داستان امام جواد علیه السلام و علمای درباری: طبق آیه قرآن، دست سارقین را از کجا باید قطع کرد؟!!
نهمین امام شیعیان بر این باور بود که آیات الهی باید در سطح جامعه فراگیر شود و تمام مسلمانان در گفتار و رفتار و استدلالهای روزمرهی خود از قرآن و معارف بلند آن بهره گیرند. به همین جهت سعی میکرد که در گفت و گوها و معاشرت و برخورد با مردم از آیات قرآن استفاده کند.
امام جواد(علیه السلام) به عنوان پاسدار حریم وحی از تفسیرهای نابه جا و غیر عقلانی آیات قرآن جلوگیری کرده و علما و دانشمندان را به سوی فهم صحیح آیات راهنمایی میکرد.
روزی در مجلس معتصم برخی از دانشمندان به آیهای استناد کرده و یک حکم شرعی صادر نمودند. امام که در آن جلسه حضور داشت، خطای آنان را گوشزد نمود و تفسیر صحیح را برای حاضرین بیان کرد. «محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی» در تفسیر خود ماجرای آن مجلس را چینین آورده است:
در زمان معتصم عباسی، عوامل خلیفه عدّهای دزد را دستگیر کرده و از مرکز خلافت در مورد چگونگی مجازات آنان خواستار دستور بودند.
خلیفه در مورد این حادثهی حساس، مجلس مشورتی تشکیل داد و از دانشمندان عصر، کیفیّت اجرای حدّ شرعی را در مورد آنان خواستار شد.
آنان گفتند: قرآن در این مورد بهترین راه کار است، آنجا میفرماید:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَْرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الأَْرْضِ...»؛ (سوره مائده، آیه 33)
کیفر کسانی که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در روی زمین در اشاعهی فساد تلاش میکنند، این است که اعدام شوند یا به دار آویخته شوند یا دست و پای آنان بر عکس یکدیگر قطع شود و یا اینکه از سرزمین خود تبعید گردند.»
آنان به خلیفه پیشنهاد کردند طبق این آیه، یکی از کیفرهای فوق را در مورد تبهکاران انتخاب کند.
معتصم عباسی در همان جلسه از امام نیز نظر خواست.
آن حضرت اول از اظهارنظر خودداری کرد، امّا وقتی که با اصرار خلیفه مواجه شد، نظر خود را چنین اعلام کرد:
ایشان در استدلال به آیه خطا کردند. استنباط حکم شرعی از این آیه دقت بیشتری میطلبد و باید تمام جوانب مسأله در نظر گرفته شود و نسبت به جرمهای مختلف، کیفرها فرق میکند؛ زیرا این مسأله صورتهای مختلف و احکام جداگانه دارد:
1ـ اگر این راهزنان فقط راه را نا امن کردهاند، و نه کسی را کشته و نه مالی را به غارت بردهاند، مجازات آنان فقط حبس است و این همان معنی «نفی الارض» است.
2ـ اگر راه را نا امن کرده و افراد بیگناهی را کشتهاند، امّا به مال دیگران تجاوز نکردهاند، مجازات آنان اعدام است.
3ـ اگر امنیّت را از راههای عمومی سلب کرده، انسانهای بیگناه را کشته و مال مردم را نیز به غارت بردهاند، کیفر آنان باید سختتر باشد، یعنی اول دست و پایشان را به عکس همدیگر قطع میکنند، سپس به دار مجازات آویخته میشوند. معتصم این نظریه را پسندید و به عامل خود دستور داد که طبق نظر امام جواد(علیه السلام) عمل کند.
(تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج 1، ص 315)
افزودن دیدگاه جدید