ادبیات گفتگو ...نگاهی به قرآن

ادبیات گفتگو ...نگاهی به قرآن

 

به قلم: شیخ خالد عبد الوهاب الملا

اگر در گفتگوی خدای تعالی با فرشتگان که مخلوق او هستند، و در اوایل سوره بقره درباره خلقت بنی آدم صحبت می کنند، دقّت کنیم،  آنگاه که خدای تعالی می فرماید: {وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ } بقرة30 در می یابیم که این آیه کریمه اهمّیت گفتگو با دیگری را بر ما روشن می سازد، هر چند که طرف مقابل مطیع و محبّ  تو باشد، مانند فرشتگان در مقابل  پروردگار عزّ و جلّ.  

نمونه دیگری از گفتگو هم وجود دارد که باید به آن نیز توجه نماییم تا اهمیّت گفتگو را در ساخت و رشد سازندگی و رشد درک کنیم؛ آنجا که پروردگار عز و جل با ابلیس علیه اللعنة گفتگو می کند و می گوید: { قَالَ يَا إِبْلِيسُ... یعنی خدا به ابلیس گفت ... مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ ... یعنی من از آدم برترم... قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ص76،75 .  چه عظمتی این آیه دارد که خدای تعالی به سخن دشمنش گوش فرا می دهد و مجال صحبت را فراهم می کند تا او برای نافرمانی خود عذر و دلیلی قانع کننده بیاورد، که این جمله را می گوید:(خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ( یعنی مرا از آتش و او را از گل آفریدی. این آیه در حقیقت به ما می گوید نباید از گفتگو با کسی که طرف مقابل گفتگوی ماست- بخصوص اگر نفعی برای ما یا دین و دنیایمان داشته باشد- خودداری کنیم.

برای همین قرآن نظریه تربیتی یزرگی در زمینه ادبیات گفتگو با کسی که نظر مخالف ما دارد، می آموزد، مثلا می گوید }ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ{ نحل125 و نیز }لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ {... بقره 256 و نیز {وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ … }عنکبوت 46 همینطور {وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ{ آل عمران 159 {وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ{ شوری 38 این آیات در بردارنده اصول و قواعد ایمانی و تربیتی است. به کار گیری این تضمین می کند که بتوانیم صدا و سخن خود را به دیگری برسانیم و نیز همزمان فضای گفتگویی هدفمند را فراهم می آورد.

امروزه مشکل حقیقی که ما در مسأله گفنگو بخصوص در جامعه اسلامی خودمان با آن مواجه هستیم، فقط در ندرت فضای گفتگو و عدم وجود آن در محافل فرهنگی نیست، بلکه غالباً در سوء مدیریت گفتگوست، اینکه نمی دانیم چطور این گفتگوها را مدیریت کنیم تا مشکل دیگری بر مشکلات افزوده نشود و به ایجاد اختلافات بیشتر منجر نشود تا در نهایت به سطح تنفّر و تفرقه و خصومت و فاصله گرفتن از هم کشیده شود.

قرآن کریم تصاویر باعظمتی از گفتگوی هدفمند را که در درون خود عظمت اسلام و تعالیم و اخلاق اسلامی و اخلاق انبیاء رانمایان می سازد، که ما بخصوص در شرایط  پر فتنه و دشوار امروز، نیاز شدیدی به عملیاتی کردن روش آن در زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود داریم.

در اینجا در خطاب پیامبر بزرگ الهی امام الموحّدین درنگ می کنیم، آنگاه که پدر مشرک خود را مخاطب قرار داد، اسلوبی که در آن با پدرش سخن می گوید و روش سؤال کردن از او در این صحنه از گفتگو نمایان است: { إذ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئاً }مريم42 ما باید در این کلمات و معانی که از ادبیات گفتگو در بطن خود دارد، تأمل کنیم، و بشنویم آنجا که ابراهیم از کلمه ای استفاده کرده که به عاطفه و مهر پدری مرتبط می شود، ابراهیم می گوید: "یا أبتِ"، کلمه ای از سر احترام و تجلیل و تقرّب به اوست که عواطف پدری را تحریک می کند. او نظریه تعلیل واقعیت را به کار می گیرد و می گوید: پدرم، چرا آنچه را که صدایت را نمی شنود و حالت را نمی بیند و چیزی از خرده ریز دنیای فانی به تو نمی دهد می پرستی؟  تو باید خدایی را که صدایت را می شنود و می بیند و به تو عطا می کند. عبادت کنی.

ولی جواب آن پدر مشرک کلاّ از جواب پسر موحّدش متفاوت است. پدرش به او گفت: {قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيّاً }مريم 46   و هیجچ جا در جواب نگفت "پسرم" و صفت پدری خود را به او نسبت نداد که این خلاف اسلوب خطاب پسر می باشد!!! و با این وجود باز ابراهیم به او گفت: { قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ........} سلام نزدیکی و ملاطفت است و لذا او را به استغفار وعده داد:{ فقال سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيّاً } مريم47 یعني پروردگار من رحيم و  کرِیم است.

ابراهیم (ع) خود گفتگو را با قومش جریان می دهد:{ وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ{69} إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ{70} قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَاماً فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ}71 و این تصویری آشکار و واضحی برای ساخت جوامع در همه جوانب است، چه قدر ما در این روزگار نیاز به خطاب هدفمند داریم که با آن جان خود را به آرامش رسانیم، بعد از آنکه شیطان در آن لانه کرده باشد، چقدر از فساد اداری و مالی در کشور خود می شنویم در زمانی که عدّه ای از فرزندان ملّت ما از فقر رنج می برند. این دعوتی همه جانبه برای گفتگوی همه طرفهاست که در کنار یکدیگر بنشینند و با هم گفتگو کنند زیرا با گفتگو می توانیم مشکلاتی که با آنها مواجه هستیم، را رفع کنیم.         

  

 

ترجمه: تی وی شیعه

          

 

افزودن دیدگاه جدید