايق آيين و راهنمايي مردم لازم مي‌دانند وغيبت امام ناقض اين غرض است، زيرا امامي كه بواسطه‌ي غيبتش مردم هيچگونه دسترسي به وي ندارند، فايده‌اي بر وجودش مترتب نيست... به حقيقت معني امامت پي نبرده‌اند؛ زيرا در بحث امامت روشن شد كه وظيفه‌ي امام تنها بيان صوري معارف و راهنمايي ظاهري مردم نيست و امام چنانكه وظيفه‌ي راهنمايي صوري مردم را به عهده دارد، همچنانكه ولايت و رهبري باطني اعمال را به عهده دارد و اوست كه حيات معنوي مردم را تنظيم مي‌كند و حقايق اعمال را به سوي خدا سوق مي‌دهد, بديهي است كه حضور و غيبت جسماني امام در اين باب تأثيري ندارد و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد اگر چه از چشم جسماني ايشان مستور است, و وجودش پيوسته لازم است اگر چه موقع ظهور و اصلاح جهانيش تاكنون نرسيده است.»

 

مرحوم خواجه نصير طوسي رحمة الله مي‌فرمايد: «وجوده لطف و تصرفه لطف آخَر وَ عَدَمُهُ منّا» وجود امام لطف است و تصرف او در امور لطفي ديگر است, و عدم تصرف او از ناحيه‌ي خود ماست.

خورشيد كه در سودمندي آن خلاف نيست، اگر مردم از آن دوري كنند اشكالي متوجه خورشيد نيست, تقصير از كار خود مردم است كه چرا از خورشيد دوري جستند و خود را از تابش آن پنهان ساختند, و باز نبايد گمان كنند هيچ استفاده‌اي از خورشيد نمي‌برند، چرا كه اگر خورشيد نمي‌بود، مردم حتي در پناهگاههاي خود هم نمي‌توانستند زندگي كنند و همين خورشيدي كه از آن دوري جسته‌اند و از تابش مستقيم آن خود را پنهان داشته‌اند، امكان كار و فعاليت و تغذيه و حيات را براي آنان فراهم ساخته است.

در روايات اسلامي نيز امام غائب (عليه‌ السلام) به خورشيد پشت ابر تشبيه شده است؛ «سليمان اعمش» از امام صادق (عليه‌ السلام) پرسيد: چگونه مردم از حجت خدا كه غائب باشد استفاده مي‌كنند؟

فرمودند: همانطور كه از خورشيد وقتي كه ابرها آنرا پوشانده استفاده مي‌نمايند.

 

و نيز «جابر بن عبدالله انصاري» از پيامبر اسلام (صلّي الله عليه و آله وسلّم) سؤال كرد: آيا شيعيان در زمان غيبت از امام غائب نفعي مي‌برند؟

فرمودند: آري سوگند به آنكه مرا به نبوت مبعوث ساخته است آنان به نور او روشني مي‌گيرند و به ولايت او نفع مي‌برند مانند نفع بردن از خورشيد هرچند ابرها آنرا پوشانده باشد.

علاوه بر اين, امام عصر ارواحنا فداه هر سال در مراسم حج شركت مي‌فرمايند, و در مجالس و محافل رفت و آمد دارند, چه بسا مشكلات برخي از مؤمنين را بي‌واسطه يا باواسطه حل نمايند, و حتي ممكن است مردم او را ببينند ولي او را نشناسند و امام (عليه‌ السلام) آنان را مي‌بيند و مي‌شناسد, و برخي صالحان و شايستگان را مورد لطف خويش قرار مي‌دهد, وبسياري از مردم درغيبت صغري و كبري به ديدار آن بزرگوار نائل شده‌اند و معجزات و كراماتي از آن گرامي ديده‌اند و مشكلاتشان حل شده است.

مرحوم آيت الله سيد صدرالدين صدر مي‌نويسد:‌ «كتب اخبار به ما خبر مي‌دهد كه جماعتي در زمان غيبت او را مشاهده كردند و خدمتش مشرف شدند, ‌و اين با آنچه وارد شده كه مدعي رؤيت را تكذيب كنيد، منافات ندارد, زيرا مقصود از آن روايت به قرينه‌ي صدر همان روايت, تكذيب مدّعي نيابت خاصه است.

 

چه سؤالها كه امام در غيبت كبري پاسخ داده, ‌و چقدر مشكلات ديني و دنيوي كه مردم را از آنها نجات بخشيده, و چه بيماراني كه شفا داده و بيچارگان و درماندگاني كه نجات داده, و چه بسيار در راه مانده كه هدايت فرموده و تشنه كه سيراب ساخته و ناتوان كه دستگيري كرده است.

اين كتابها و دفترهايي است كه در زمانهاي مختلف و نقاط گوناگون بدست افراد موثقي كه يكديگر را نمي‌شناختند، تأليف شده و در آنها آنقدر حكاياتي كه شاهد گفتار ماست، ذكر شده كه قابل احصا نيست, چه بسا انسان از ديدن آنها و احاطه به خصوصيات و شواهدي كه همراه آنهاست به پاره‌اي از آنها يقين حاصل نمايد.»

افزودن دیدگاه جدید