عدم تحريف قرآن از نظر شيعه

کریم به عنوان مهمترین مصدر قانون و تشریع در امت اسلامی مورد توجه عالمان و اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بوده­است. معجزه بودن این کتاب آسمانی و وجه اعجاز آن در طول تاریخ مورد تحقیق و اذعان همگان بوده ولی شبهات و آسیب­هائی که در این زمینه توسط بی­خردان و دشمنان مطرح شده، باعث بدبینی و تهمت به برخی از مسلمانان بخصوص شیعیان شده­است. به عنوان نمونه وقوع تحريف در قرآن از برخی كه اطلاعات ناقصى درباره قرآن داشته‏اند، نقل شده و با اینکه روشنگرى دانشمندان اين عقيده را باطل و به دست فراموشى سپرده است، ولی تهمت آن بر علیه شیعه باقی مانده که در این مقاله سعی شده تا نظر شیعه را در این باره بیان کرده تا تهمت­ها و افترائات دشمنان آشکار شود.

معانی تحریف و اقسام آن
لغت تحريف به چند معنى استعمال مى‏شود كه نسبت به بعضى از معانيش در قرآن واقع شده، نسبت به بعضى معانى ديگرش راهى به قرآن ندارد و نسبت به بعضى از معانى ديگرش راه يافتن آن به قرآن، مورد اختلاف است. اينك به تفصيل این مطلب مى‏پردازيم:[1]
1- تحريف در معنا
اگر كلمه‏اى از مورد خود تغيير داده شود و در غير مورد و معناى واقعى‏اش استعمال شود، اين عمل را نوعى تحريف مى‏نامند. تحريف به اين معنا بدون ترديد و اختلاف در تفسير قرآن مجيد واقع شده است؛ زيرا تفسير كردن آيات قرآن به معانيى كه هدف و مقصود قرآن نيست،بسيار ديده شده­­است و بيشتر بدعت گذاران و صاحبان عقايد فاسد و مذاهب باطل، در قرآن مجيد به چنين تحريفى مرتكب شده‏اند و آياتی را بر طبق نظريات و تمايلات نفسانى خود تأويل نموده و با افكار و عقايدشان تطبيق داده‏اند.در صورتى كه ائمه هدى(ع) از چنين تفسير و تحريفى شديدًا منع نموده و مرتكب آن را سخت مورد ملامت و نكوهش قرار داده‏اند؛ چنان كه در كتاب كافى آمده­است كه امام­باقر(ع) طى نامه‏اى به سعد خير چنين نگاشت: «آنان قرآن را پشت سر انداخته‏اند و حروف و الفاظ آن را حفظ نموده، معانى و قوانينش را تحريف مى‏كنند.قرآن را مى‏خوانند ولى حقوق و حدود آن را رعايت نمى‏كنند. كوته نظران از قرآن به خواندن ظاهر آن مسرور و خوشحالند، ولى دانشمندان از اين كه حقوق و احكام قرآن رعايت نمى‏شود،بسيار غمگين و محزونند».[2]
2- تحريف در حروف و حركات
اگر حروف و يا حركات بعضى از كلمه‏هاى قرآن تغيير داده شود به طورى كه معناى آن هيچ گونه تغيير پيدا نكند،اين عمل نيز يك نوع تحريف محسوب مى‏شود.اين گونه تحريف نيز مانند تحريف به معناى اول در قرآن واقع شده است؛ زيرا قرائت‏هاى ده گانه به طور متواتر ثابت نشده­است و برگشت اين مطلب به اين است كه قرآن تنها با يكى از اين قرائت‏هاى ده گانه مطابقت دارد و در بقيه قرائت‏ها زيادت و یا نقصان وجود دارد.
3- تحريف در كلمات قرآن:
اگر كلمه و يا كلماتى از قرآن برداشته شود و يا به قرآن افزوده شود، به طورى كه حقيقت قرآن تغيير نيابد و همان گونه كه فرود آمده­است، محفوظ بماند، اين عمل را نيز تحريف مى‏نامند. تحريف به این معنى نيز در صدر اسلام بدون ترديد در قرآن راه يافته است زيرا:
اولا: به گواه تاريخ، عثمان در دوران خلافتش يك قسمت از قرآنهاى موجود را سوزاند و به استاندارانش نيز در شهرهاى اسلامى دستور داد، تمام قرآنها را به جز آن چه كه خودش جمع آورى نموده­است، بسوزانند. اين مطلب مى‏رساند كه قرآنهاى سوزانده شده، با قرآنى كه خود عثمان جمع آورى نموده بود، اختلاف و مغايرت داشته است و گرنه علتى براى سوزاندن و از بين بردن آنها نبود و ثانياً: عده‏اى از علما و دانشمندان موارد اختلاف آن قرآنها را معين نموده‏اند، از جمله ابوداود سجستانى در اين موضوع كتابى نوشته، آن را كتاب المصاحف ناميده است.
4- تحريف در آيات: اگر آيه و يا سوره‏اى از قرآن، كم و يا بر آن اضافه شود ولى اين زيادت و نقصان تغييرى در حقيقت قرآن و كتاب خدا بودن آن به وجود نياورد و رسول خدا(ص) نيز آن سوره و يا آن آيه را به طور مسلم در قرآن خوانده باشد، اين عمل با اين شرايط و خصوصيات يكى از معناهاى تحريف مى‏باشد و تحريف به اين معنا قطعاً در قرآن واقع شده است. مثلا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» از جمله آياتى است كه پيامبر اسلام(ص) به اتفاق مسلمانان، پيش از هر سوره به جز سوره توبه آن را قرائت مى‏نمود؛ ولى با اين حال قرآن بودن آن مورد اختلاف است؛ زيرا عده‏اى از علماى اهل­سنت آن را جزء قرآن نمى‏دانند و حتى به عقيده پيروان مالك خواندن آن در نمازهاى واجب قبل از سوره حمد، جز در موارد مخصوص، مكروه است و عده­ای ديگر از اهل­سنت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را جزئى از قرآن مى‏دانند. بايد توجه داشت كه اين اختلاف نظر تنها در ميان علماى اهل­سنت است، اما دانشمندان شيعه بدون اختلاف مى‏گويند: «بسم اللّه الرحمن الرحیم» به استثناى سوره توبه جزء تمام سوره‏هاى قرآن مى‏باشد.
5- تحريف با زياد كردن: اگر زيادتى در قرآن به وجود آيد به طورى كه حقيقت، ماهيت و واقعيت قرآن را تغيير دهد و گفته شود كه قسمتى از قرآن موجود كلام خدا نيست، اين گونه تغيير و زيادت نيز تحريف ناميده مى‏شود و تحريف به اين معنا به هیچ عنوان در قرآن نیست و بطلان آن در ميان تمام مسلمانان مسلم و از ضروريات و بديهيات مى‏باشد.
6- تحريف با كم نمودن: يكى ديگر از معانى تحريف تنقيص و كم نمودن است، به اين معنى كه بگوييم: قرآن موجود شامل تمام آن چه از طرف خداوند نازل شده­است، نيست و قسمتى از آن در موقع تدوين قرآن و يا در دورا‏نهاى بعدى از بين رفته است. تحريف به اين معنى، موضوع بحث ما مى‏باشد. راه يافتن اين گونه تحريف به قرآن مجيد مورد بحث و اختلاف است، عده معدودى از علما آن را پذيرفته‏اند و اكثر علما آن را مردود مى‏دانند.

نسبت تحریف به شیعه
عالمان شیعه و اهل­سنت در برخی کتابها به مسأله تحریف نزد شیعه اشاره کرده­اند و گفته­اند که برخی از شیعه و یا مطلق شیعه قائل به تحریف قرآن هستند. آلوسی از مفسرین اهل­سنت در بیانی قول به تحریف به صورت نقصان را از ساحت اهل­سنت پاک می­کند و آن را به شیعه نسبت می­دهد و برای این استناد نیز استدلالهائی ذکر می­کند و گفته­است: شیعه گمان دارد که عثمان بلکه ابوبکر و عمر قرآن را تحریف کرده­اند و بسیاری از آیات و سوره­ها را از قرآن حذف کردند. وی در ادامه گفته است قرآن موجود که در شرق و غرب عالم است نزد شیعیان از تورات و انجیل بیشتر تحریف شده­است.[3] فخررازی نیز قول به تحریف قرآن را به امامیه نسبت می­دهد و می­گوید: امامیه­ که معتقد به تغییر و زیادت و نقصان در قرآن هستند، شاید آیه شریفه: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون[4] را از زوائدی می­دانند که به قرآن ملحق شده­است، تا استدلال این آیه بر عدم تحریف را باطل کنند و الله اعلم.[5] این کلام فخررازی نیز تعجب برانگیزاست؛ زیرا یکی از ادله عالمان شیعه بر عدم تحریف قرآن همین آیه است.[6]

شیعه و عدم تحریف قرآن
همانطور که بیان شده،عده­ای به طور مسلم قول به تحریف قرآن را به شیعه نسبت می­دهند و در این زمینه تلاش بسیاری نموده­اند و مطمئن هستند که اهل­سنت از این نظر منزه هستند و در این باره کتابهای مختلفی به نگارش درآورده­اند.[7] ما برای بررسی چنین نسبتی به شیعه، به گفتار دانشمندان شیعه در این زمینه اشاره کرده و در بین شیعه بعضاً افرادی وجود داشته­اند که قائل به تحریف به صورت نقصان در قرآن بوده­اند و برخی از اخباریون چنین نظری داشته و دراین­باره کتاب نگاشته­اند با این حال ،نظر عده­ای قلیل را نمی­توان به عنوان اعتقاد تمام این عالمان شیعه تلقی کرد؛ چراکه برخی از ایشان به صراحت با چنین اعتقادی مخالفت ورزیدند و برخی نیز فقط به جمع آوری روایات مذکور پرداختند بدون اینکه از آنها در بحث تحربف قرآن استفاده کنند علاوه بر این باید توجه داشت که نظریه و اعتقاد شیعه با اعتقاد افراد، بخصوص اعتقادات شاذ هیچگونه پیوند و ملازمه­ای نداشته و نخواهد داشت.

نظر صریح عالمان شیعه در موضوع تحریف
عالمان شیعه در طول تاریخ به مبحث تحریف قرآن پرداخته و اشکالات آن را بیان نموده و با دفاع از محفوظ بودن قرآن، علاوه بر رد شبهات تحریف به اعتقاد خود و شیعه در این زمینه اشاره داشته­اند. بیان برخی از بزرگان شیعه را در این زمینه یادآور می­شویم.[8]
1. شیخ صدوق(ره): اعتقاد ما این است که قرآنی که از طرف خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده، همین کتابی است که بین دو جلد است و در دسترس همه مردم است و بیش از این نیست...و هر کس به ما نسبت دهد که قرآن بیش از این است درغگو است.[9]
2. شیخ مفید(ره) در مسأله صیانت قرآن از تحریف این چنین می­فرماید: روایت صحیح از ائمه (ع) وارد شده­است که ما را به خواندن آنچه که بین دو جلد آمده، بدون اینکه به زیاد بودن و یا کم بودن اشاره شود، امر نموده­اند. همچنین گفته است: آنچه که در بین دو جلد آمده از قرآن و تمامش کلام خداوند است که نازل نموده است و کلام بشر در آن نیست.[10]
3. سید مرتضی(ره) در کتاب اجوبه المسائل الطرابلسیات گفته است:«يقين ما به درست بودن نقل قرآن و دست نخورده ماندن آن همانند علم ما به وجود شهرها و اتفاقات بزرگ جهانى و كتابهاى مشهور و اشعار عرب است؛ زيرا در اين مورد (قرآن) توجه و عنايتى بيش از اندازه بوده و انگيزه­ها بر نقل و نگهبانى از قرآن فراوان بود و توجه به نگهدارى آن از آسيب­ها به حدى بوده كه به هيچ يك از امور مذکور به اين مقدار توجه نشده؛ چون قرآن معجزه نبوت و سند علوم شرع و احكام دينى اسلام است و دانشمندان مسلمين در نگهدارى و دفاع از آن نهايت كوشش را نموده­اند،به اندازه­اى كه همه موارد اختلاف مربوط به حركات و سكنات يا قرائت و حروف و آياتش را دقيقا شناسائى نمودند. با اين توجه ويژه و علاقه و ضبط شديد چگونه مى­شود كه دگرگونى يا كمبودى در آن پيدا شده باشد.»
همچنين گفته­است همانگونه كه به اصل قرآن يقين داريم به درستى اجزاء و آيات و سوره­هاى آن نيز يقين داريم. قرآن در دوران زندگى پیامبر(ص) به همين ترتيب كه حالا در دسترس ما هست، جمع آورى شده است ؛ چون در آن زمان اصحاب قرآن را فرا مى­گرفتند و به خاطر مى­سپردند و گاهى چند تن از صحابه مأمور به حفظ قرآن می­شدند و برای پیامبر(ص) قرائت می­کردند. گروهى از صحابه مانند عبدالله بن مسعود، ابى بن كعب و ديگران چند نوبت قرآن را از آغاز تا پايان برای آن حضرت خواندند. همه اين دلائل با كمترين تأمل ثابت مى­كند كه قرآن در دوران پیامبر(ص) گردآورى و مرتب شده، نه آن كه ناقص و پراكنده مانده باشد. اما عده­ای از امامیه و حشویه از اهل­سنت که با این مطالب به مخالفت برخاسته­اند، قابل اعتنا نمى­باشند. مخالفت در این مطالب به گروهى از محدثين نسبت داده شده كه اخبار ضعيفى را نقل كرده­اند و پنداشته­اند که آنها صحيح است و روشن است كه با چنين احاديث ضعيف نمى­شود از آن چه بر صحتش علم و قطع پيدا كرده­ايم دست برداريم.[11]
4. مفسر کبیر قرآن مرحوم طبرسی در مجمع البیان گفته است: گروهى از اماميه و جماعتى از حشويه[12] در ميان سنى­ها گفته­اند که در قرآن دگرگونى و نقصان پيدا شده ولى عقيده صحيح اماميه بر خلاف آن است، همانطور كه سيد مرتضى(ره) آن را تقويت كرده و حق سخن را در آن كاملا ادا نموده.[13]
با این حال برخی کلام طبرسی(ره) و سید مرتضی(ره) را خوب درک نکرده­اند و بدون توجه به آن قول به تحریف قرآن را به شیعه نسبت می­دهند.[14] برخی از ایشان چون ابن حرم اندلسی نیز در ادعائی گفته­است که سید مرتضی قائلین به تحریف و یا کم و زیاد شدن قرآن را تکفیر می­نموده­است!![15]
5. شیخ طوسی(ره) در مقدمه تفسیر تبیان گفته­است: زیادت در قرآن به طور اتفاق باطل است و اعتقاد مسلمانان بر عدم وجود نقصان در قرآن است و نظر صحیح در اعتقاد شیعه نیز به این سزاوارتر است، چنانکه سید مرتضی(ره) این نظریه را تأیید کرده و این نظر نیز از روایات استفاده می­شود.[16]
سید بن طاوس، علامه حلی، شیخ بهائی، شیخ حر عاملی، علامه مجلسی، سید بحرالعلوم، کاشف الغطاء، و بسیاری از بزرگان و مجتهدین و مراجع عظام تقلید شیعه از جمله عالمانی هستند که در طول تاریخ شیعه در کتب مختلف علمی، بحث تحریف قرآن و زیادت و یا نقصان آن را مطرح نموده و با رد چنین نظری به پاسداری از اعتقاد شیعه پرداخته­اند.[17] آقا بزرگ تهرانی نیز در الذریعه به عالمانی که در رد تحریف قرآن رساله و یا کتابی نگاشته­اند، اشاره کرده است؛[18] مانند: التحریف و التبدیل نوشته ابوالقاسم احمد بن علی الکوفی، التحریف و التبدیل نوشته ابوجعفر محمد بن الحسن کوفی، التنزیل من القرآن و التحریف نوشته ابوالحسن علی بن حسن فضال، کشف الارتیاب عن تحریف القرآن نوشته شیخ محمد تهرانی، رد کشف الاتیاب نوشته میرزای نوری، نزاهة المصحف الشريف عن النسخ و النقص و التحريف نوشته سید هبه الله شهرستانی.

[1] - آیه الله خوئی،سید ابوالقاسم؛ البیان فی تفسیر القرآن، ص 197- 200.
[2] - کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج 8، ص 52
[3] - آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر قرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1415هـ ق، ج 1، ص 24و 25.
[4] - سوره حجر، آیه 9.
[5] - فخررازی، ابوعبدالله محمد بن عمر؛ مفاتيح الغيب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420، ج‏19، ص 124.
[6] - بلاغی نجفی، محمد جواد؛ آلاء الرحمن في تفسير القرآن، قم، بنیاد بعثت، اول، 1420، ج‏1، ص: 26.
[7] - مانند کتاب: براءة أهل السنة من شبهة القول بتحريف القرآن تالیف محمد مال الله.
[8] - مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه،اول، 1474ش، ج‏11، ص18.
[9] - شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه ؛ اعتقادات صدوق، ص 34.
[10] - شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان؛ المسائل السرویه، قم، کنگره شیخ مفید، 1413هـ­ق، ص 79 و 81.
[11] - علامه طبرسی، فضل بن الحسن؛ مجمع البیان ، ج 1، ص 15.
[12] - حشويه كسانى هستند كه بنى اميه را امام دانند و براى فرزندان رسول خدا (ص) در هيچ حال و زمانى امامت را قائل نيستند. و علت اینکه به این افراد حشویه گفته شده است این است که به احادیثی که هیچ اصلی نداشته اعتماد می­کردند و تمامی ایشان معتقد به جبر و تشبیه هستند و و خداوند را به داشتن نفس و دست و چشم و گوش توصیف می­کنند و می­گویند: هر حدیثی را که فرد مطمئنی از عالمان باین کند حجت است و کاری به واسطه و دیگر افراد در سند ندارند. رجوع شود به شيخ مفيد، الإرشاد، قم، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد 1413 هـ ق، ج 2، ص 22 و آيت الله سبحانى، شیخ جعفر؛‏ بحوث في الملل و النحل، ‏قم، ‏مؤسسة النشر الإسلامي- مؤسسة الإمام الصادق(ع‏)، ج 1، ص 124.
[13] - همان ، ص 13.
[14] - آلوسی، سید محمود، پیشین، ج 1، ص 24و 25.
[15] - عسقلانی؛ ابن حجر، لسان المیزان، ج 4، ص 224.
[16] - شیخ طوسی، محمد بن الحسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 3.
[17] - سيد محسن، امين، ‏أعيان الشيعة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ‏1406 هـ ق، ج 11، ص 229‏ و آیه الله میلانی، سید علی، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، ج1، ص 13- 30.
[18] - شيخ آقا بزرگ، تهرانى‏، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، ايران، قم و تهران، اسماعيليان و كتابخانه اسلاميه، ‏1408 هـ ق، ج3، ص 311 و 394و ج4، ص 454 و ج16، ص 231 و ج24، ص 165.

افزودن دیدگاه جدید