توهين به پيامبر (ص)، چرا؟
اشاره:
و ناگاه خبري تكان دهنده، اروپا وسپس سراسر جهان را پر نمود كه قلمها و دستهايي ناپاك در روزنامهاي به پيامبر صدها ميليون مسلمان توهين كردند، و اين داعيهداران حقوق بشر در توجيه اين اقدام سخيف به آزادي بيان متمسك شدند. مفهوم مظلومي كه همواره مورد سوء استفاده اين بشردوستان! قرار گرفته و به ابزاري سياسي براي فشار بر مخالفان آنها تبديل شده است. ما در اين مقال به بررسي چرايي توهين به پيامبر اعظم (ص) و توجيه غرب در برابر اين اقدام سخيف و نهايتاً لزوم مجازات عاملان آن ميپردازيم.
توهين به پيامبر (ص)، چرا؟
اواخر سال گذشته يك روزنامه دانماركي اقدام به چاپ كاريكاتورهايي عليه مسلمانان نمود كه در آنها به طور وقيحانهاي به پيامبر بزرگ اسلام توهين شده و در آن دين مبين اسلام با تروريسم مساوي انگاشته شده بود. مدتي از اين اقدام سخيف نگذشته بود كه تعداد ديگري از نشريات دانماركي مجموعهاي از 12 كاريكاتور را مجدداً چاپ كردند و در ادامه، نشريات ساير كشورهاي اروپايي از جمله سوئد، نروژ، فرانسه و آلمان به چاپ اين تصاوير موهن پرداختند و همين امر اعتراضات گسترده جهان اسلام را در پي داشت و مردم به طور خودجوش برخي كالاهاي دانماركي را تحريم كرده و ميليونها دلار ضرر به شركتهاي اين كشور وارد ساختند. دولتهاي اروپايي براي توجيه اين اقدام قبيح، به آزادي بيان متمسك شدند امّا صرف نظر از آنکه اساساً توهين به مقدسات در هيچ قاموسي آزادي بيان نيست و همه اقوام و ملل آن را تقبيح ميکنند، با نگاهي گذرا به عملكرد اين دولتها به وضوح مشخص ميشود كه آنها در ادعاي خويش درباره دفاع از آزادي بيان نيز صادق نيستند. آنها زماني كه يك واقعة تاريخي مثل هولوكاست توسط محققان و انديشمندان زير سؤال برده ميشود بدون توجه به آزادي بيان نه تنها اخبار آن را سانسور ميكنند بلكه حتي اين افراد، به جرم سخن گفتن و نوشتن به زندان محکوم ميشوند. زماني كه رئيس جمهور يك كشور آنها را دعوت به تحقيق و پژوهش در اين زمينه ميكند،گستاخانه به او ميتازند و حتي رژيم صهيونيستي طرح ترور او را علناً مطرح ميكند.
البته اين اقدامات پيآمدي جز گسترش اسلام و اسلامخواهي ندارد به طوري كه بسياري از دولتمردان اروپايي هشدار ميدهند كه در چند دهه آينده قاره سبز به قاره مسلمانان تبديل خواهد شد و موج اسلام خواهي سراسر اروپا را خواهد پيمود و جالبتر آنكه اكثر كساني كه به سمت اسلام گرايش يافتهاند نخبگان و زنان اين كشورها هستند.
آزادي بيان، بهانهاي براي توهين به نبي اكرم (ص)
آزادي عقيده به معناي آن است كه هر شخصي، هر تفكري اعم از سياسي، اجتماعي، مذهبي را كه حق مي داند آزادانه برگزيند بيآنكه در گزينش آن تحت فشار باشد. آزادي بيان نيز تبلور آزادي عقيده است و به معناي ابراز آزادانه انديشه و اعتقادات ميباشد. اين حق يكي از حقوقي است كه در تمام اعلاميههاي حقوق بشري به صراحت به آن تأكيد شده و در قوانين بسياري از كشورها از جمله قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مورد حمايت قرار گرفته است.
ماده 19 اعلاميه جهاني حقوق بشر (مصوب دهم دسامبر 1948 ) مقرر ميدارد: «هر كس حق آزادي عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آن است كه از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و اخذ و انتشار آن به تمام وسايل ممكن و بدون ملاحظات فردي آزاد باشد.»
همچنين ماده 19 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (مصوب 16 دسامبر 1968 كه در سال 1347 به امضاي ايران رسيد) نيز تصريح ميكند: «1 ـ هيچكس را نميتوان به مناسبت عقايدش مورد مزاحمت و اخافه قرار داد.2 ـ هر كس حق آزادي بيان دارد و اين حق شامل آزادي تفحص و تحصيل و اشاعه اطلاعات و افكار از هر قبيل بدون توجه به سرحدات خواه شفاهاً و خواه به صورت نوشته يا چاپ يا به صورت هنري يا هر وسيلة ديگري به انتخاب خود ميباشد... .»
هرچند اصول اين دو كنوانسيون از هر جهت مورد پذيرش ما قرار ندارد و توسط كشورهاي صنعتي و غالب جنگ جهاني دوّم نوشته شده است امّا برخي از مباني آن از جمله حق آزادي بيان با قيودي مورد پذيرش اسلام ميباشد و اسلام در چهارده قرن قبل به آن توجه نموده است.
قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز به آزادي عقيده و بيان توجه داشته و در اصول مختلف خود به طور مستقيم و غير مستقيم به اين موضوع پرداخته است؛ از جمله اصل 23 ق.ا كه مقرر ميدارد: «تفتيش عقايد ممنوع است و هيچكس را نميتوان به صرف داشتن عقيدهاي مورد تعرض و مواخذه قرار داد.» همچنين اصل 24 به آزادي بيان از طريق مطبوعات اشاره نموده است.
امّا آيا آزادي بيان ميتواند دستاويزي براي توهين به مقدسات بيش از يك ميليارد مسلمان در سراسر جهان شود؟
آزادي بيان در اسلام و حقوق بين الملل بدون حد و مرز نيست. بند 3 ماده 19 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي مقرر ميدارد: « اعمال مذكور در بند 2 اين ماده مستلزم حقوق و مسئوليتهاي خاصي است و لذا ممكن است تابع محدوديت هاي معيني شود كه در قانون تصريح شده و براي امور ذيل ضرورت داشته باشد: الف. احترام به حيثيت و حقوق ديگران؛ ب. حفظ امنيت، نظم يا سلامت و اخلاق عمومي.»
همچنين ماده 13 كنوانسيون آمريكايي حقوق بشر (مصوب نوامبر 1969) با عنوان، آزادي انديشه و بيان، در عين حمايت از آزادي بيان آن را مطلق نميداند و در صورت تعرض به نظم و اخلاق عمومي و حيثيت افراد، آن را محدود ميكند. بنابر اين تمام انديشمندان در عين پذيرش آزادي بيان به عنوان يك حق اساسي براي انسان در وجود حدودي براي آن ترديد ندارند. امّا متأسفانه در عمل خلاف اين ادعا مشاهده ميشود.
غربيان به اصول خود كه در خود اين كشورها مخالفان فراواني دارد آنچنان اعتقاد دارند كه هيچ نوع مخالفتي را با اين اصول برنميتابند. در برخي از اين كشورها حتي حجاب زن مسلمان در ادارات و اماكن عمومي مخالف اصول دموكراسي خوانده ميشود و به بهانه مخالفت با تروريسم، مدارس و مؤسسات اسلامي تعطيل ميشود و مظنونين بدون هيچ محاكمهاي تحت شكنجه قرار ميگيرند و شبكههاي خبري وابسته به مسلمانان از جمله شبكه المنار تعطيل ميشود. نمونه بارز وحشيگري غرب در مقابل مذاهب را در ماجراي برخورد خشن پليس آمريكا و قتل عام هشتاد نفر از پيروان فرقة داووديه و حمايت سران آمريكا از اين عمل در 19 آوريل 1993 شاهد بودهايم و جالبتر آنكه اكثر رسانههاي غربي و آمريكايي توجه چنداني به اين موضوع نكردند و حتي پس از شكايت بازماندگان، دادگاههاي آمريكا به اين جنايت ضد بشري وقعي ننهادند.
پس به وضوح نمايان ميشود كه حقوق بشر و آزادي بيان در قاموس اين مدعيان، چيزي جز اعمال مقاصد سياسي آنها نيست و هيچگاه عملاً به اين حقوق انساني پايبند نبوده و اين مفاهيم مظلوم وسيلهاي براي اعمال فشار بر كشورهاي ديگر بوده است. با وجودي كه در كنوانسيونها و معاهدات بين المللي از جمله بند 5 ماده 13 كنوانسيون آمريكايي حقوق بشر هرگونه تحريكات مذهبي و هر عمل غير قانوني عليه اشخاص و گروهها به واسطه مذهب ممنوع است و در خود كشور دانمارك نيز براساس قانون، آزادي بيان تا جايي جايز است كه موجبات هتك حرمت و حيثيت افراد را فراهم ننمايد و افكار عمومي را جريحه دار نسازد امّا واقعة توهين به پيامبر اكرم (ص) نشان داد كه اجراي قانون نيز در اين كشورها گزينشي است و در حالي كه به افراد و آرمانهاي آنها توهين ميشود توهين كنندگان آزادانه فعاليت ميکرده، و حتي مورد تشويق قرار ميگيرند.
مگر ميشود در قوانين و كنوانسيونها و روي كاغذ آزادي عقيده و مذهب را پذيرفت ليكن عملاً نه تنها مجال فعاليت به آنها نداد بلكه اعتقادات آنها را نيز به سخره گرفت؟
آري، اين سينه چاكان حقوق بشر و داعيهداران آزادي بيان آنجا كه پاي عمل به ميان ميآيد بشر را دور ميزنند و حقوق را به هيچ ميانگارند.
مجازات توهين به پيامبر اعظم (ص)
اسلام با اينکه تنها دين حق را، اسلام دانسته، و پيروان ساير اديان را به پذيرش دين حق دعوت و با دشمنان دين اسلام که مانع گسترش و پذيرش آن هستند با تمام توان مبارزه ميکند، متضمن احكام بسياري در احترام به رعايت حقوق و آزاديهاي انساني است. اسلام به حقوق پيروان ساير اديان نيز توجه نموده و نه تنها اجازه توهين به اين اديان را نميدهد بلكه آنها را مجبور نميسازد كه از عقايد خويش دست بردارند. اخلاق و منش شخص پيامبر رحمت (ص) و امير المؤمنين (ع) نيز دلالت بر اين امر دارد. امير المؤمنين (ع) در نامهاي كه به مالك اشتر نگاشتهاند به رعايت حقوق تمامي مردم اعم از مسلمان و غير مسلمان تأكيد فرمودهاند. ايشان حتي در زمان جنگ با معاويه نيز اجازه توهين به ياران معاويه را نميدادند.
قرآن كريم در سورة انعام بر اين نكته تأكيد كرده و بيان ميدارد: «شما مؤمنان بر آنان كه غير خدا را ميخوانند دشنام مدهيد» و رفتار شخص نبي اكرم اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) و تأكيد قرآن نمايانگر احترام اسلام به پيروان ساير مذاهب است. در قانون اساسي كشور ما نيز به پيروان تمامي مذاهب الهي احترام گذاشته شده و عليرغم اينكه در اصل 12، دين رسمي كشور اسلام و مذهب شيعه اثنيعشري معرفي شده امّا در اصل 13 به پيروان ساير اديان اشاره كرده و بيان ميدارد آنها در انجام مراسم ديني خود آزاد هستند و در احوال شخصيه مثل نكاح و طلاق و ... تابع دين خويش ميباشند.
اسلام در عين توجه و احترام به ساير اديان، براي باورها و آموزهها و احکام خويش ارزش فراواني قائل است و با توهين كنندگان به آنها به شدت برخورد ميكند، زيرا باورها، اعتقادات و احکام، تنها راه دستيابي به سعادت در دنيا و آخرت است و بزرگداشت آنها مقدمه اقبال عمومي به ايشان و پيروي از آنها و دستيابي به سعادت ابدي است و در مقابل، تحقير آنها و توهين به مقدسات موجب رويگرداني و بيمبالاتي عمومي نسبت به آنها و در نتيجه موجب شقاوت ابدي براي بسياري از انسانهاست.
در قوانين كيفري اسلام مجازاتي كه براي ناسزا به پيامبر اكرم (ص) وضع شده، قتل است و در اين مورد اختلافي ميان فقهاي اماميه وجود ندارد. همچنين بيشتر فقهاي اهل سنت نيز همين حكم را جاري ميدانند. براي نمونه شافعيه گفتهاند «كسي كه نسبت ناروا به رسول خدا (ص) دهد يا به او دشنام گويد يا به يكي از رسولان الهي كه در قرآن ذكر ايشان رفته، دشنام گويد به عنوان حد شرعي كشته ميشود.»
درقانون مجازات جمهوري اسلامي نيز به تبعيت از اسلام براي اين عمل در ماده 513 مجازات تعيين شده و نه تنها توهين به رسول مكرم اسلام (ع) را در بر ميگيرد بلكه توهين به ائمه اطهار (ع) و ساير پيامبران بزرگ الهي نيز مشمول اين ماده ميباشد. البته اين برخورد شديد در مقابل توهين به اعتقادات مخصوص مسلمانان نيست بلكه در حقوق غرب نيز وجود دارد. در نظام حقوقيCommon Law «حقوق عمومي» نيز كه متأثر از حقوق كليسايي است و هم اكنون برخي از كشورهاي غربي از جمله انگليس و آمريكا از آن تبعيت نسبي دارند از ديرباز توهين به مقدسات با عنوان «Blas(ص)hemy» جرم شناخته شده است و بعضاً برخورد شديدي با مرتكبان اين جرم صورت ميگيرد.
البته با توجه به تفاسيري كه از اين جرم شده فقط توهين به مقدسات مسيحيت را مشمول اين جرم دانستهاند و بر همين استدلال بود كه دادگاههاي انگليس شكايات عديده مسلمانان از سلمان رشدي را نسبت به توهين به پيامبر اكرم (ص) رد نمودند و اين عملكرد دوگانه، عليرغم گزافهگويي غرب در شعار برابري و تساوي انسان براي روشنبينان عالم بديهي بود.
نتيجه آنكه دين مبين اسلام نسبت به رعايت حقوق همة افراد و حتي حيوانات حساسيت نشان ميدهد و طبيعي است كه چنين مكتبي نسبت به توهين به يكي از اصول مسلّم خود يعني نبوت كه تجلي متعالي آن در پيامبر رحمت (ص) نمود يافته حساسيتي شگرف دارد و مجازات هر عملي را خداوند متناسب با قبح آن و پيامدهاي ناگوار آن تعيين ميکند. اما ليبرال دموكراسي غرب نيز نه توهين به اصول خود را برميتابد، نه در دفاع از توهين دفاع از آزادي بيان صادق است، و نه در قوانين رسمي خود، اهانت به افراد و مذاهب را روا ميداند. كلام خويش را با طرح يک سؤال و تأملي در مکتب ليبراليسم به پايان ميرسانيم. سؤال اين است که چرا كشورهاي مدعي ليبراليسم حجاب يك زن مسلمان را كه جزء اصول اوست برنميتابند امّا در مقابل توهين به پيامبر صدها ميليون مسلمان در سراسر جهان سكوت ميكنند و حتي از اين اقدام شنيع دفاع مينمايند؟ آنچه جاي تأمل دارد اين است که اين تناقض عملي ريشه در تناقض نظري دارد: آزادي بيان به طور مطلق با آزادي نقض آزادي نيز سازگار است،علاوه بر آنکه اصل آزادي و قيود و حدودي که به دلخواه براي آن برميگزينند، در اين مکتب هيچ مبنايي ندارد.
منابع:
1.امير ارجمند، اردشير، مجموعه اسناد بين المللي حقوق بشر، تهران، انتشارات جنگل، 1381، چاپ اوّل.
2. آيتي، حميد، آزادي عقيده و بيان، تهران، انتشارات فرودسي، 1373، چاپ اوّل.
3. کاتوزيان، ناصر، آزادي بيان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1382، چاپ اوّل.
4. مؤمني، عابدين، حقوق جزاي اختصاصي اسلام، تهران، انتشارات خط سوّم، 1383، چاپ اوّل.
5. ميرمحمد صادقي، حسين، جرائم عليه امنيت، تهران،نشر ميزان، 1380، چاپ اوّل.
6. هاشمي، حسين، ارتداد و آزادي، قم، پژوهشکده فرهنگ و انديشه اسلامي، 1384، چاپ اوّل.
7. روزنامه جوان، 16/ 11/ 84.
وحيد نكونام
افزودن دیدگاه جدید