به نوشته ظهور۱۲ به نقل از ایکس-شبهه » به نظر میرسد توجه به مطالب ذیل میتواند اطلاعات و آگاهیهای لازم (محوری) را در این خصوص در اختیار قرار دهد:
الف – برای واژهی شیطان معانی مختلفی چون: دور شده از رحمت، متمرّد، یاغی، سرکش، دشمن و … بیان شده است و در یک جمله میتوان گفت: «شیطان منحرف و منحرف کننده است». لذا شیطان فقط ابلیس نیست و وقتی در کلام وحی، حدیث یا سایر مباحث بیان میشود «شیطان»، الزاماً منظور و مقصود فقط ابلیس نمیباشد که بگوییم اگر نبود یا تخلف نمیکرد چنین و چنان میشد. البته ابلیس نیز [که از جنیّان بود و به خاطر عبادات بسیار در صف ملائک قرار گرفته بود] چون تمرّد کرد، چون نافرمانی کرد، چون منحرف شد و چون از رحمت الهی دور شد، «شیطان» لقب گرفت، و یا در واقع «شیطان» شد.
از این رو منحرفین و منحرف کنندگان یعنی «شیاطین» بسیار هستند. در قرآن کریم لفظ «شیطان» هفتاد بار به صورت مفرد و نیز هجده بار به صورت جمع «شیاطین» به کار رفته است و تأکید شده که در میان سایر اجنّه (به غیر از ابلیس) و نیز انسانها نیز شیاطین بسیاری وجود دارد که در مقابله با هر حقی، با یک دیگر مرتبط هستند، به یک دیگر الهام کرده و از هم الهام میگیرند، عمل به جهل میکنند و خود و دیگران را فریب میدهند:
«وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ» (الأنعام، ۱۱۲)
ترجمه: بدینگونه هر پیغمبرى را دشمنى نهادیم از دیونهادان انس و جن که براى فریب، گفتار آراسته به یکدیگر القا مىکنند، اگر پروردگار تو مىخواست چنین نمىکردند پس ایشان را با چیزهایى که مىسازند واگذار.
اگر امام خمینی (ره) فرمود: «امریکا شیطان بزرگ است»، به همین معنا میباشد. یعنی بزرگترین منحرف و منحرف کننده در زمان ما امریکاست.
ب- در عین حال نه ابلیس و نه سایر شیاطین انس و جنّ، هیچ قدرتی برای تسلط به انسان و منحرف کردن او ندارند، بلکه فقط دعوت کننده هستند. از این رو امام خمینی (ره) که امریکا را شیطان بزرگ مینامد، میافزاید: «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» این همان آیه قرآن است. چرا که خداوند متعال هیچ تسلطی برای شیاطین قرار نداده است. آنها دعوت میکنند و این انسان است که اگر دلش بخواهد، دعوت و ولایت آنها را پذیرفته و شیاطین انس و جن را بر خود مسلط مینماید:
«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلىَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلىَ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلىَ الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ» (النحل، ۹۹ و ۱۰۰)
ترجمه: که او را بر کسانى که ایمان دارند و به پروردگار خویش توکل مىکنند تسلطی نیست * تسلط وى فقط بر کسانى است که (خود) دوستدار اویند (ولایتش را میپذیرند) و کسانى که به خدا شرک آورند.
برخی از انسانها انحراف را دوست دارند و همین خاطر بدون توجه به حقایق عالم هستی و آن چه علم و عقل حکم میکند، به جای تبیعت از خدا و رسول (ص)، عقل، علم و آن چه که حق است، از هر انحراف، منحرف و منحرف کنندهای تبعیت میکنند:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ» (الحج، ۳)
ترجمه: بعضى مردم در باره خدا بدون علم مجادله مىکنند و پیرو شیطانهاى شرورند.
ج – انسان در این دنیا از بدن مادی که به آن بدن حیوانی نیز میگویند [چون به لحاظ بدنی فرقی با حیوانات ندارد] و بالتبع از «نفس حیوانی» نیز برخوردار است. نفس حیوانی انسان (خوردن، خوابیدن، شهوات، دفاع از بدن و …) که به آن غرایز حیوانی گفته میشود، مانند نفس حیوانی سایر حیوانات است و برای نفس نیز باید و نباید و حلال و حرامی وجود ندارد. همانطور که به یک الاغ نمیتوان گفت وارد این زمین کشاورزی نشو که ملک مردم است و به یک شیر یا پلنگ یا کفتار نمیتوان گفت که بچههای حیوانات دیگر را ندر و نخور، نفس حیوانی انسان نیز حلال و حرام ندارد. از چلوکباب مال حرام یا مال یتیم همان لذت و سیری را احساس میکند که از مال حلال احساس میکند.
لذا برخی به جای آن که نفس را در کنترل خود درآورده و فرمانبر عقلشان نمایند، خود با تمام وجود تابع اوامر و خواستههای نفس میشوند و نفس نیز فقط به حیوانیت امر میکند:
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ» (یوسف، ۵۳)
ترجمه: من خویش را مبرا نمىکنم چون که نفس انسانى پیوسته به بدی (گناه) فرمان مىدهد مگر آن را که پروردگارم رحم کند که پروردگار من آمرزگار و رحیم است.
از این رو خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که مَثَل انسانهای بیعقل، بیاندیشه و دنیاگرا که تابع و مطیع هوای نفس حیوانی هستند، مانند سگ است که هر چه دلیل و برهان بر او اقامه کنید، باز همان کار خودش را میکند:
«وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (۱۷۶)
ترجمه: اگر مىخواستیم وى را به وسیله آن آیهها بلندش مىکردیم ولى به زمین گرایید (پستى طلبید و به دنیا میل کرد) و هوس خویش را پیروى کرد، حکایت وى حکایت سگ است که اگر بر او هجوم برى پارس مىکند و اگر او را واگذارى پارس مىکند. این حکایت قومى است که آیههاى ما را تکذیب کردهاند پس این خبر را بخوان شاید آنها اندیشه کنند.
پس، چه ابلیس و چه سایر شیاطین انس و جنّ باشند و چه نباشند، انسان میتواند با پیروی و تبعیت از هوای نفس معصیت کند و شیاطین فقط دعوت کننده هستند. اختیار تبعیت از عقل یا نفس و اطاعت از دعوت پروردگار عالم یا دعوت ابلیس و سایر شیاطین، در دست خود انسان است. از این رو خداوند متعال میفرماید که ابلیس (و سایر شیاطین) در روز معاد به انسان معصیتکار میگویند که خدا شما را به سوی حق دعوت کرد و ما به سوی باطل دعوت کردیم، خوب میخواستید نپذیرید. پس خودتان را ملامت کنید و نه من را:
«وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» (ابراهیم، ۲۲)
ترجمه: و همین که کار خاتمه پذیرد، شیطان مىگوید: خدا به شما وعده درست داد. و من نیز به شما وعده (باطل و نادرست) دادم و تخلف کردم، من بر شما تسلطى نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما اجابتم کردید، مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم، و شما نیز فریادرس من نیستید من آن شرکتى که پیش از این (در کار خدا) برایم قائل بودید انکار دارم. به درستى ستمگران، عذابى دردناک دارند.
افزودن دیدگاه جدید