حسين (علیه السلام) مظهر عزت نفس (3)
7 - مرگ زيبنده تر از زندگى ذلت بار
در بردبارى بى نظيرش همين بس كه با همه اين رنجها و پيشامدهاى ناگوار و فشار بى رحمانه دشمن، باز هم قهرمانانه حملات آنان را دفع و ضرباتشان را تحمل مى كرد و بر آنان نفرين نمى كرد؛ مگر آنگاه كه با زخم زبان قلب مقدسش را مجروح مى ساختند.
يكى از شقاوت پيشگان به نام مالك بن يسر، ضمن وارد آوردن شمشيرى بر پيكرش، به او ناروا گفت كه آن گرامى زخم شمشير را به روى خود نياورد؛ اما در برابر زخم زبان، او را نفرين كرد(بحارالانوار، ج 45، ص 53) و اين با بردبارى ناسازگار نيست چرا كه تحمل سرزنش، ذلت است نه بردبارى و مى فرمود:
الموت خير من ركوب العار(بحارالانوار، ج 45، ص 49، مناقب، ج 4، ص 68) مرگ پر افتخار و باعزت، زيبنده تر از ذلت پذيرى است. (ويژگيهاى امام حسين عليه السلام ص 144)
8 - در برابر ظالم سر فرود نياوردم!
امام حسين عليه السلام (چون به ميدان آمد) مبارز طلبيد و هر كه از نام آوران دشمن به نبردش آمد او را كشت، تا آنجا كه از ايشان كشتار عظيمى كرد سپس به جانب راست سپاه يورش برد و فرمود:
«الموت اولى من ركوب العار» مرگ بهتر از زندگى ننگين است.
سپس به جانب چپ حمله برد و فرمود:
«منم حسين فرزند على عليه السلام، سوگند ياد كرده ام در برابر ظالمان سر فرود نياوريم، از خاندان و حريم پدرم (آل الله) دفاع مى كنم و بر راه دين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رهسپارم». (فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام، ص 560)
9 - امامت، دستگاهى كه عزت خدايى را براى مردم به وجود مى آورد
پيامبر در مقابل مردم، كان رسول الله صلى الله عليه و آله يأكل أكل العبد و يجلس جلوس العبد؛ خود مثل بندگان غذا مى خورد و مثل بندگان مى نشست، نه مثل اشراف زاده ها. خود پيامبر جزو فاميل هاى اشراف زاده بود؛ اما رفتار او با مردم خود، رفتار متواضعانه اى بود؛ به آن ها احترام مى كرد؛ به آن ها فخر و تعند نمى فروخت، اما اشاره و نگاه پيامبر بر تن امپراطوران آن روز عالم، در سال هاى آخر عمرش، لرزه مى انداخت؛ اين عزت است.
امامت، يعنى آن دستگاهى كه عزت خدايى را براى مردم به وجود مى آورد؛ علم و معرفت را به مردم مى دهد؛ رفق و مدارا را ميان آن ها ترويج مى كند؛ ابهت اسلام و مسلمين را در مقابل دشمن حفظ مى كند؛ اما سلطنت و حكومت هاى جائرانه، نقطه مقابل آن است. امروز در خيلى از جاهاى دنيا اسمشان پادشاه نيست، اما در واقع پادشاهند؛ اسمشان سلطان نيست و ظواهر دمكراسى هم در آن جاها جارى است، اما در باطن، همان سلطنت است؛ يعنى رفتار تعند آميز با مردم، و رفتار ذلت آميز با هر قدرتى كه بالا سر آنها باشد! حتى شما مى بينيد كه يك كشور بزرگ و مقتدر، رؤساى سياسى آن ها باز به نوبه خود مقهور و اسير دست صاحبان كمپانى ها، مراكز شبكه اى پنهان جهانى، مراكز مافيايى و مراكز صهيونيستى هستند؛ مجبورند طبق ميل دل آن ها حرف بزنند و موضع گيرى كنند؛ براى اين كه آنها نرنجند؛ اين سلطنت است وقتى كه در رأس، ذلت و زبونى وجود داشت، در قاعده و بدنه هم ذلت و زبونى وجود خواهد داشت؛ امام حسين عليه اين قيام كرد.
در رفتار امام حسين، از اولى كه از مدينه حركت كرد، تا مثل فردايى كه در كربلا به شهادت رسيد، همان معنويت و عزت و سرافرازى و در عين حال عبوديت و تسليم مطلق در مقابل خدا محسوس است؛ در همه مراحل هم اين طور است. آن روزى كه صدها نامه و شايد هزارها نامه براى او آوردند كه ما شيعيان و مخلصان توييم و در كوفه و در عراق منتظر تو هستيم، او دچار غرور نشد، آن جا كه سخنرانى كرد و فرمود:
خط الموت على ولد آدم مخط القلادة فى جيد الفتاة، صحبت از مرگ كرد؛ نگفت كه چنان مى كنيم، چنين مى كنيم، يا دشمنانش را تهديد و دوستانش را تطميع بكند؛ از حالا مناصب را در كوفه تقسيم بكنند. حركت مسلمانانه، همراه با معرفت، همراه با عبوديت، همراه با تواضع، آن وقتى است كه حالا همه دست ها را به طرف او دراز كرده اند و نسبت به او اظهار ارادت مى كنند، آن روزى هم كه در كربلا همراه يك جمع كمتر از صد نفر توسط سى هزار جمعيت از اراذل و اوباش محاصره شد و جانش را تهديد كردند، عزيزانش را تهديد كردند، زن ها و حرم او را تهديد به اسارت كردند، آن روز هم ذره اى اضطراب در اين مرد خدا و اين بنده خدا و اين عزيز اسلام مشاهده نشد.
آن راويى كه حوادث روز عاشورا را نقل كرده است و در كتاب ها دهن به دهن منتقل شده است، مى گويد: «فوالله ما رأيت مكثورا» مكثور، يعنى آن كسى كه امواج غم و اندوه بر سر او بريزد؛ بچه اش بميرد، دوستانش نابود بشوند، ثروتش از بين برود، همه امواج بلا به طرف او بيايد راوى مى گويد: من هيچ كسى را که دچار بلا شده ومثل حسين بن على برخورد كند؛ كسانى كه دچار غم هاى گوناگونند، راوى مى گويد هرگز نديدم كسى در چنين هنگامى با اين همه مصيبت، مثل حسين بن على، چهره اى شاد، مصمم حاكى از عزم و اراده و متوكل به خدا داشته باشد؛ اين همان عزت الهى است؛ اين جريان را امام حسين در تاريخ گذاشت؛ بشر فهميد كه بايد براى آن چنان حكومت و جامعه اى مبارزه كند؛ جامعه اى كه در آن پستى و جهالت و اسارت انسان و تبعيض نباشد، همه بايد براى آن چنان اجتماعى جهاد كنند كه به وجود بيايد و مى آيد و ممكن است.
عزت در كلام امام حسين (علیه السلام)
امام فرمود: «مرگ در عزت بهتر از زندگى در ذلت است».
و در روز عاشورا سرود: «مرگ بهتر از زندگى ننگين است و زندگى در ننگ ولى همراه با اقرار به حق بهتر از ورود به آتش است. به خدا سوگند ننگ و آتش پناه من نخواهند بود.»
(فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام ص 561)
ما كه از سيدالشهداء بالاتر نيستيم
ما كه از سيدالشهداء بالاتر نيستيم، آن وظيفه اش را عمل كرد، كشته هم شد! ما هم وظيفه مان را عمل مى كنيم.(ايثار و شهادت در مكتب امام خمينى، ص 228)
افزودن دیدگاه جدید