اهل بيت در آيه صادقين از نگاه فريقين

یکی از آیاتی که دلالت بر امامت وعصمت اهل بیت علیهم السلام می کند، آیه معروفِ صادقین است که خداوند می فرماید «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَكُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ»[1]اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و با صادقان باشيد .»
در این آیه خداوند مومنان را بعداز آنکه امر به تقوا می کند دستور می دهد که راستگویان را همراهی وپیروی کنند وهیچ گاه از آنها جدانشوند.
این نوشته در پی پاسخ به این پرسش است که این صادقین چه کسانی هستند؟ودارای چه خصوصیٌاتی هستند که خداوند به طور مطلق امر به تبعیٌت از آنها کرده است آيا منظور از «صادقيٌن» در اين آيه شريفه، كه مومنان موظٌف به پيروى از آنها شده‏اند، افراد خاصّى هستند و يا منظور معناى لغوى آن و همراهى كردن با هر انسان راستگويى است؟
قبل از پاسخ به این پرسش معنای لغوی صدق وموارد کاربرد قرآنی آن را مورد بررسی قرار می دهیم تا ببینیم که آیا صدق فقط به معنی راستگویی در گفتار را شامل می شود یا اینکه معانی دیگری هم دارد.

صدق در لغت و اصطلاح قرآنی
ابن منظور، «صدق» را نقیض کذب، معناکرده است ویکی از موارد آن را «مرد درست در مقابل مردنادرست» ذکر کرده است [2] وخلیل بن احمدهم می گوید :صدق به کامل هر چیزی گفته می شود [3]علامٌه مصطفوی بعد از تحقیق وبررسی در باره کلمه صدق، آن را به معنی «تمامیٌت ،صحٌت از خلاف وبودن با حق» معناکرده است.[4]
موارداستعمال کلمه «صدق »در قرآن علاوه بر راستگویی در سخن وکلام، راستگویی در رفتار واندیشه واعتقادومعانی دیگررا هم در بر می گیردکه به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم .
1) «وَ اجْعَل لىّ‏ِ لِسَانَ صِدْقٍ فىِ الاَْخِرِينَ» [5]و براى من در ميان امّتهاى آينده، زبان صدق (و ذكر خيرى) قرار ده!
در این آیه «صدق» درراستگویی در گفتار بکار رفته است .
2)«فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِر»[6]در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر!
صدق در این جا به معنی جایگاه صدق استعمال شده است که غیر گفتاری است
3)وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً[7]: «و بگو پروردگارا! مرا (در هر كار،) با صداقت وارد كن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى يارى كننده برايم قرار ده!»
مفهوم صدق در این آیه به معنی «ورود وخروج صادقانه در کارها »بکار رفته است که نشان از این دارد که صدق شامل راستی در رفتار وکردار هم می شود.
با دقت در مفهوم لغوی واصطلاح قرآنی کلمه «صدق » که دارای معنای گسترده ای است که شامل راستگویی در گفتار، کردارومعانی دیگر هم می شودوفقط اختصاص به راستگویی درگفتارنیست ،به این نتیجه می رسیم که منظور از همراهی وپیروی از صادقین تنها همراهی در گفتار راست آنها نیست بلکه همراهی وتبعیت ازگفتار، رفتار،کردارواعمال آنهارا هم در بر می گیرد.

صادقین در منابع شیعه
شیعیان اهل بیت که قائل به عصمت اهل بیت هستند مصداق این آیه را امیرمومنان علیه السلام ویازده فرزندش علیهم السلام می دانند وآن را یکی از دلیل های امامت، ولایت وعصمت آنها به شمار می آورند به ویژه اینکه این آیه صادقین در سال دهم هجرت در اواخر عمر رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شده است که بیشتر با ولایت وخلافت حضرت علی علیه السلام تناسب دارد.وروایات بیشتری در منابع شیعه نقل شده است که مصداق آنرا ،امامان دوازده گانه معرفی می کندکه به چند مورد اشاره می کنیم .
حویزی در تفسیر روایی «نورالثٌقلین» در ذیل آیه صادقین، بیش از ده روایت رانقل می کند که مصداق آیه، حضرت علی علیه السلام وائمه اطهار علیهم السلام می باشند.
سلمان مى گويد: خدمت پيامبرصلى الله عليه وآله بوديم كه آيه صادقين نازل شد، از پيامبر(صلى الله عليه وآله)پرسيدم: آيا صادقين عام است، يا افراد خاصّى منظور است؟
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «خطاب آيه عام است و مخاطب، مومنان هستند كه مامور به عمل به آیه می باشند، ولى صادقين خاص هستند و آن، مخصوص برادرم على(عليه السلام) و اوصياى من تا روز قيامت است »جمع حاضر کلام رسول خدارا تایید کردند وهمگی گفتنداللهم نعم .[8]
در روایت دیگر جابر از امام باقر علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند «منظور از صادقین در آیه، علی بن ابی طالب علیه السلام است» .[9]ودر حدیث دیگرچنین آمده است که وقتی در باره قول خدا دراین آیه سوال شد حضرت فرمودند: «خدادر این آیه مارا تنها قصد کرده است »[10]
بنابر اين درروايات شيعه، مصداق «صادقین» از زبان پیامبر(ص) واهل بیت به طورصريح برای مردم معرفی شده است ،تادر همراهی با صادقین دچار سردرگمی واشتباه نشوند.واین صادقین تنها حضرت علی علیه السلام ویازده فرزندش می باشند.
اگر درروایتی حضرت علی (ع) مصداق راستگویان ذکر شده است، این بدان معنا نیست که آیه را فقط به ایشان تطبیق کنیم وصادقین رامقیٌد به زمان آن حضرت کنیم وآینده راخالی از صادقین فرض کنیم بلکه اگر در روایتی نام حضرت به تنهایی ذکر می شود، بخاطر این است که هنگام نزول آیه، اولین مصداق «صادقین» حضرت علی (ع)بوده است .

صادقین در منابع اهل سنٌت
مفسران اهل سنٌت در تعیین مصداق برای آیه به سه گروه تقسیم شده اند؛
1)-عده ای مانندزهیلی صاحب «تفسیر المنیر»[11]ومراغی [12]،مصداق مشخصیٌ برای آیه معرفی نکرده­اندو به آسانی از کنار آن گذشته اند
2)عده ای دیگرمانندسیوطی در تفسیر« الدٌر المنثور» مصادیق مختلفی مثل پیامبر واصحابش ،ابوبکر وعمر واصحاب آن دو ، كعب بن مالك و مرارة بن ربيعة و هلال بن أميةو علی بن ابی طالب (ع) ، راذکرکرده اند[13]
حاكم حسكانى، که از محدثان و حافظان بزرگ اهل سنت است وذهبی از او به امام محدٌث ،قاضی، حاکم و حنفی یاد می کند[14]، در کتاب «شواهد التنزیل» روایتی ازابن عباس نقل کرده است که شأن نزول آیه را فقط حضرت علی(ع) می داند؛ عن ابن عباس في قوله: اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ قال: «نزلت في علي بن أبي طالب خاصة »[15]در روایت دیگر از عبدالله بن عمر نقل شده است که منظور از آیه، «محمد واهل بیتش می باشند»[16]
هرچند اهل سنت مصداق های مختلفی را برای آیه ذکرکرده اند ولی یکی از مصادیق آیه را پیامبر صلی الله علیه وآله وعلی علیه السلام واهل بیت پیامبر (ص)معرفی می کنندکه در این صورت صادقین معصوم هستند ومردم هم وظیفه دارندآنها را همراهی کرده ومطیع فرمانشان باشند واز آنها جدانشونداما وقتی که آیه را به صحابه تفسیر وتطبیق می کنند دراین صورت عدالت را در «صادقین» کافی می دانند به خاطر اینکه صحابه از عدالت بر خوردارندوهنگامی که مصداق را صحابه معرفی می کنند در این صورت عمل به آیه هم ، محدود به زمان خاصٌ می شود وآینده گان رادربر نمی گیرد. در حالی که خطاب آیه عام است وهمه مردم در تمام زمانهارا شامل می شود.ودر هر عصر باید «صادقین» که دردرجه بالایی ازطهارت، تقوا وعلم وآگاهی هستند، وجود داشته باشند تا مومنان را که می خواهند از آنها پیروی واطاعت وهمراهی کنند، به در جه بالایی از کمال وسعادت، که هدف خلقت انسان است برسانند بنابر این نبایدوجود «راستگویان »رامقیٌدومحدود به زمان صدر اسلام کرد .
واین راستگویان که این صفات را دارند ودارای مقام عصمت الهی هستندومردم را از راه انحراف حفظ می کنندوآنهارا به سر منزل مقصود می رسانند،ودر تمام زمانها وجود دارند، فقط اهل بیت رسول خدا(ص) می باشندکه خود حضرت آنها را به عنوان جانشینان خود وامامان مسلمین به مردم شناسانده است.
به عنوان نمونه به یک روایت از جابر،اشاره می کنیم ؛جابر نقل می کند که پیامبر (ص)به من فرمودند: ای جابر به درستی جانشینان من وامامان مسلمین بعداز من علی (ع)سپس حسن (ع)بعد حسین(ع) بعد علی بن حسین (ع)سپس محمدبن علی(ع) که معروف به شکافنده علم است وتواورا در ک می کنی، زمانی که اورا ملاقات کردی، سلام من را به او برسان سپس جعفربن محمد(ع) بعد موسی بن جعفر(ع) سپس علی بن موسی(ع) سپس محمدبن علی(ع) بعد علی بن محمد(ع) بعدحسن بن علی (ع)سپس قائم(عج) که همنام من وهم کنیه من، محمدبن حسن بن علی (ع)است[17].
در این روایت پیامبر کسانی را معرفی کرداست که فقط آنها شایسته امامت وهمراهی می باشندومردم باید از این افراد که در طهارت، عصمت وعلم مثل شخص رسول خدا (ص)هستند، پیروی واطاعت کنند.وتنهادر این صورت است که به مضمون آیه عمل کرده اندوگرنه دچار گمراهی وانحراف هستند .
با توجه به اینکه آیه عصمت را برای صادقین ثابت می کند واین معصومان طبق گفته پیامبر (ص)جانشینان دوازده گانه اوهستند به این مطلب پی می بریم که افراد دیگری که در منابع اهل سنت به عنوان مصداق آیه معرفی شده اند ودارای مقام طهارت وعصمت نبودند ،جزء صادقین به شمار نمی آیندوشایسته همراهی نیستند .
3)در مقابل این گروه که مصادیق آیه را روشن کرده اند، افرادی هستند که که شخص خاصٌی را برای «صادقین »معین نمی کنندبلکه صادقین را به «مجموع امّت اسلامى» تفسير مي كنند يعنى اگر امّت اسلامى در يك مسأله اتفّاق نظر داشت و بر مطلبى اجماع كرد، بر همه واجب است، اطاعت و پیروی کنند، فخررازی [18]از جمله این افراد است ایشان در ذیل تفسیر این آیه می گوید« صادقین»باید معصوم باشند ،به خاطر اینکه اطاعت مطلق از از غیر معصوم صحیح نیست .وهمچنین معتقد است که آیه اختصاص به زمان پیامبر (ص)ندارد،بلکه در هر عصر وزمانی «صادقین معصوم» وجود دارد،که اطاعت از آنها بر همه واجب است[19] .ولی ایشان به هنگام مشخص کردن مصداق، می گوید: من نمی توانم فرد خاصٌی رابرای «صادقین» بیان کنم ،پس به ناچار آن را به «مجموع امت اسلامی» تفسیر می کنیم يعنى اگر امّت اسلامى در يك مسأله اتفّاق نظر داشت واجماعی[20] در مورد آن صورت گرفت بر همه واجب است از آن تبعیت کنند [21].
پس طبق عقیده فخررازی، معنای « كونوا مع الصّادقين» اين می شود که«در هر عصر و زمان با مجموعه امّت اسلامى» باشيدواز آن جدانشوی زیرااجتماع وگفتار امت اسلامی بر یک مسئله ای حقٌ است و از خطاءواشتباه در امان است چون اجتماع این امت ازمقام عصمت برخوردار است پس اطاعت وهمراهی ازاین مجموعه صحیح است[22] و تخلف از آن بر هیچ کس جایز نیست[23] .
بی تردیدفخر رازی گرفتارتفسیر به رأی شده است به خاطر اینکه اگر مصداق صادقین مجموع امت اسلامی بوددر هنگام نزول آیه به ذهن اصحاب پیامبر(ص) هم می رسیدوآنها برای صحت اجماع امت به آن استدلال می کردنددر حالی که اصحاب منظور از «صادقین»را افراد خاصٌی تصور می کردند که دارای مقام عصمت بودند.در ثانی به دست آوردن اجماع امت اسلامی چیز محالی است چگونه ممکن است با گسترش حوزه اسلام نظرات امت اسلامی را در باره یک مسئله در یک جا جمع کردوآنرا ملاک همراهی وتبعیٌت قرار دادواینکه ممکن نیست همه امٌت یک نظر واحدی داشته باشندبلکه بیشتر امت افکارونظرات آنها باهم تفاوت دارد حال کدام یک را معیار قرار بدهیم وآن را به عنوان اینکه درآن اشتباهی نیست به مردم معرفی کنیم تا از آن تبعیت کنندواگر این قول فخررازی درست باشد چراتا به حال چنین اجماعی درباره یک مسئله یا جریانی از مجموع امت اسلامی در تاریخ ثبت نشده است .
بنابر این چیزی که از خودآیه فهمیده می شود این است که «صادقین» دارای مقام عصمت وامامت هستند ولازمه همراهی با«صادقین» ، اطاعت وپیروی مطلق از آنها است . واینکه هیچ عصر وزمانی خالی از آنها نیست وآنها افراد خاصٌ ومعیٌن (امامان دوازده گانه )هستندکه روایات شیعه وسنٌی آنهارا معرفی کرده است .

نتیجه گیری
به این نکته پی می بریم که صادقین افراد خاصٌ ودارای مرتبه کامل صدق که همان مقام بلندعصمت وطهارت است، می باشند. پیروی واطاعت ازاین اشخاص معصوم که به عنوان امام وپیشوا در این آیه مطرح هستند، برهمه واجب شده است.

[1] سوره توبه ، آيه 119»
[2] . : ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدين، محمد بن مكرم‌، لسان العرب،‌بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر،‌1414 ه‍ ق،‌ چاپ: سوم،ج10ص193
[3] . فراهيدى، خليل بن احمد،‌: قم- ايران‌، نشر هجرت‌، 1410 ه‍ ق،‌ چاپ: دوم،ج5ص56‌
[4] . مصطفوى، حسن‌، التحقيق في كلمات القرآن الكريم،‌ تهران- ايران،‌ مركز الكتاب للترجمة و النشر،‌: 1402 ه‍ ق،‌ چاپ: اول،ج6ص215‌
[5] .سوره شعراء آیه 84
[6] .سوره قمر آیه 55
[7] .سوره اسراء آیه 80
[8]. حويزى عبد على بن جمعه عروسى حويزى ،تفسیر نورالثقلین، تحقيق: سيد هاشم رسولى محلاتى، قم‏، انتشارات اسماعيليان‏، سال چاپ: 1415 ق، چاپ: چهارم‏ج2ص280-281
‏[9] .همان ج2ص281
[10] .همان ،ج2 ص280
[11].زحيلى وهبة بن مصطفى‏ ،التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج‏‏ ،بيروت ،: دار الفكر المعاصر
1418 ق‏ چاپ: دوم،ج11ص68-69
[12] . مراغى، احمد بن مصطفى، تفسير المراغى ‏، بيروت، داراحياء التراث العربى‏ (بی تا)،ج11ص43
[13].ا سيوطى، جلال الدين سيوطى ،الدر المنثور فى تفسير المأثور : قم‏، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى،1404 ق،ج3 ص289
[14] .ذَهَبي، شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبي ،سير أعلام النبلاء،(بی جا)، مؤسسة الرسالة،ج18ص245ذهبی در کتاب تذکرة الحفاظ ،چاپ بیروت، انتشارات دار الکتب العلمیه 1419ه ـچاپ در باره حاکم حسکانی چنین می گو ید: رساله از حسكانى ديدم كه اثبات مى‏كرد وى شيعه است و در حديث شناسى بسيار تواناست و آن رساله ،تصحيح خبر ردّ شمس براى على( ع) بود.
در باره مذهب او در بین بزر گان اختلاف است عده ای اورا سنی وعده ای اورا از شیعه بشمار می آورند تا جایی که علامه تهرانی در کتاب معروف الذریعه ج6ص232 ،ایشان را در کنار علماء شیعه ذکر می کند.وبه شرح حال او می پردازد .
[15] . حسكانى ،عبيد الله بن احمدحسکانی، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، تحقيق: محمد باقر محمودى، تهران‏، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، سال چاپ:( 1411 ق)،چاپ اول ،ج1ص342
[16] .همان ج1ص345
[17] . القندوزي، سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي ،ينابيع المودة لذوي القربى ،تحقيق: سيد علي جمال اشرف الحسيني،(بی جا) ،دار الاسوة للطباعة والنشر،1416 ه‍. ق ،چاپ اول ،ج3 ص353درحقیقت این روایت اشاره به خلفای دوازده گانه است که در بسیاری از منابع مهم اهل سنت با عبارتهای مختلف به چشم می خورد . دربیش از 30 روایت به اثنا عشر خلیفه اشاره شده است به چند نمونه از منابع اهل سنت را که این روایت را نقل کرده اند،اشاره می کنیم 1-مسلم نیشابوری درصحیح مسلم چاپ بیروت انتشارات دار الجیل+دار الافاق الجدیدة، {بی تا} . ج6ص3 ایشان بیش از 5بار این حدیث رابا عبارات متفاوت در کتابش ذکر کرده است 2- مجد الدين أبو السعادات المبارك بن محمد الجزري ابن الأثير درجامع الأصول في أحاديث الرسول، چاپ مکه ،انتشارات مکتبه التجاریه 1997م،ج4ص45 چندین حدیث را نقل می کند 3- ابن کثیر دمشقی در تفسیر القران العظیم چاپز بیروت انتشارات دار المعرفه 1997م ب این روایت را ذکر کرده است .
[18]. فخر رازى، انديشمند و مفسّر بزرگ اهل سنّت است كه به دليل توانايى زياد در شبهه افكنى، امام المشكّكين خوانده مى شود.
[19] .رازی ، فخرالدين رازى ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتيح الغيب‏ ،بيروت‏ ،دار احياء التراث العربى،‏1420 ق‏، چاپ: سوم،ج16ص166-167
[20] . علماى اهل سنت نفس اجماع را من حيث هو حجت ميدانند ولى علماى شیعه، اجماع را فقط از حيث اينكه كاشف از رأى معصوم است معتبر می دانند
[21] .فخررازی،مفتاح الغیب ،ج16ص167
[22] نکته ای که نباید فراموش شود این است که اهل سنت اجماع امت را حجت می دانند نه عصمت را

افزودن دیدگاه جدید