اهل بيت در آيه تطهيراز نگاه اهل سنٌت
يكي ازآیاتی که مصداق عینی و خارجی آن فقط به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله، قابل تطبیق است،وعصمت، امامت ودر نتیجه مرجعیٌت دینی آنهاراثابت می کند، آیه تطهیر است که خدا می فرماید: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»[1]«خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد»
بادقت در آيه شريفه، اين سؤال به ذهن می آید که منظور از اهل بيت چه كسانى هستند؟آیا این آیه، ارتباطی به آیات قبلی[2] دارد که در باره همسران پیامبر نازل شده است وخطاب این آیه هم، آنهاراشامل می شودیا اینکه مقصود از اهل بیت در آیه افراد خاصٌی غیر از همسران پیامبر هستند.
با توجه به اینکه اهل سنت در تلاشند تا هر طوری شده ،مصداق آیه را به زنان پیامبر(ص)توجیه کنند،با بررسی در معروفترين منابع اهل سنت كه مورد قبول آنها است، در صدد هستیم به این نکته برسیم که مصداق مشخص اهل بیت در آیه تطهیر،که دارای طهارت وعصمت هستند، چه کسانی می باشند.
قبل از اینکه اقوال وروایات درباره مصداق اهل بیت را نقل کنیم ،ضروری است لغات کلیدی آیه که دلالت بر عصمت وامامت اهل بیت می کند رامورد بررسی قرار بدهیم .
واژه شناسی
واژه«انُما»به معنی «فقط »ودلالت بر حصر حکم بر موضوع می کند .
وکلمه «یرید»اصلش «الرُود» بوده است به معنی رفت و آمد با مدارا در طلب چيزى.اگر واژه- ارادة- در خداى تعالى بكار رود مراد حكم و نتيجه و پايان آن است هر گاه گفته شود: أَرَادَ اللّهُ بكذا يعنى خداوند در آن حكم كرد كه آنطور هست وآنطور نیست[3]
اراده بر دونوع است تکوینی[4] وتشریعی که هردو در قرآن آمده است مانند آیه« إِنَّما أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[5]فرمان او چنين است كه هر گاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مى گويد: «موجود باش!» آن نيز بى درنگ موجود مى شود!.وآیه« يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»[6]خداوند راحتى شما را مى خواهد، نه زحمت شما را !
آیه اول اراده تکوینی و آیه دوم اراده تشریعی خداوندرا بیان می کند.
«رجس» در لغت شی قذر وپلید را گویند [7]آلوسی می گوید رجس در اصل، «شی قذر» را گویند {بعد از عده ای نقل می کند} که رجس، شامل شرک ،گناه ،عذاب،نجاست ونقایص می شود[8]
رجس، در اصطلاح قرآن به پلیدی ظاهری وباطنی ومعنوی اطلاق شده است مانند آیه « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالاَْنْصابُ وَاْلاَزْ لامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[9] اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شراب و قمار و بتها و از لام (=نوعى بخت آزمايى) پليد و از عمل شيطان است، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد
در اين آيه «رجس» به معناى پليدى ظاهرى وپليدى معنوى آمده است زيرا شراب پليدى و آلودگى ظاهرى دارد، ولى قمار وازلام پليدى ظاهرى ندارند، ولی پليدى معنوى دارند.
راغب اصفهانی در باره« اهل [10]» می گوید: أهل الرّجل- در اصل كسانى هستند كه مسكن و خانهاى واحد، آنها را در يك جا جمع و فراهم مىآورد سپس اين معنى توسعه يافته و گفتهاند- أهل بيت- يعنى كسانى كه نسب خانوادگى وسيله جمع آنهاست و بعدا اصطلاح- أهل بيت- بطور مطلق به خاندان پيامبر (ص) اطلاق شده است[11] ابن منظور «اهل الرجل» را به معنی عشیره وخاندان معنی می کند [12]
بنابراین «اهل بيت» مفهوم وسيعى دارد كه فرزندان و همسران انسان را نيز دربرمى گيرد،لذا قرآن به روشنى آن را در مورد همسر ابراهيم به كار برده و آورده است كه فرشتگان خطاب به او گفتند«رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ»[13] رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است.
با توجه به این مقدمه ای که ذکر شد وقت آن فرارسیده است که به آن پرسش اساسی که مصداق اهل بیت چه کسانی هستند، پاسخ بدهیم وبعد از آن هم مقداری درباره دلالت آیه بر عصمت وامامت اهل بحث کنیم.
اقوال اهل سنت در مقصود از اهل بیت
مفسٌران اهل سنٌت در تعیین مصداق «اهل بیت» در آیه تطهیراختلاف دارند که به چند نمونه اشاره می کنیم.
1) عده ای مثل عکرمه ،عروه بن زبیر[14] ، مقاتل مصداق «اهل بیت »را همسران پیامبر معرفی کرداند .[15]
2)برخی دیگرآیه را مخصوص پيامبر(ص)، عليّ، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام و همسران پيامبر(صلي الله عليه وآله)قلمداد کردند. [16]
3) عده ای مصداق آیه راتنها شامل پیامبر صلی الله علیه وآله می دانند
4)وعده ای دیگر زنان پيامبر(صلي الله عليه وآله) و تمامي بني هاشم که صدقه بر آنان حرام است را مصداق حقیقی آیه تطهیر، معرفی می کنند[17].
5) بزرگانی از اهل سنت نیزآیه رامخصوص پیامبر(ص) وعلی(ع) وفاطمه(ع) وحسن(ع) وحسین(ع) می دانند [18]
اهل بیت وانحصار آن در پنج تن آل عباء
کسانی که همسران پیامبر (ص)ودیگران را مصداق اهل بیت معرفی کرده اند،در پاسخ به آنها بایدگفت؛ درست است كه اين آيه در لابلاى آيات مربوط به همسران پيامبر (ص)است ولى آيه تطهير كه در لابلاى آنها نازل شده لحن جداگانه اى دارد و نشان مى دهد هدف ديگرى را دنبال مى كند، چرا كه آيات قبل و بعد همه با ضميرهاى «جمع مؤنث» است، ولى آيه مورد بحث با ضمائر «جمع مذكر» آمده است!وبا کمی دقت درمتن روایتی که بعد از نزول آیه تطهیر نقل شده است ،خواهند دید که پیامبر چه به صورت گفتاری ویا رفتاری زنان خود را از مصداق آیه خارج کرد .واهل بیت را محدود به یک عده خاصٌی کرد.اکنون دو روایت از همسران پیامبر(ص) نقل می کنیم تا مشخصٌ شود «اهل بیت» چه کسانند وشأن نزول آیه درباره کیست .
مسلم به سند خود از عائشه نقل مي کند :«خَرَجَ النَّبِىُّ -صلى الله عليه وسلم- غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِىٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)»: »
پيامبر(صلي الله عليه وآله) صبحگاهي از حجره خارج شد، در حالي که بر روي دوش او پارچه اي از پشم سياه خياطي نشده بود. حسن بن علي (ع)بر او وارد شد، او را داخل کسا کرد، آن گاه حسين(ع) وارد، او نيز در آن داخل شد. سپس فاطمه(ع) وارد شد، او را نيز داخل آن کرد، بعد عليّ (ع)وارد شد، او را نيز داخل کسا نمود; آن گاه اين آيه را تلاوت کرد.[19] «خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد».
ترمذی، دانشمند معروف اهل سنت، از ابي سلمه، پسر خوانده پيامبر(صلي الله عليه وآله) نقل مي کند: هنگامي که آيه تطهير در خانه ام سلمه بر پيامبر(صلي الله عليه وآله) نازل شد، فاطمه(ع) و حسن (ع)و حسين( ع) را دعوت نمود و روي آنان کسايي کشيد. علي (ع)نيز پشت سرش بود آنگاه کساء را بر روي همه کشيد سپس عرض کرد: بار خدايا! اينان اهل بيت من هستند، رجس و پليدي را از آنان دور کن و پاکشان گردان. امّ سلمه عرض کرد: اي رسول خدا! آيا من هم با آنانم؟ حضرت فرمود: تو در جاي خود هستي، تو بر خيري[20].
رواياتى كه درباره آيه تطهير و اختصاص آنها به پيامبر (صلى الله عليه وآله) و على و فاطمه و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) در منابع معروف اسلامى آمده است به قدرى زياد است كه آن را در رديف روايات متواتره[21] قرار مى دهد،
نكته اي كه باید به آن توجه کرد این است كه پیامبر (ص)با جمع کردن اهل بیت خود در زیر عباءوبااجازه ندادن به داخل شدن همسرش در زیر کساء،مصداق آیه تطهیر را مشخص ومحدود کردند وهمسران خود را از مصداق اهل بیت،جداکردند. با این کار به مردم وخانواده خود نشان دادند که«اهل بیت» رابه افراد دیگر تطبیق ندهند وتنها کسانی که شایسته رهبری ومرجعیٌت دینی مردم هستندوسنُت آنها برای همه مردم حجٌت است وباید بااقتداء به آنها خودرا در مسیرراه مستقیم الهی قرار داد،پنج تن آل کساء { پیامبر (ص) ،علی(ع)، فاطمه(ع)،حسن(ع) وحسین(ع) }می باشند واطاعت از آنهاکه از همه افضل ودارای عصمت هستندواز گناه وخطاء واشتباه در امان می باشند،بر همه واجب است وچنین اشخاصی فقط شایسته رهبری جامعه رادارند.
تاكيد پيامبر (ص )در معرفى اهل بيت (ع)
پـس از نزول آيه تطهير، پـيامبر اكرم(ص )در معرفى اهل بيت اهتمام بيشتري داشتندتا مسلمانان بدانند منظور از اهل بيت چـه كسانى هستند تاكسي به ناحق خود رااز اهل بيت به حساب نياورد.
بسيارى از آنان كه شاهد رفتار پـيامبر (ص)در معرفى اهل بيت بوده اند آن را روايت كرده اندابوسعيدخدری نقل می کند پیامبر به مدت چهل صبح بر در خانه علی(ع) آمدو ودر هربارکه داخل خانه فاطمه(ع) می شد می فرمود: السلام عليكم أهل البيت ورحمة الله وبركاته[22] { إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا } " .انس بن مالک نیزمی گوید: پیامبر به مدت شش ماه بر در خانه فاطمه عبور میکردوسه مرتبه آیه را تکرار می کرد .[23]
دلالت آیه تطهیر برعصمت وامامت اهل بیت (ع)
پس ازاثبات اینکه این آیه فقط بر اهل بیت پیامبر(ص)که به اصحاب کساء(عباء)مشهورند ،قابل تطبیق است حال باید روش اثبات عصمت وامامت آنها را با دقت در کاربرد الفاظ وچینش کلماتی که در کنار هم به کاررفته است، به دست آورد.
الف )بیان شد که «انُما»دلالت بر حصر حکم بر موضوع می کند یعنی اینکه چیزی در این آیه برای« اهل بیت» ثابت است که دیگران از آن بی بهره هستند.
ب)واراده خدابراین تعلق گرفته است که پلیدی رافقط از«اهل بیت» دور کند ودیگران مشمول این حکم نمی شوند،علاوه بر اين آن «پليدى» هم، پليدى خاصّى است كه از افراد خاصّى برطرف شده و تنها آنها تطهير شده اندزیرا پرهیزکاری ودوری از گناهان وپلیدی بر همه واجب است ومخصوص افراد خاصی نیست ولی آنچه که این آیه در صدد اثبات آن برای افراد مخصوص است چیزی فراتر از تقوا ودوری ازگناه است بلکه آیه مطلق پلیدی را از این افراد نفی می کند.
ج)در بحث لغت شناسی بیان شد که اراده بر دو قسم است: تكوينى و تشريعى. تكوينی يعنى ايجادوخلق ؛ هرگاه خدا وجود يافتن چيزى را اراده كند، به محض تعلق اراده الهى ، آنچـيز وجود پـيدا مى كند. اين اراده تكوينى است كه تخلف ناپذير بوده است .
اما هرگـاه خداوند انجام يا ترك فعلى را از بنده بخواهد، بدان امر يا نهى مى كند، اين همان اراده تشريعى است . در اين مورد، ممكن است بنده امر و نهى راامتثال كند و اراده خدا را محقق سازد و يا امتثال نكند و برخلاف خواست و رضاى خداعمل نمايد.
با دقٌت در معنای «اراده» به خوبی روشن می شود که اراده در آیه همان اراده تکوینی خدا می باشد نه تشریعی زیرا اراده تشریعی خدا مخصوص افراد خاصٌ نیست بلکه برای عموم مردم است وخدا از همه خواسته است که به اختیار خود از گناه وپلیدی دوری کنندو اراده تکوینی خدا، در این آیه بر این تعلق گرفته است که «اهل بیت(ع)» از در جه بالای از طهارت به نام« عصمت» برخوردار باشندتا آنهارااز معصیت وپلیدی وخطاءواشتباه حفظ کند. این عنایتی است ازطرف خداوند که فقط به «اهل بیت (ع)» اختصاص داده شده است ودیگران از آن سهمی ندارند .
د)بنابراین با اختصاص وحصر اراده تکوینی خداوندبر زدودن هرپلیدی مثل گناه، خطاء، اشتباه وفراموشی ،از اهل بیت علیهم السلام ، عصمت ،افضلیت، امامت ومرجعیٌت دینی آنها به اثبات می رسد.
با این توضیحی که بیان شد، مصداق آیه فقط اهل بیتی را شامل می شود که خود پیامبر (ص)آنهارا معیٌن ومعرفی کرده است وفقط این افراد دارای ویژگی منحصر به فرد، عصمت می باشندنه همسران پیامبر که نه تنها فاقد مقام عصمت بودند بلکه در زندگی آنها اشتباهاتی وجود دارد که قابل تطبیق به آیه تطهیر نیست واینکه آنها هم هیچگاه ادعا ی عدم ارتکاب گناه واشتباه وخطاء نکرده وخود را جزء مصداق اهل بیت در آیه شریفه به شمار نیاورده اند.واز همه مهمتر اینکه خطاب در آیه به صورت مذکر «کم»آمده است که زنان پیامبر(ص) را در بر نمی گیرد
[1] .سوره احزاب آیه 33
[2] .از ایه 28 تا مقداری از صدر آیه «33وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَلاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهِليَّةِ الاوُلى وَاَقِمْنَ الصَّلوةَ و آتينَ الزَّكاةَ وَاَطِعْنَ اللّهَ وَرَسُولَهُ »«و در خانههاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد»خطاب در باره زنان پیامبر است
[3]اصفهانى،. حسين بن محمد راغب، مفردات ألفاظ القرآن ،لبنان –سوریه ،دار العلم -الدار الشامية ، 1412 ه ق،چاپ اول ص371
[4]. در تكوينى مستقيماً اراده به تحقق مراد و ايجاد آن در خارج تعلّق مىگيرد و هرگز از مراد تخلّفبردار نيست ولی اراده تشريعى مستقيماً به ايجاد فعل در خارج تعلّق نمىگيرد، بلكه اراده به فعل بندگان تعلّق مىگيرد تا با اختيارشان در خارج ايجاد شود و مستلزم وقوع مراد درخارج به طور جبر نیست.
[5] .یس، ایه 82
[6] .بقره آیه 185
[7] .مفردات الفاظ القران ص342
[8] آلوسى ،سيد محمودآلوسی، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، تحقيق: على عبدالبارى عطية، بيروت، دارالكتب العلميه ،1415ق، چاپ: اول،ج11ص193
[9] .مائده آیه 90
[10].واژه« آل » مقلوب لفظى- أهل- و تصغيرش- أُهَيْل است.فرق ميان (آل) و (أهل) اينست كه واژه (آل) مخصوص اعلام و معروفين است، و از اين روى به ناشناختهها و زمانها و مكانها اضافه نمىشود مثلا مىگويند- آل فلان- و نمىگويند- آل رجل- و نه- آل زمان يا مكان، و نمىگويند- آل الخيّاط- بلكه واژه آل به شريفتر و با فضيلتترها اضافه مىشود مانند: آل اللّه- و- آل النّبى و آل السّلطان، امّا واژه- أهل، اضافه شدنش كلّى و عمومى است مانند أهل اللّه- و- أهل الخياط، چنانكه مىگويند اهل آن زمان و اهل آن مكان.راغب اصفهانی مفردات الفاظ قران ص98
[11] اصفهانى، ،مفردات الفاظ القران ،ص96
[12] ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم، لسان العرب، بيروت- لبنان، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر،1414 ه ق،1414 ه ق،ج11ص28
[13] .هود آیه 73
[14]. عكرمه؛ كسى است كه مردم را به گمراهی وانحراف می کشاند و ذهبى او را از خوارج برشمرده است. وى در دروغگويى به حدّى رسيده بود كه حتّى به استاد خود ابنعباس دروغ مىبست؛ تا اينكه دروغ او ضربالمثل شد. ابنسيرين، يحيى بن معين و مالك او را كذّاب توصيف كردهاند. ابن ذويب او را غيرثقه معرفى كرده و مالك، نقلِ روايت از او را حرام كرده و مسلم بن حجاج از روايات او اعراض نموده است. «ذهبی، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبي، سير أعلام النبلاء ،(بی جا )مؤسسة الرسالة (بی تا)ج5 ص11 -34» عروه بن زبیر هم مشهور به بغض و دشمني با اميرالمؤمنين(عليه السلام) است. عروة بن زبير كسى است او كسى بود كه بغض شديدى نسبت به على عليه السلام داشت، به حدّى كه هرگاه نام آن حضرت نزد او برده مىشد، او را سبّ مىكرد «.ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة - ابن ابي الحديد، بيروت ،دار الكتب العلمية ،1418هـ - 1998م،ج4ص102»
[15] . سيوطي، عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي، الدر المنثور ،بيروت، دارالفكر،1993ج6ص903
[16]. بيهقي ،أبو بكر أحمد بن الحسين بن علي البيهقي: السنن الكبرى ،حیدر آبادهند ،مجلس دائرة المعارف النظامية الكائنة،1344 ه،چاپ اول،ج2ص150
[17] . إبن حجر هيتمي، أبي العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علي إبن حجر الهيتمي، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة،- بيروت ،مؤسسة الرسالة1997،چاپ اول،ج2ص421
[18] .همان ،ج2 ص421
[19] . مسلم قشيري نيسابوري ، أبو الحسين مسلم بن الحجاج بن مسلم القشيري النيسابوري، بيروت،دار الجيل بيروت - دار الأفاق ،(بی تا)،ج7ص130
[20] . ترمذي ،: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي ،الجامع الصحيح سنن الترمذي، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون ،بیروت،دار إحياء التراث العربي (بی تا)ج5ص351
[21] . حديث متواترحدیثی است که : راويان آن در هر طبقه ، بحدى برسند كه اطمينان حاصل شود كه آنها توطئه و سازشى براى دروغ گفتن نداشته اند. به همين جهت ، مى گويند خبر متواتر مفيد قطع و يقين است ، در مقابل آن ، خبر ((واحد)) است كه مفيد ظنّ و گمان مى باشد .
[22] . هيثمي، نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، بيروت، دار الفكر1412 هـ،ج9ص267
[23] حسكانى عبيد الله بن احمدحسكانى ؛شواهد التنزيل لقواعد التفضيل؛ تحقيق: محمد باقر محمودى،تهران ،سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى( 1411 ق) چاپ: اول ج2ص20
افزودن دیدگاه جدید