پیامبر ما اینگونه بود: 6. اراده و استقامت؛ رهبري و مديريت

پیامبر ما اینگونه بود: 6. اراده و استقامت؛ رهبري و مديريت

اراده و استقامتش بي نظير بود؛ از او به يارانش سرايت كرده بود. دوره بيست و سه ساله بعثتش يكسره درس اراده و استقامت است. او در تاريخ زندگيش مكرر در شرايطي قرار گرفت كه اميدها از همه جا قطع مي شد، ولي او يك لحظه تصور شكست را در مخيله اش راه نداد, ايمان نيرومندش به موفقيت يك لحظه متزلزل نشد.

 

رهبري و مديريت و مشورت

با اينكه فرمانش ميان اصحاب بي درنگ اجرا مي شد و آنها مكرر مي گفتند چون به تو ايمان قاطع داريم، اگر فرمان بدهي كه خود را در دريا غرق كنيم و يا در آتش بيفكنيم مي كنيم, او هرگز به روش مستبدان رفتار نمي كرد, در كارهايي كه از طرف خدا دستور نرسيده بود، با اصحاب مشورت مي كرد و نظر آنها را محترم مي شمرد و از اين راه به آنها شخصيت مي داد. در «بدر» مسأله اقدام به جنگ, همچنين تعيين محل اردوگاه و نحوه رفتار با اسراي جنگي را به شور گذاشت. در «احد» نيز راجع به اينكه شهر مدينه را اردوگاه قرار دهند و يا اردو را به خارج ببرند, به مشورت پرداخت. در «احزاب» و در «تبوك» نيز با اصحاب به شور پرداخت.

نرمي و مهرباني پيغمبر, عفو و گذشتش, استغفارهايش براي اصحاب و بيتابي اش براي بخشش گناه امت, همچنين به حساب آوردنش اصحاب و ياران را, طرف شور قرار دادن آنها و شخصيت دادن به آنها از علل عمده نفوذ عظيم و بي نظير او در جمع اصحابش بود. قرآن كريم به اين مطلب اشاره مي كند آنجا كه مي فرمايد:

«به موجب مهرباني اي كه خدا در دل تو قرار داده، تو با ياران خويش نرمش نشان مي دهي. اگر تو درشتخو و سخت دل مي بودي از دورت پراكنده مي شدند. پس عفو و بخشايش داشته باش و براي آنها نزد خداوند استغفار كن و با آنها در كارها مشورت كن, هر گاه عزمت جزم شد، ديگر بر خدا توكل كن و ترديد به خود راه مده.» (فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشاوِرْهُمْ فِي الأَْمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) (آل عمران/159)

افزودن دیدگاه جدید