ولادت امام مهدي (ع)ازديدگاه اهل سنٌت

اصل مسئله مهدويٌت در اسلام مانند مسئله امامت، يک مسئله اتفاقي بين همه مذاهب کلامی و فقهي اسلام است. اما در موضوع ولادت حضرت مهدي عليه­السلام ، اختلاف نظر وجود دارد ..طبق اعتقاد علمای شیعه، تولٌد حضرت مهدی (ع) مورد اجماع بوده و از ضروریٌات مذهب شیعه به شمار می­آید و این اعتقاد در آثار کهن شیعه تا دوره های کنونی به ثبت رسیده است، چنانکه کلینی با صراحت می نویسد:« وُلِدَ ع لِلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْن»مهدی (ع) در نیمه شعبان سال 255متولد شده است [1]‏.شيخ صدوق [2]،شیخ مفید[3] ،سید مرتضی[4] ،شیخ طوسی[5] و علامه طباطبائی[6] نیز بر این عقیده تاکید کرده­اند .
اما عقیده به مسئله تولٌد حضرت مهدی (ع) در میان اهل سنٌت از مسائل اختلافی است که آنها را به دو گروه تقسیم کرده است .گروهي از اهل تسنٌن ،منکر ولادت آن حضرت هستند[7]ولي اکثريٌت قريب به اتفاق در منابع کلامی، حديثي،تاريخي و ادبی خود بطور صریح به تولدايشان ، اعتراف کرده­اند و معتقدان به ولادت آن حضرت نيز در انتساب آن بزرگوار به امام عسکري (ع) و ديگر ويژگيها و شئون حياتي او از قبيل غيبت و... با شيعه هم عقيده­اند.
با بیان این مقدمه، نظرات علمای اهل سنٌت را در باره تولٌد امام مهدی(ع) مورد بررسی قرا ر می­دهیم تا معلوم شود که اکثر آنها در این مسئله با شیعیان دوازده امامی هم عقیده­اند.
نکته­ای که نباید از آن غفلت کرد این است که هر چند بسیاری از دانشمندان و شعرای بنام اهل سنٌت ولادت آن حضرت (ع) را قبول کرده و آن حضرت را مهدی موعودی می­دانند که پیامبر اسلام (ص)به ظهور وی وعده داده است ولی در مقابل افرادی هم هستند که ولادت آن حضرت را پذیرفته­اند ولی در مهدی موعود بودن آن دچار تردیده شده و آن را انکار کرده­اند از جمله آنها ذهبی و ابن خلکان است که به آنها اشاره خواهیم کرد.

عالمان اهل سنت واعتراف به ولادت حضرت مهدی(ع)
در اينجا ولادت مهدي موعود (عج) از کتب بزرگان اهل سنّت نقل مي­شود و در همه آنها خواهيم ديد که او فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکري (عج) است. و نيز خواهيم ديد که عده اي از آنان پس از نقل ولادت آن حضرت مي­گويند: او همان مهدي منتظر(عج) است كه شيعيان اماميه قائلند و يا مي­گويند: او امام دوازدهم از نظر شيعه است .
اكنون،کلمات بزرگان اهل سنّت را دراين باره ازکتابهاي معروفشان نقل مي كنيم :
1 - عزّالدين ابن اثير (متوفاي 630) درحوادث سال 260 هجري مي­نويسد: «وَفِيها تُوُفِّيَ اَبُو مُحَمَّدٍ الْعَلَويُّ الْعَسْکَرِيُّ وَهُوَ اَحَدُ اْلاَئِمَّةِ اْلاِثْنَيْ عَشَرَ عَلَي مَذْهَبِ اْلاِمامِيَّةِ وَ هُوَ والِدُ مُحَمَّدٍ الَّذِي يَعْتَقِدُونَهُ الْمُنْتَظَرَ بِسِرْدابِ سامِرّاءَ وَکانَ مَوْلِدُهُ سَنَةَ اِثْنتَيْنِ وَثَلاثِينَ وَمِأَتَيْنِ».[8]
«از جمله حوادث سال 260 آن بود که در آن ابو محمَّد عسکري (امام حسن عسکري عليه السّلام) وفات يافت و او يکي از امامان دوازده گانه به عقيده شيعه است که ولادتش ‍ در سال 232 بود و او پدر محمَّد است که به اعتقادشيعه از سرداب سامراء ظهور مي­كند .[9]
اين مورخ مشهور ،ولادت حضرت مهدي عليه السّلام را حتمي دانسته و با ذكر اينكه پدرش امام عسكري (ع) است، بر ولادت و فرزند بلافصل حضرت عسكري (ع) بودن امام مهدي (ع) ،اعتراف كرده است و ایشان و پدر بزرگوارشان را به عقيده شيعه از امامان دوازده گانه و منتظر مي­نامد .
2 -محمدبن طلحه شافعی (م654ه ق)می گوید:ابوالقاسم محمدبن الحسن« ..هوالمهدی الحجه الخلف الصالح »[10] « ابوالقاسم محمدبن حسن همان مهدی (ع)و حجت و جانشین صالح است .»
3- شمس الدين، ابو المظفر سبط ابن جوزي حنفي (متوفاي 654هجري) راجع به حضرت مهدي عليه السّلام چنين گفته است: «هُوَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسيَ الرِّضاَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طالِبٍ وَ کُنْيَتُهُ اَبُو عَبْدِاللّهِ وَاَبُوالْقاسِمِ وَهُوَ الْخَلَفُ الْحُجَّةُ صاحِبُ الزَّمانِ، الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ وَهُوَ آخِرُ اْلاَئِمَّةِ اَنْبأنا عَبْدُالْعَزيزِ بْنُ مُحَمُودِ بْنِ الْبَزّازِ عَنْ ابْنِ عُمَرَ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم يَخْرُجُ فِي آخِرِ الزَّمانِ رَجُلٌ مِنْ وِلْدِي اِسْمُهُ کَاِسْمِي وَ کُنْيَتُهُ کَکُنْيَتِي يَمْلاُ اْلاَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً فَذَلِکَ هُوَ الْمَهْدِيُّ...» [11]
«او محمد بن حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي الرضا بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب و کنيه اش ابو عبداللّه و ابوالقاسم است و او خلف حجّت، صاحب زمان، قائم منتظر و آخرين ائمه است. عبدالعزيز بن محمود بن بزاز به نقل از ابن عمر به ما گفت که رسول خدا (ص) فرمود: در آخر زمان مردي از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و کنيه او مثل کنيه من است خارج مي شود و زمين را پر از عدل مي­کند همانطور که از ظلم پر شده باشد، او همان مهدي است».
اين دانشمند که اول حنبلي بوده و بعد مذهب حنفي را اختيار کرده بي هيچ شک و ترديدي، دوازده امام عليهم السّلام را نقل کرده و صريحاً اظهار مي­دارد که منظور رسول خدا (ص) از حديث «يخرج...» همان فرزند بلافصل حسن عسکري - صلوات اللّه عليه - است .
وی مي­گويد: او ، حجّت و صاحب الزمان و قائم منتظر، می­باشد.
4-ابن صبّاغ، نورالدين علي بن محمَّد بن صبّاغ مالکي (متوفاي 855) در باره حضرت عسکري عليه السّلام مي­گويد: «وَکانَتْ مُدَّةُ اِمامَتِهِ سَنَتَيْنِ... وَ خَلَّفَ اَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ مِنَ الْوَلَدِ اِبْنَهُ الْحُجَّةَ الْقائِمَ الْمُنْتَظَرَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ وَکانَ قَدْ اَخْفي مَوْلِدَهُ وَ سَتَرَ اَمْرَهُ لِصُعُوبَةِ الْوَقْتِ وَخَوْفِ الْسُّلْطانِ وَ تَطلُّبِهِ للشِّيْعَةِ وَالْقَبْضِ عَلَيْهِمْ»[12]
«مدت امامت امام حسن عسکري(ع) دو سال بود... و او بعد از خودش، فرزندش حجّت قائم (عج)را باقي گذاشت که براي حکومت حق، انتظارش کشيده مي شود، پدرش ولادت او را مخفي نگاه داشته و جريانش را مستور کرده بود و آن به علت سختي کار و خوف از سلطان وقت بود که شيعه را جستجو کرده و آنان را بازداشت مي نمود.»
ابن صبّاغ، نسب، ولادت و مادر آن حضرت را نيز مطرح کرده و چنين مي گويد: وُلِدَ اَبُو الْقاسِمِ مُحَمَّدٌ الْحُجَّةُ بْنُ الْحَسَنِ الْخالِصِ بِسُرَّ مَنْ رَأَي لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَخَمْسِينَ وَمأَتَيْنِ لِلْهِجْرَةِ وَأَمّا نَسَبُهُ فَهُوَ اَبُوالْقاسِمِ مُحَمَّدٌ الْحُجَّةُ بْنُ الْحَسَنِ الْخالِصِ بْنِ عَلِيٍّ الْهادِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوادِ...»[13]
«ابوالقاسم محمد حجت، پسر حسن خالص در سامرا نيمه شعبان سال 255 هجري به دنيا آمد. اما نسبش: او ابوالقاسم «م ح م د» حجّت فرزند حسن خالص فرزند علي هادي، فرزند محمَّد جواد، فرزند علي الرضا، فرزند موسي کاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمَّد باقر، فرزند علي زين العابدين، فرزند حسين بن علي بن ابي طالب(ع) است. مادرش ‍ کنيزي است به نام نرجس بهترين کنيز،نام اورا غيراز اين نيز گفته­اند، کنيه­اش ابوالقاسم، لقبش حجّت، مهدي،خلف صالح، قائم، منتظر، صاحب الزمان و مشهورترين آنان همان «مهدي» است».
بدين طريق مي بينيم که ابن صبّاغ هم به ولادت آن حضرت اشاره کرده و هم امامت او و امام دوازدهم بودنش را بيان نموده است.
5-کنجی شافعی (م قرن هفتم ه-ق)،ادله گوناگونی برای امکان زنده بودن امام مهدی (ع)بیان می­کند ومی­گوید:همان گونه که عیسی ،خضر و الیاس علیهم السلام صدها سال است که زنده­اند ؛بنابراین امکان زنده بودن حضرت مهدی (عج)هم وجود دارد .[14]
6- ابن حجر هیثمی که از استوانه های علمی اهل سنت به شمار می­رود درباره ولادت حضرت مهدی(ع) چنین می گوید : «أبي القاسم محمد الحجة و عمره عند وفاة أبيه خمس سنين لكن آتاه الله فيها الحكمة و يسمى القائم المنتظر» « ابوالقاسم ،محمدالحجه ،هنگام رحلت پدر ،پنج سال داشته ،ولی خدا به او حکمت را عطا کرده است ؛وقائم منتظر نامیده شده است.»[15]
با این بیان روشن می­شود که تولد امام مهدی (ع) نزد ابن حجر از مسلٌمات بوده است .
7- شيخ سليمان حنفي قندوزي، باب 82 کتاب « ينابيع المودّه »را با اين عنوان شروع کرده است: «الاِمامُ اَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ الْعَسْکَرِيُّ أري وَلَدَهُ الْقائِمَ الْمَهْدِيَّ بِخَواصِّ مَوالِيهِ وَاَعْلَمَهُمْ اَنَّ الاِمامَ بَعْدَهُ وَلَدُهُ رَضِيَ اللّه عَنْهُما»[16]
«امام حسن عسکري عليه السّلام فرزندش مهدي قائم عليه السّلام را به خواص يارانش ‍ نشان داد و به آنان فهماند که امام بعد از وي پسرش مي­باشد».
آنگاه از کتاب غيبت (ظاهراً غيبت شيخ طوسي) از ابي غانم - خادم امام عسکري عليه السّلام - نقل کرده که گفت: «وُلِدَ لاَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ مَوْلُودٌ فَسَمّاه مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَي اَصْحابِهِ يَوْمَ الْثالِثِ وَقالَ: هذا اِمامُکُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْکُمْ وَهُوَ الْقائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ عَلَيْهِ الاَعْناقُ بِالاِنْتِظارِ فَإ ذاَ امْتَلاَتِ اْلاَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً خَرَجَ فَمَلاَها قِسْطاً وَعَدْلاً».[17]
«براي ابو محمد حسن عسکري عليه السّلام مولودي به دنيا آمد، اسم او را محمد گذاشت و در روز سوم ولادت، او را به اصحاب خويش نشان داد و فرمود: اين امام شماست بعد از من و جانشين من است در ميان شما و او همان قائم منتظر(عج) است که گردنها به سوي او کشيده مي شود و انتظار او را مي کشند؛ چون زمين از ظلم پر شود ظهور کرده زمين را از عدل و داد پُر مي کند».
ناگفته نماند که: حافظ قندوزي بعد از حديث فوق، حدود دوازده حديث ديگر در اين باره در باب فوق نقل مي کند. این دانشمند علاوه بر این که تولٌد آن حضرت را بطور صریح نقل می­کند شواهدی هم ( مثل معرفی شدن امام مهدی(ع) به اصحاب)رامی­آورد که این نشان از قطعی بودن ولادت وزنده بودن آن حضرت، دارد .
8- شمس الدین ذهبی (م748ه ق)در باره ولادت امام مهدی (ع)چنین می­گوید :«ابومحمد... أما ابنه محمد بن الحسن ...الذي يدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة، فولد سنة ثمان وخمسين»[18]،ابومحمد(امام عسکری علیه السلام )یکی از امامان شیعه است ...فرزندش محمدبن حسن(ع) ...در سال 258به دنیا آمده است .
ذهبی از جمله افرادی است که تولٌد حضرت را پذیرفته است ولی درمهدی موعود بودن آن دچار تردید شده ومهدی بودن ایشان را یک باور شیعی دانسته است و بخاطر این اعتقاد بر آنها خرده می گیرد و آن را ردٌ می­کند .[19]
9- ابن خلکان (م681ه ق)از جمله دانشمندان اهل سنٌت است که تولٌد حضرت را گزارش می­کند ولی مهدی بودن ایشان را اعتقاد شیعی می­داند: «ابو القاسم محمد بن الحسن العسكري بن علي الهادي بن محمد الجواد المذكور قبله، ثاني عشر الأئمة الاثني عشر على اعتقاد الامامية، المعروف بالحجة»[20]
« ابوالقاسم ،محمدبن حسن عسکری ....در اعتقاد شیعه دوازدهمین امام است که به حجت معروف می باشد ...ولادت او نیمه شعبان سال 255 بوده است . »
ایشان با لحنی خاص مهدی موعود بودن آن را انکار می­کند و آن را یک باور شیعی معرفی می­کند.[21]

اعتراف اديبان و شاعران اهل سنٌت به تولٌدامام مهدي(ع)
ابوالفضل يحيي بن سلامه­ي حصکفي (م551 ه ق) ، از علماي نامدار قرن ششم هجري که ابن جوزي شرح حال او را در «المنتظم » آورد[22] و ابياتي ازشعر او را نقل مي­كند از جمله شعر معروف او درباره حب اهل بيت (ع) كه در آن به ولادت امام مهدي (ع)اشاره شده است . شايد او نخستين نفر از اهل سنّت است که از حضرت مهدي، عجّل الله فرجه، به زبان شعر، به عنوان «دوازدهمين امام» و به عنوان «آن مهدي که شيعه­ي اماميّه به او اعتقاد دارد» نام مي­برد. او، در ضمن يک قصيده ي مفصّل، به زبان بليغ و و زيبا به این موضوع اشاره می­کند. [23]
بزرگان و شعراي معروف ديگر اهل سنت مانند احمد جامي (شيخ جام) ،عطار نيشابوري حنفي ،شيخ محيي الدين ابن عربي، مولانا خالد نقشبندي شهرزوري ......نيز اشعار بسيار زيبا در باره امامان دوازده­گانه سروده­اند كه در آنها بطور مستقيم يا غير مستقيم اشاره به تولد امام مهدي(ع) شده است.
بنابراين، اعتقاد به ولادت حضرت مهدي(ع) از اختصاصات شيعه نمي­باشد بلكه بزر گاني از اهل سنٌت رابه عنوان نمونه ياد كرديم كه اقرار به تولد و زنده بودن آن حضرت كرده و وي را مهدي موعودي مي­دانند كه شيعه دوازده امامي به آن معتقدند.هرچندعده اي از علماي آنها در موعود بودن آن دچار شك و ترديد شده­اند.

[1] ) كلينى،محمد بن یعقوب ،الکافی ، ‏ تهران‏1362 ش،‏ انتشارات ‏اسلاميه ،چاپ: دوم،ج1ص514
[2] ) صدوق‏،محمدبن علی ،: كمال الدين، تهران‏، انتشارات اسلاميه،1395 ق چاپ: دوم‏‏،ج2ص424تا479
[3] ) مفيد،محمدبن نعمان ، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد: قم‏، كنگره شيخ مفيد،1413 ق‏ چاپ: اول‏،ج2 ص339
[4] ) علم الهدی، سیدمرتضی،تنزيه الأنبياء ،قم‏، الشريف الرضي‏،1250 ق‏،ص180
[5] ) طوسى‏،محمدبن حسن،كتاب الغيبة،قم‏،مؤسسة المعارف الإسلامية،1425 ق‏،چاپ: سوم ص239‏
[6] ) طباطبايى‏،محمد حسین ، شيعه در اسلام‏، قم‏، دفتر نشر اسلامى‏،1378 ش‏، چاپ: سيزدهم‏،230
[7] ).محسن عباد استاد دانشگاه مدینه در این بار می گوید :«در دیدگاه اهل سنت ،مهدی ...در آخر الزمان متولد می شود وحاکمیت اسلام رابه دست می گیرد»،عباد ،عبد المحسن، الرد على من كذب بالأحاديث الصحيحةالواردة في المهدي،رياض ،دارالفضيله1402،چاپ اول،باب 5-21ص3.
[8] ).ابن اثیر جزری ،محمدبن مبارک ، الکامل فی التاریخ ،بیروت ،دار الکتب العربی،1420ه ق،چاپ دوم ،ج6ص320
[9] ). در خانه حضرت امام على النقى عليه السّلام سردابى بود كه آن حضرت و امام حسن عسكرى عليهماالسلام در آن عبادت مى كردند اكنون نيز آن سرداب در صحن عسكريّين عليهماالسّلام باقى است و شيعيان به زيارت آن مى روند. آنجا فقط به علت محل عبادت بودن امامان ،مقدّس بود است وشيعه عقيده ندارد كه امام زمان عليه السّلام در آن غايب شده و از آنجا ظهور خواهد كرد و اين به غلط مشهور شده است وعده اي ازاهل سنت به شيعه نسبت مي دهند كه آنها منتظر ظهورامام مهدي (ع)از آن سرداب هستند ،اين خلاف اعتقاد شيعه مي باشد واين نسبت اشتباه است ،چنانكه بزرگان شيعه بر اين مطلب تصريح كرده اند.
[10] )طلحه الشافعی ،کمال الدین ،مطالب السوول فی مناقب آل الرسول ،بیروت آموسسه ام القری ،1420ه ق،چاپ اول ،ج2ص152
[11] )سبط جوزی ،تذکره الخواص ،بیروت ،موسسه اهل البیت ،1401ه ق،ص325
[12] )ابن صباغ ،علی بن محمد ،الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه ،بیروت ،دارالاضواء،1409ه ق،چاپ دوم ،فصل یازده 281
[13] )همان فصل دوازده
[14] ).کنجی شافعی ،محمد،البیان فی اخبار صاحب الزمان ،بیروت ،دارالمهجه البیضاء 1421ه ق،چاپ اول ،ص79
[15] ). إبن حجر الهيتمي ، أبي العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علي ،الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، بيروت،مؤسسة الرسالة 1997،چاپ اول،ج2 ص601
[16] ) .القندوزي الحنفي، سليمان بن ابراهيم، ینابيع المودة لذوي القربى، تحقيق: سيد علي جمال اشرف الحسيني ،قم ،دار الاسوة للطباعة والنشر المطبعة 1416 ه‍. ق ،چاپ اول،ج3 ص288
[17] ).همان ،ج3 ص288
[18] ). ذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام.بیروت
دار الكتاب العربي.1407هـ - 1987،چاپ اول،ج19ص 113
[19] ).همان ج19ص113که بعد از گزارش تولد حضرت ،می گوید :شیعیان ادعا می کنند که وی درسرداب است واوزنده وصاحب زمان است ودر الصواعق المحرقه ج2ص481 ضمن اعتراف به ولادت ،مهدی موعود بودن ایشان را رد می کند وی گوید :« مع ذلك لا حجة فيه لما زعمته الرافضة أن المهدي هو الإمام أبو القاسم محمد الحجة بن الحسن العسكري»
[20] ). ابن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر، وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان
محقق : إحسان عباس،بیروت،(بی تا)دار صادر ج4ص176
[21] ).ایشان در حال گزارش ولادت ،باور به مهدی منتظر وموعود را ازاعتقادات شیعیان به شمار آورده است گويد:«أبو القاسم محمد بن الحسن العسكري بن علي الهادي بن محمد الجواد المذكور قبله، ثاني عشر الأئمة الاثني عشر على اعتقاد الامامية، المعروف بالحجة، وهو الذي تزعم الشيعة أنه المنتظر والقائم والمهدي، وهو صاحب السرداب عندهم، وأقاويلهم فيه كثيرة، وهم ينتظرون ظهوره في آخر الزمان من السرداب بسر من رأى»ابن خلکان ،وفیات الاعیان ج4 ص176
[22] ). ابن الجوزي ابوالفرج ، عبد الرحمن بن علي بن محمد، المنتظم في تاريخ الملوك والأمم،بيروت، دار صادر1358،چاپ اول،ج10ص183تا188
[23] ).همان ج10ص185

افزودن دیدگاه جدید