تروریست هایی که خود را شهید می دانند و به خاطر خدا آدم می کشند، به بهشت می روند؟
بهشت رفتن دو شرط دارد که در قرآن بیان شده است. ایمان و عمل صالح
وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ (۲۵ بقره) به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بشارت ده كه باغهايى از بهشت براى آنهاست.
و کسانی که شما به آنها اشاره نموده اید، در هر دو جزء مشکل دارند. چون منظور از ایمان، صرف لقلقه بودن ذکر خدا بر زبان نیست. و الا بت پرستان مکه نیز به الله معتقد بودند و برای تقرب به الله، بت ها را می پرستیدند:
وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى (۳ زمر) آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه: «اينها را نمىپرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند».
و عمل صالح نیز تشکیل شده از دو جزء، حسن فعلی و حسن فاعلی است. و نباید تصور کنیم هر کاری که به قصد نیک انجام می شود، نیک است. مانند کسی که سیب می دزدید و بعد آن را انفاق می کرد که به خیال خودش کار نیکی کرده بود و با این حساب حتما حسن فاعلی (نیت خوب) داشته است اما امام صادق(ع) به شدت او را مذمت می کنند. [۱]
هر چند باید بگوییم این عده حسن فاعلی نیز ندارند و همان گونه که قرآن قصد واقعی این عده را بیان نموده است از این گونه ترورها، چیزی جز دنیا نمی خواهند.
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا (نساء ۹۴) و بخاطر اينكه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنايمى) به دست آوريد، به كسى كه اظهار صلح و اسلام مىكند نگوييد: مسلمان نيستى
در نهایت اگر بخواهیم بسیار خوش بین باشیم، این عده فراتر از خوارج نیستند! آیا کسی می تواند تصور کند که خوارج بهشتی بوده اند؟!
پیامبر (ص) حال خوارج را پیشگویی کرده و می فرمایند ياران ذو الثديه (خوارج) همانند بيرون آمدن تير از كمان از دين بيرون مىروند. [۲]
همچنان که در روایت دیگری، حال اخروی آنها بیان شده است که: خوارج سگ های اهل جهنم هستند. [۳]
و در پایان ذکر این روایت نیز به جاست که پیامبر (ص) می فرمایند: زمانی فرا می رسد که در بین امتم گروهی بیایند که خوب سخن گویند، امّا کردارشان بسیار زشت است. دیگران را به کتاب خدا فرا می خوانند، امّا هیچ آگاهی ای از آن ندارند [۴]
[۱]: رک: الإحتجاج على أهل اللجاج، ج۲، ص۳۶۹
[۲]: الخصال، ج۲، ص ۵۷۴
[۳]: بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۳۲۶
[۴]: بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۲۳
افزودن دیدگاه جدید