بهرام مشیری کیست؟ / اسلام از همان آغاز کشتار و راهزنی را روش مسلمانان قرار داد

بهرام مشیری در سال 1970 میلادی به امریکا سفر نمود،وی دارای مدرک لیسانس در رشته علوم مواد و مهندسی از دانشگاهCatholic university of America می باشد.قبل از انقلاب الامیبهرام مشیری در ارتش خدمت می نمود و با توجه به اشتیاق به مسائل تاریخی از نظام انصراف داد..

بهرام مشیری متولد ۱۳۲۶ هجری خورشیدی، پدرش جواد مشیری اهل روستای دُر (از توابع گلپایگان) و مادرش دختر میرزا حسین خان انتظام الملک از ایل ‘هفت لنگ بختیاری’ است. وی پس از اخذ دیپلم در گلپایگان در دوران پهلوی دوم وارد دانشکده پلیس شد.

بهرام مشیری در سال 1970 میلادی به امریکا سفر نمود،وی دارای مدرک لیسانس در رشته علوم مواد و مهندسی از دانشگاهCatholic university of America می باشد.قبل از انقلاب الامیبهرام مشیری در ارتش خدمت می نمود و با توجه به اشتیاق به مسائل تاریخی از نظام انصراف داد و به مسائل پژوهشی در مسئال ادبی و تارخی نمود.

وی از سال 2002 به عنوان برنامه ساز در رسانه های فارسی زبان مشغول به فعالیت شد و برنامه هایی با عناوین تاریخی و ادبی تهیه می کند.وی هم اکنون برنامه ای با عنوان ‘سرزمین جاوید’ در تلویزیون پارس اجرا می کند.

در آمریکا در رشتهٔ مهندسی شیمی شروع به تحصیل کرد و در همان رشته مدرک فوق لیسانس خود را اخذ نمود. دانشگاهی که وی در آن تحصیل نمود Catholic University of America می‌باشد. به گفتهٔ خودش به محض ورود به آمریکا تصمیم می‌گیرد که با مطالعه و تحقیق دریابد که چرا جنبش آزادی خواهی مردم ایران که از صدر مشروطه اغاز شده بود به اینجا رسیده‌است.

منابع مورد استفاده در برنامه ‘سرزمین جاوید’ بهرام مشیری

آیا مطالعه بخش هایی از کتب مختلف به صرف اینکه نام آنها کتاب است صحیح می باشد،برداشت مطالب مورد نیاز برای تهمت پراکنی و شایعه افکنی در فضای تاریخی و اسلامی چیزی است که بهرام مشیری آن را منابع نوشتاری خود می داند و از آن همینطور که پیشتر گفته شد برای مبارزه استفاده می کند.مثال های بیشماری در این باب وجود دارد

در نظر وی اسلام یک دین کامل تعریف نمی شود؛ولی دلیلی هم ندارد که ایشان به خاطر اینکه این دین را قبول ندارند با گفته ها و بعضا صحبت هایشان دیگران را از این مهم باز دارند.

نقد قرآن

سخنان بهرام مشیری درباره ‘قرآن کریم’ بسیار نا آگاهانه و از روی نیت دشمنی می باشد که معلوم نیست ایشان به چه سبب با این دین آسمانی که بنا بر گفته صریح دیگر ادیان آسمانی آخرین دین و کامل تریناز سوی خداوند رحمان و رحیم است،وی در اکثر مواقع با سوء نظر و دیدگاه صرف مبارزاتی درباره آیات قرآن کریم و همچنین احادیث اظهار نظر نموده و بدون آنکه درباره ادعای خود مدرک و سندی معتبر ارائه دهد تنها گوشه ای از مطالب دلخواه را برگزیده و به خورد بیننده می دهد!

خوشبختانه منابع خوبی در فضای اینترنت وجود دارد که همگی به نوعی سخنان بهرام مشیری در مورد قرآن و دیگر مسائل را نقض می کند،یکی از این منابع وب سایت جناب’مصطفی حسینی طباطبایی’ می باشد،ایشان درباره سخنان بهرام مشیری اظهار نظر می فرمایند و یک به یک نظرات بهرام مشیری درباره قرآن و احادیث را به چالش می کشند.

تغییر نام استان خراسان رضوی

وی در اظهار نظری سخیفانه استان خراسان رضوی را مایه ننگ ایران دانست و خواستار تغییر نام آن شد.صرف اینکه مزار امام هشتم شیعیان حضرت امام رضا (ع) در این نقطه از مملکت می باشد و یا اینکه یکی از پایگاه های قدرتمند حوزه در آن قرار دارد و به تربیت علما اسلام می پردازد،دلیل می شود!!؟

روابط بهرام مشیری با خاندان منحوس پهلوی

شما شاید بارها و بارها بی طرفی سایت را در بیوگرافی اشخاص مشاهده نموده اید،این بار نیز به رسم صاداقت می نویسم که:

بهرام مشیری علی رغم همه تهمت پراکنی ها و برخی دست اندازی ها در عرصه تاریخیو اسلامی رابطه چندان خوبی با خاندان منحوس پهلوی نداشت و ندارد و بهتر بگویم می خواهد که سر به تنشان نباشد…!!!

در یکی از همین وب سایت های طرفدار سلطنت طلب می خواندم:

هرکسی برنامه های بهرام مشیری را دیده باشد در اینکه او کوچکترین حسن ظنی نسبت به پهلوی ها و خانواده پهلوی ندارد شکی نمی کند.در لینک زیر سخنان او را میشنویم که چکیده اش این است:

خوکشی علیرضا پهلوی دلیلش این بوده که او را به بازی نمی گرفتند و تحت فشار بوده که چرا فیس بوک نداشته باشد و با رسانه ها تماس نداشته ،به این دلیل که نکند جاذبه رضاپهلوی استکم شود و نیز میگوید که علیرضا پهلوی سواد داشته و یکی دوتا لیسانس داشته و کلی تعریف از علیرضا پهلوی و اضافه میکند که رضا پهلوی دارد از مرده علیرضا سوء استفاده سیاسی می برد.درحالی که مشخص است که این خود بهرام مشیری است که دست به این کار زشت زده تا بازهم پهلوی ها را بکوبد.

اینجا که اینقدر سنگ علیرضا را به سینه میزند تنها برای خراب کردن رضاپهلوی است!

مگر نمی گوید که علیرضا با سواد بود و باید از سواد او استفاده می شد؟ بسیار خوبسوال اینجاست که اگر علیرضا مصاحبه با رسانه ها را شروع میکرد و فیس بوک و …. اولین کسی که یقه او را می گرفت همین بهرام مشیری بود که به او میگفت: تو فکر میکنی کی هستی و چه حقی داری که برای مردم ایران مصاحبه میکنی؟

می گفت تو که سه تا لیسانس داری چرا به پدرت ناسزا نمی گوئی و این حرفهایی که مصدق پرستان همواره می زنند. مشیری به علیرضا نمی گفت که نظرت در بارهآبادانی هایی که پدر و پدر بزرگت کردن چیست !!؟بلکه توی سر همین علیرضای تحصیلکرده هم میزد!!!

وی در حال حاضر مشغول انتشار 2 کتاب به نامه های ‘در مصیبت و در بازتاب’ می باشد که مربوط به جنگ های مغول و عرب در ایران می باشد و بازتاب آن در جهان کنونی .وی علاوه بر انتشار کتاب در زمینه موسیقی و سرودن ترانه نیز تبحر داشته و از این راه نیز امرار معاش می کند.

جواب به شبهات مطرح شده از جانب بهرام مشیری درباره  امام حسین و واقعه کربلا

پیشگفتار
حدود دو سال پیش، درحالیکه در یوتیوب گردش می کردم، به کلیپی برخوردم که گوینده ای به نام بهرام مشیری در آن حضور داشت و درباره شهادت امام حسین(ع) سخن می گفت.(برنامه تحت عنوان "داستان شهادت حسین" طی سه قسمت در سایت یوتیوب در دسترس است و شما از طریق پاورقی شماره ۷ می توانید این برنامه را مشاهده کنید) آن موقع بود که با شخصی با نام بهرام مشیری آشنا شدم. من هم آن موقع در برخی کلیپ های این آقا در قالب کامنت پاسخ می دادم ولی به خاطر مشغله درسی وقت نداشتم تا وبلاگی راه اندازی کنم. بسیار دوست داشتم که روزی برسد که بتوانم پاسخ او را بدهم. حال بعد از حدود دو سال با وجود بالا رفتن دانش و تغییر بسیاری از دغدغه ها، درصدد نوشتن جوابیه ای بر این برنامه برآمدم خواستم طوری نوشته باشم که تحلیلی بر ریشه های واقعه کربلا نیز بوده باشد. امیدوارم که خدا این کار ناچیز را از ما قبول کند و آقا اباعبدالله گوشه چشمی به ما کنند و دنیا و آخرت ما را تضمین کنند...

تعریف شهید

مشیری تعریفی از شهید ارائه می دهد. همانطور که سابقه درخشان ایشان نشان می دهد، ایشان سعی در منکوب کردن و انکار مقام والای امام حسین(ع) و بی ارزش کردن کار ایشان و قصد دارد بگوید که امام حسین(ع) شهید نیست. مشیری شهید را کسی تعریف می کند که این ویژگی ها را داشته باشد:

۱.محل فضیلت ها
۲.بازسازی فضیلت ها
۳.مایه گذاشتن از جان(می داند کشته می شود)

حال ما بخواهیم با این تعریف پیش برویم، می بینیم که امام حسین(ع) یک شهید است:

۱. امام حسین(ع) محل فضیلت ها بود. تا جایی که طه الفشنی مصری نغمه حب الحسین(ع) را برای حضرت خوانده و او را مورد مدح قرار داده است. در تاریخ آمده است که سواران عبیدالله بن زیاد كه هزار تن بودند به فرماندهى حر بن يزيد تميمى يربوعى رسيدند، امام (ع) همينكه نزديك شدند به جوانان خود دستور فرمود با مشكهاى آب باستقبال آنان بروند و ايشان همگى آب آشاميدند و اسبهاى خود را هم سيراب كردند و همگى در سايه اسبهاى خود نشستند و لگام‏هاى آنان در دست ايشان بود، چون ظهر فرارسيد امام حسين (ع) به حر فرمود آيا همراه ما نماز مى‏گزارى يا تو با ياران خودت و من با ياران خودم نماز بگزاريم؟ حر گفت همگان با تو نماز مى‏گزاريم، و امام حسين (ع) پيش رفت و با همگان نماز گزارد.۱ واقعاً چه کسی به دشمن خود آب می دهد؟ همین برای بیان فضائل حسین(ع) بس...
۲. متأسّفانه در زمان یزید بن معاویه، جامعه چنان از مسیر واقعی اسلام که ولایت اهل بیت(ع) است، منحرف شده بود که ارزش های اسلامی علناً وارونه و برعکس اجرا می شد. یک زنباره شرابخوار که حتی منکر رسالت حضرت رسول(ص) هست می شود حاکم بلاد اسلامی، پیشنماز حرم پیغمبر(ص) از فرط شرابخواری در محراب استفراغ می کند، علمای یهودی و جاعلان به درون جامعه اسلام نفوذ کرده و دین را تحریف می کنند و امثالهم. در چنین وضعی مسلّم است که اگر اقدامی نشود، دیگر نامی از اسلام باقی نخواهد ماند. اینجاست که امام حسین(ع) علیه حکومت غاصبانه بنی امیه قیام می کند۲ و به مروان حکم می فرماید:"إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ و على الإسلام السلام إذ قد بليت الأمة براع مثل يزيد. اگر امت اسلام به دست کسی مثل یزید اداره شود، فاتحه اسلام خوانده است!"۳ همین فرد برای زنده نگه داشتن اسلام(که اثبات خواهیم کرد) قیام می کند و می گوید:" إني لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، و إنما خرجت لطلب النجاح و الصلاح في أمة جدي محمد (صلّى الله عليه و {آله} و سلّم) أريد أن آمر بالمعروف و أنهى عن المنكر و أسير بسيرة جدي محمد (صلّى الله عليه و {آله} و سلّم) و سيرة أبي علي بن أبي طالب‏
۳. حضرت حسین(ع) می دانست که شهید می شود. همانطور که امام به برادرش، محمد حنفیه، فرمود که حضرت رسول(ص) به خوابش آمد و فرمود:"يا حسين! اخرج فانّ اللَّه‏ قد شاء ان يراك‏ قتيلا ای حسین! خارج شو که خداوند می خواهد تو را کشته ببیند"۵

پس طبق گفته خود مشیری، امام حسین(ع) هم شهید است.
بعد مثال هایی می زند. نقبی هم به ماجرای سیاوش می زند بعد می گوید:"ماجرای حسین(ع) را از ماجرای سیاوش کپی برداری کردند. همانطور که علی(ع) را از رستم کپی برداشته اند. یا مهدی(عج) را از سوشیانت. زرتشتی ها می گویند سوشیانت از دریاچه بیرون می آید، شیعیان می گویند مهدی از چاه درمی آید چون که عرب دریا نمی دانسته چیست چاه را جایگزین دریا کرده است"
۱.ماجرای امام حسین(ع) و حضرت علی(ع) مبانی و مدارک و اسناد تاریخی دارند ولی سیاوش و رستم و... همگی خیالپردازی اند. پس اگر کپی برداری هم در کار باشد، کپی برداری از امام علی(ع) و امام حسین(ع) بیشتر به ذهن می زند تا این سخن پرمغزی که ایشان از دهان مبارک صادر فرمودند!
۲. می گوید:"شیعه میگه امام زمان(عج) از چاه بیرون می آید". بگذریم از اینکه دیدن حتی یکبار نقشه جهان کافیست تا فهمیده شود عرب می دانسته دریا چیست، اولاً که حدیث را غلط گفته است و امام زمان(عج) از کنار خانه کعبه ظهور می کنند. روایت این است:"...فَإِذَا خَرَجَ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْكَعْبَة..."۶ و این سخن که از چاه بیرون می آیند هیچ مبنایی ندارد. ثانیاً گیریم مهدی(عج) از چاه بیرون می آید، مگر صرف شباهت دو روایت از دو فرقه مختلف دلیل بر کپی برداری است؟ در کجای عالم تحقیق چنین قیاسی معنا دارد؟ ازآنجاکه اسلام و زردشت و دیگر ادیان همگی از یک منشأ(خدا) هستند شباهت هایی بین آنها طبیعی است.

گزارش مغلوط تاریخ
مشیری در ادامه تاریخ را چنان مغلوط گزارش می کند تا امام حسین(ع) را فردی -العیاذ بالله- تشنه جنگ و قدرت و معاویه و یزید را افرادی صلح جو و دارای فضایل اخلاقی معرفی کند. این همه دشمنی با اهل بیت(ع) نشانه چیست؟ تحقیق، حقارت، بدذاتی، کدام؟ البته او از ابتدا منبعی را که می خواند به بینندگان معرفی نکرد، احتمالاً اگر معرفی کند، کوس بی آبرویی اش به صدا درخواهد آمد!
ما سخن های مشیری را برای جلوگیری از اطاله کلام در چند بند خلاصه و کوتاه می کنیم و جواب می دهیم۷:

 

 

امام حسین(ع) آغازگر جنگ بود یا یزید؟

 

 

 

در ابتدا لازم است به سرگذشت روابط بنی امیّه و بنی هاشم بپردازیم. برای این منظور روایتی از کامل ابن اثیر را برایتان نقل می کنیم: " هاشم بعد از پدر خود عبد مناف آبيارى (تقسيم آب) و مهماندارى را بميراث از پدر خود بر عهده گرفت امية بن عبد شمس بر او و رياست او رشك برد و هم خواست نكو كارى هاشم را بخود بندد و نتوانست جمعى از قريش او را سرزنش و نكوهش نمودند. او ناگزير بهاشم زباندرازى نموده او را بمحاكمه و خصومت دعوت كرد هاشم بسبب ارجمندى مقام و بزرگوارى از عداوت وى چشم پوشيد ولى قريش هر دو را دنبال كرده تا بمحاكمه تن دادند هاشم باو پنجاه شتر داد بشرط اينكه ده سال از مكه تبعيد شود."۸ این روایت نشان می دهد که مخاصمه بین بنی هاشم و بنی امیّه ریشه دار است و برخلاف چیزی که آقای مشیری اذعان می کند، دشمنی از زمان معاویه نبود. همانطور که تاریخ نشان می دهد، این مخالفت زمانی به شکل مخالفت ابوسفیان با حضرت رسول(ص) جلوه کرد، زمانی هم به شکل مخالفت معاویه با امام علی و امام حسن(علیهما السلام) و در آخر هم در قالب واقعه کربلا! حتّی در کتاب مروج الذهب آمده است:"{معاویه} به من {مطرف بن مغیرة بن شعبه} گفت:«دريغ، دريغ. آن برادر تيمى حكومت يافت و عدالت كرد و چنين و چنان كرد و همينكه بمرد نامش نيز بمرد، مگر اينكه يكى بگويد ابو بكر پس از او برادر بنى عدى حكومت يافت و ده سال بكوشيد و تلاش كرد و همينكه بمرد نامش نيز بمرد، مگر اينكه يكى بگويد عمر پس از آن برادر ما عثمان حكومت يافت كه هيچكس به نسب چون او نبود و آنچه توانست كرد و چون بمرد نامش نيز بمرد و يادگار رفتارى نيز كه با وى كردند بمرد، اما اين برادر هاشمى هر روز پنج بار بنام او بانگ ميزنند كه اشهد ان محمدا رسول الله با اين ترتيب يادگار چه كارى بجا خواهد ماند؟ بى مادر بخدا وقتى بخاك رفتيم، رفتيم.(یعنی العیاذ بالله نام حضرت رسول(ص) نیز باید فراموش گردد» مأمون چون اين خبر را بشنيد بگفت تا جارى را كه بگفتيم زدند و نامه به ولايتها نوشتند كه معاويه را بر منبرها لعن كنند، مردم اين را سخت بزرگ شمردند و عوام بشوريدند و به مأمون گفته شد اين را ترك كند و او نيز از قصد خود بگشت."۹ همانطور که در این روایت به صراحت آمده است، معاویه از اینکه نام حضرت رسول(ص) در اذان برده می شد بیزار بود. و این نشانه دشمنی دیرینه بنی امیه و بنی هاشم است.
حال برویم سر اصل مطلب، مشیری ابتدا به صلح امام حسن(ع) پرداخته(که در آینده به آن مفصل خواهیم پرداخت) بعد رفته است سراغ وصیعت معاویه به یزید. درباره صلح امام حسن(ع) به همین قدر اکتفا می کنیم که قرار بود معاویه برای بعد خود جانشین تعیین نکند و به شیعیان علی امان دهد و ... درحالی که بسیاری خلاف پیمان خود عمل کرد.۱۰ همانطور که آقای مهدوی دامغانی، مترجم اخبار الطوال نوشته است:" براستى عجيب است چه آزارى مهمتر از اينكه حضرت مجتبى سلام الله عليه را با دسيسه مسموم كرد و حاكم او از دفن جسد مطهر او در كنار مرقد جد بزرگوارش جلوگيرى كرد و مواد صلحنامه را رفتار نكرد و بزرگ مردى چون حجر بن عدى را كشت و در مسجد كوفه رسما اعلان كرد كه مواد صلح‏نامه و شرايط آن را زير پا مى‏نهم‏"۱۱ این نشان می دهد که معاویه و کلّاً بنی امیّه آتش بیار معرکه بودند و موش می دواندند.
او وصیّت معاویه به یزید پیرامون امام حسین(ع) را اینگونه بیان می کند:"...او پسر عموی ماست، به او پول بده... اگر بیعت کرد هرچه خواهد بدهش و نیکش دار..." حال آنکه روایات تاریخی چیز دیگری را نشان می دهند:"... اما حسين بن على را مردم عراق رها نخواهند كرد تا او را وادارند كه بر تو خروج كند. اگر خروج كرد و تو بر او غلبه يافتى، از او درگذر، زيرا در خويشاوندى به پيامبر كس همانند او نيست و او را حقى عظيم است..."۱۲ حداقل می توان دریافت که معاویه هم از امام حسین(ع) هراس داشت و اینگونه نبود که روابط دوستانه ای با ایشان داشته باشد. حال این درست است که ما یک بخش از یک روایت را حذف کنیم؟ این است تحقیق تاریخی؟
البته این بخش که معاویه گفته است که بر امام حسین(ع) درگذرد چراکه او با پیامبر(ص) ارتباط دارد، احتمالاً گفته معاویه نیست و پیازداغی است که به آن اضافه شده است. چراکه طبق دو پاراگراف قبل، ثابت کردیم که بنی امیه از بنی هاشم دل خوشی نداشتند! ولی اینکه معاویه از امام حسین(ع) می ترسید، حقیقت دارد چراکه می دانست امام(ع) همچون برادرش او را برحق نمی داند بلکه یک غاصب می داند(همانطور که مشیری خود اشاره کرده است: امام حسین(ع) گفت چرا با معاویه صلح می کنی؟...).
اوج دروغ پردازی مشیری اینجاست که می گوید: یزید به والی شام دستور داد که با مهر و محبت از امام حسین(ع) بیعت بگیرد. حال که تاریخ چیزی کاملاً خلاف این را می گوید. تاریخ می گوید که یزید به ولید ابن عتبه که والی مدینه بود، دستور داد از عبدالله بن زبیر و حسین بن علی(ع) به سختی شدت بیعت گرفته شود و اگر بیعت نکردند آن دو را بکشد.۱۳ خواننده عزیز قضاوت کنید که آقای بهرام مشیری، محقق است یا شیاد؟
آقای بهرام مشیری ****** را به اوج رسانیده و می گوید امام حسین(ع) با چند مرد جنگی پیش ولید بن عتبه رفت و به آنها گفت که وقتی علامت داد بریزند و ولید را بکشند. حال که تاریخ به روایت ابن عبّاس، شهادت می دهد که یزید قصد ترور امام(ع) را داشت آنهم در حین اعمال حج.۱۴ حال که امام از ماجرا باخبر شد. اگر امام(ع) مرد جنگی داشت، تروریست های اجیر یزید را می کشت ولی برای حفظ حرمت خانه کعبه، بیرون رفت و نخواست در حرم امن توحیدی، با کشته شدن او خونریزی شود. اوج ****** را در اینجا می بینیم. البته از ابلیس جماعت طبیعی است که صفات اشرار را بر ابرار و صفات ابرار را بر اشرار منطبق سازند. چنانکه صفات یزید را بر حسین(ع) منطبق کرده است و صفات حسین(ع) را بر یزید.
بهرام مشیری منصف(!!!!!!!!) درجایی دیگر با استناد به حکم قاضی شریح، امام حسین(ع) را یاغی و متمرّد می نمامد. حال آنکه جا دارد که بپرسیم از کی قاضی های حکومتی و رشوه گیر شده اند تعیین کننده متمرّد و یاغی و ظالم! این جماعت هم همچون آقای مشیری ظالم و مظلوم را جابجا کنند. همانطور که امام شافعی اهل سنّت می گوید:"او قاضی عبیدالله بن زیاد بود!"۱۵

 

هدف امام حسین(ع) حکومت بود یا اسلام؟

 

پاسخ سؤال پیشین، تا حد خوبی پاسخ به این سؤال نیز هست. چراکه انسان طالب قدرت آتش بیار معرکه می شود.
مشیری درجایی می گوید:"نامه هایی برای حسین(ع) از کوفه آمد... حسین(ع) خواست که مقدّمات کودتا را بچیند مسلم بن عقیل را فرستاد تا برای او از مردم کوفه بیعت بگیرد و بعد اتّفاق هایی می افتد که خودتان می دانید!" همانطور که می بینید، مشیری عامدانه ذکر نمی کند که کوفیان در اثر تطمیع ابن زیاد از بیعت با مسلم بن عقیل سرباز زدند و او را در در کوفه در اوج غربت کشتند و امام(ع) در زباله از مرگ او و دیگر شیعیانش با خبر شد. با این وجود امام(ع) بعد از اعلام این خبر، به مردم فرمود:"بسم الله الرحمن الرحيم؛ خبر بس ناگوارى به ما رسيده! مسلم‏ بن‏ عقيل‏ و هانى‏ بن‏ عروة و عبد الله بن بقطر كشته شده‏اند، شيعيانمان ما را تنها گذارده‏اند! هر كس مى‏خواهد برگردد، برگردد! حقى از ناحيه ما بر گردن او نيست" مردم از او جدا شدند و راه راست و چپ را پيش گرفتند.۱۶ حال کدام منطق قبول می کند که کسی برای قدرت قیام کند بعد درمیان راه بفهمد که یارانش را کشته اند و مردمی که قرار است کمکش کنند خلف وعده کرده اند، بعد به همراهیانش بگوید که هرکس می خواهد برود، بعد که می بیند همراهیانش کم شدند، به راهش ادامه می دهد؟! مگر زدن چنین انگی به امام حسین بن علی(ع) نشانه ای جز پستی و حقارت است؟!
حال ما خطبه امام حسین(ع) را هنگام عزیمت به عراق از کتاب لهوف سید بن طاووس می آوریم:
" ستايش مر خداى راست، و مشيّت از آن او، و قوت و نيرويى جز به خدا نباشد (قوت هم ازوست) و درود خدا به رسول مكرّم او (و آلش) و سلام خدا بر او باد،آرايش مرگ بر فرزند آدم چون آرايش گردنبند بر گردن دوشيزگان است، گرايش و اشتياقم به زيارت اسلافم (جدّ و پدر و مادر و برادرم) چون اشتياق يعقوب به يوسف است، و برايم قتلگاهى گزيده شد كه من بدان جايم بايد رفت، گوئيا مى‏نگرم كه گرگهاى بيابان بند بند مفاصلم را از هم جدا كنند در ميان نواويس‏(مقبره مسیحیان قبل از فتح اسلامی) و كربلاء، چه شكمها از من پر، و چه انبانها كه از من آكنده گردد، گريزى از آنچه بر قلم تقدير رفته نيست، ما- اهل البيت- خشنودى خدا را خرسندى خود دانسته، بر بلايش صابريم، و او اجر صابران را به ما مى‏دهد، هيچ گوشت پيامبر (پاره تن) او از وى جدا نگردد مگر آن كه در حضيرة القدس نزدش گرد آيد، چشمش بدانها روشن گرديده و بدانها وعده‏اش انجاز گردد، هر كس كه در راه ما خون نثار و بذل مى‏كند، و لقاى خدا را توطين نفس خويش مى‏نمايد، پس آماده كوچيدن با ما باشد، چه ما ان شاء اللَّه بامداد فردا حركت مى‏كنيم."در آن شب كه حسين عليه السّلام در بامدادش عزيمت از مكّه به خارج نمود محمّد حنفيه‏ به خدمت امام‏ مشرّف گرديد و عرض کرد: برادرم! بى‏وفايى مردم كوفه را به پدر و برادرت مى‏شناسى، و مى‏ترسم با تو آن كنند كه با پيشينيان كردند، اگر در حرم اقامت فرمايى، عزت و حرمت و مناعتت نيازى به بيان ندارد.فرمود: "برادرم! از آن مى‏ترسم كه يزيد بن معاويه در حرم ترورم كرده، و با اين جنايت حريم حرمت حرم شكسته و دريده شود"۱۷

 

ماجرای تنعیم و تصاحب کاروان دولتی چیست؟

مشیری در طی دروغ پردازی دیگری، بیان می کند که امام حسین(ع) و یارانش در مکانی به کاروان حکومتی که سوی شام حرکت می کرد، حمله کرد و اموال آن را غارت کرد و .حال ماجرا را به طور کامل بررسی می کنیم:
"سپس حسين عليه السّلام به مسافرت ادامه داد تا به تنعيم‏ رسيد و در آن جا با كاروانى برخورد كه بحير بن ريسان حميرى فرماندار يمن براى يزيد هدايا مى‏برد. حسين عليه السّلام هدايا را به عنوان ولايت مأخوذ داشت، و به شتربانان فرمود: هر كه خواهد با ما به عراق آيد از مصاحبت نيكوى ما بهره‏مند گرديده كرايه او را مستوفى بپردازيم، هر كه نخواهد كرايه‏اش را تا بدين جا پرداخت نماييم.جمعى با امام رفتند و ديگران امتناع ورزيدند."۱۸
کجای روایت به گونه ای است که مشیری بیان می کند؟! احتمالاً که چه عرض کنیم یقیناً این هایی که مشیری گفته تخیّل است نه تاریخ!
درباره تصرف هدایای والی یمن همین قدر اکتفا می کنیم که یزید که یک حاکم شرابخوار و زناکار و ... است و نماز و روزه را -العیاذ بالله- ساخته و پرداخته پیامبر(ص) می داند و پدرش با نقض عهد حکومت را به او داده است، طاغوت است و ولایت و تصرّفش باطل. امّا امام حسین(ع) امام امّت است و ولایتش ولایت حق و تصرّفش بجاست. برای همین امام(ع) با این کار ولایت یزید را باطل اعلام کرد و سهم خود را از ولایتش بدست آورد. امام(ع) زمان معاویه نیز چنین کرد.

آیا امام حسین(ع) التماس کرد؟

 

مشیری در آخر می گوید که مواردی هست که نشان می دهد امام حسین(ع) سر جانش چانه زده است و این نشان دهنده آن است که امام نمی خواست کشته شود و هدفش کشته شدن نبود بلکه کودتا بود! البته ما انتظار نداریم ایشان درک کنند که کسی مثل اباعبدالله الحسین(ع) که طبق شهادت تاریخ روحی حماسی داشت و برای مرگ آماده شده بود(ر.ک. سؤال دوم) و می گفت:"إِنِّي لَا أَرَى‏ الْمَوْتَ‏ إِلَّا سَعَادَةً وَ لَا الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَما همانا من مرگ را فقط سعادت و زندگی با ظالمان را فقط ننگ می دانم"۱۹ ، هیچگاه التماس نکند و سر جان هم چانه نزند. اینها فقط در حدّ حرف نبود، بلکه عمل امام حسین(ع) هم اینگونه بود؛ وقتی اباعبدالله(ع) از اسب بر زمین افتاد، فرمود:"رضاً بقضائک تسلیماً لأمرک لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین"۲۰
حال سؤال اینجاست که چرا امام(ع) می آید و می گوید:"هل من ناصر ینصرنی" یا به شمر می گوید:"تو فقط من را نکش من برایت بهشت را در کنار جدّم و پدرم تضمین می کنم"؟
پاسخ این است: امام(ع) آن سخنان را برای التماس نگفت. بلکه برای آن بود که بسیار دلسوز مردم بود مخصوصاً برای آخرتشان. امام(ع) نخواست که التماس کند، بلکه می خواست مردم را از جهنّم بیرون آورد. یعنی آن جمله هل من ناصر، در اصل هست "هل من ناصر ینصرنی حتی یخرج من الجحیم؟" پس این جملات نشانه التماس امام(ع) نیست، بلکه به معنی این است که امام حسین(ع) می خواهد شمر ها و عمر سعد ها و... را از جهنم بیرون آورد. وگرنه امام(ع) بیش از هرکس مشتاق لقای الله بود.
حال برگردیم سر اصل مطلب و بحث را تمام کنیم. مشیری روایتی از تاریخ طبری را می خواند که امام حسین(ع) از عمر سعد می خواهد که:" يكى از سه چيز را بپذير: يا مرا بگذارى كه از همانجا كه آمده‏ام بازگردم. يا بگذارى كه پيش يزيد روم، يا بگذارى سوی مرزها روم."۲۱
نقد این روایت: سلسله سند روایت اینگونه است: ...حدثنا خالد بن يزيد بن عبد الله القسرى قال: حدثنا عمار الدهني قال:قلت لأبي جعفر...
فردی که مستقیماً از او روایت شده است، خالد بن يزيد بن عبد الله القسرى، فردی است که نزد اهل سنّت نیز معتبر نیست. چراکه ذهبی، رجالی بزرگ اهل سنّت، درباره او می نویسد:"وكان صاحب حديث ومعرفة و ليس بالمتقن ينفرد بالمناكير.قال أبو جعفر العقيلي: لا يتابع على حديثه, وقال أبو حاتم: ليس بقوي, وذكره ابن عدي... وقال: أحاديثه لا يتابع عليها لا إسنادا ولا متنا ", فعبارة "فهم بالرجوع " من منكرات خالد هذا."۲۲
همانطور که می بینید، راوی کسی است که وثاقتی ندارد و روایت ضعیف است. علاوه بر اینکه این روایت با روایات دیگر طبری از جمله اینکه امام حسین(ع) سخن دیگران را مبنی بر اینکه از قیام منصرف شود، نمی پذیرد۲۳ بعد که نزدیک محل مورد نظر است منصرف می شود! یا در آخر روایت آمده است که امام حسین(ع) می گوید که خدایا بین ما و کوفیان که قرار بود به ما کمک کنند داوری کن!۲۴ درحالی که امام(ع) که در منطقه زباله از خیانت کوفیان آگاه شد این را می گفت. روایت بیان می کند که عمر سعد خیرخواه امام(ع) بود و از روی اجبار به جنگ با امام حسین(ع) رفت. اگر چنین است دلیل ندارد که عمر سعد دستور دهد آب را بر امام(ع) ببندند۲۵
احتمالاً این جعلی است که حکام جور و خلفای عباسی در آوردند تا روحیه جهاد و مبارزه را با ظالمان در مردم -بخصوص شیعیان- تضعیف کنند.

 

آیا امام حسین(ع) آب در اختیار داشت؟

دوستی تحت عنوان "مجید" در ذیل این مطلب نظری قرار داد که حیف دیدیم در این مطلب نگذاریم:
نویسنده: مجید
شنبه 18 آذر1391 ساعت: 12:15

با سلام خدمت شما دوست بزرگوار

نقد خوب و ارزنده ای بود ؛ تشکر می کنم . کسانی که نظرات بهرام مشیری و شخصیت ایشان را می دانند خبر دارند که وی شخصی کینه ای و لجباز است و به قول معروف در روز روشن دروغ می گوید . چندین نمونه از دروغ ها و بی سوادی ایشان در سایت جناب آقای حسینی طباطبایی افشا شده است . متاسفانه اتفاقی که در طول این سالها افتاد این بود که کسانی که در زمان شاه افسر نظامی یا کاباره دار بودند بعد از انقلاب و رفتن به آمریکا و زدن شبکه بدون کوچکترین علم و سواد اولیه و تنها با خواندن چهار تا کتاب ادعای نقد دین و اسلام را کردند آن هم با اهانت و بروز عقده های درونی شان . امثال رضا فاضلی و مسعود انصاری و فرود فولادوند و همین بهرام مشیری مزدور .

راستی یه ویدئوی دیگری هم از مشیری در یوتیوب دیدم که ادعا داشت چون در شب عاشورا امام حسین غسل کرده پس آب داشته اند و قضیه تشنگی دروغ بوده !! خواهشمندم در این خصوص نیز در این پست یا جداگانه پاسخ فرمایید . با تشکر مجدد دفاع از امام حسین(ع)، نقد و بررسی شبهات وارده بهرام مشیری

پاسخ اجمالی: این پاسخی است که با سواد ناچیزمان دادیم:
با سلام؛
خواهش می کنم! درباره مجریان ماهواره هم درست فرمودید.
ببخشید که یک روز تأخیر افتاد... راستش من در دوکتاب وقعةالطف و لهوف سید بن طاووس وقتی ماجرای شب عاشورا را بررسی کردم، جایی نوشته نشده بود که امام حسین(ع) غسل کرده باشد. حتّی در صفحات 231 و 233 کتاب زندگانی امام حسین(ع) که ترجمه جلد 45 بحارالأنوار است، آمده که امام حسین(ع) بدون غسل بود یا با خونش غسل داده شده بود. البته در کتاب وقعةالطف اشاره شده که در شب عاشورا امام(ع) به بالینش رفت و آب به صورتش زد(وقعةالطف، ترجمه آقای جواد سلیمانی، ص 141+ ارشاد شیخ مفید، ج2، ص94) ولی این آب احتمالاً باقی مانده آبی است که شب هفتم آوردند(وقعةالطف، ترجمه آقای سلیمانی، ص129 و 130) و آنقدر نبوده که بتوان با آن غسل کرد و افراد زیادی را سیراب کرد و اقتضای وضعیّت بهداشتی در آن مکان و زمان این باشد که آن آب برای نوشیدن مناسب نبوده است و فرضاً هم مناسب نوشیدن بوده باشد، از کرم آقا امام حسین(ع) بعید است که خود را بر آن همه افراد و سپاهی ترجیح دهد-مخصوصاً کودکان-.

پاسخ تفصیلی: این پاسخی است که دوست طلبه ما داده:
نویسنده: اشکان نوروزی
جمعه 24 آذر1391 ساعت: 15:46

بسم رب الحسین عطشان
سلام علیکم
ابتدا به مسئله سندی مسئله که بپردازیم متوجه می شویم که: اولا
چنين حديثي از معصوم ـ عليهم السّلام ـ يافت نشده است. ولي در بعضي كتاب‌هاي تاريخي به اين مطلب اشاره شده است.
از اينكه ياران امام حسين ـ عليه السّلام ـ در شب عاشورا غسل نموده‌اند در ميان تاريخ نويسان اختلاف است. در كتاب لهوف سيد بن طاووس به مسئله غسل كردن امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش اشاره نشده است. هم چنين در كتاب ارشاد شيخ مفيد به اين مطلب اشاره نشده است و لي در كتاب خصائص الحسين شيخ جعفر شوشتري به غسل كردن امام حسين ـ عليه السّلام ـ در شب عاشورا اشاره شده است. و كتاب‌هاي معتبر تاريخي به مسئله غسل اشاره‌اي نكرده‌اند
درباره ی نقل های دیگری که در کتب تاریخی آمده نمی توان به طور قطع نظر داد؛ چون نه شیوع و تعدادشان به حد تواتر می رسد، و نه هیچکدام از نظر سندی به طور کامل قابل اعتماد هستند. چون یا در بین راویان آنها فاصله زیاد وجود دارد و یا بعضی راویان نا شناخته و یا غیر قابل اعتماد هستند. پس به تمام آنها باید به دید گمان و احتمال نگاه کرد - مقتل الحسین و جلد پنجم طبقات آثار واقدی.
- تاریخ الطبری، محمد بن جریر الطبری (310-224 ه.ق)، جلد پنجم، صص 422-423، چاپ دوم، قاهره 1967 – دارالمعارف.
- البدایة و النهایة، ابن کثیر (774-701 ه.ق)، جلد یازدهم، ص 534، چاپ اول دارهجر – 1998.
- سیره معصومان، سید محسن امین جبل عاملی، ترجمه ی على حجتى کرمانى، جلد چهارم، ص 152. و غیره
واما بالفرض صحت غسل در شب عاشورا بحث درایه و جمع روایات می کنیم
در ابتدا باید گفت بستن آب به طور رسمی از روز هفتم بوده تقریباً تمام نقل های تاریخی متفق اند که حدود سه روز قبل از شهادت امام (ع) و اصحاب، آب به روی آنان بسته شد. ابن زیاد به عمر سعد امر کرد که میان حسین بن علی(ع) و آب مانع شود و اجازه ی دستیابی آب را به آنان ندهد؛ و عمر سعد، عمرو بن حجاج را با 500 نفر مسئول بستن راه ورودی به آب کرد؛ و گفته اند که این ممانعت سه روز قبل از شهادت امام و یارانش بود و می توان دید این مطلب را منابع شیعه و سنی همچون تاریخ طبری، 5/409؛ البدایة والنهایة، 8/175؛ الاخبار الطوال، 255؛ الانساب الاشراف 3/181؛ روضة الواعظین، 1/182؛ الارشاد، 2/86؛ و با همین مضمون: کشف الغمة، 2/47؛ اعلام الوری، 235؛ الامامه والسیاسة، 2/11.
وهمچنین ابو مخنف مي‌نويسد: «ابن زياد نامه‌اي به اين مضمون براي عمر بن سعد نوشت: چون نامة مرا خواندي، اگر حسين بر حكم من گردن نهاد و اطاعت كرد كه هيچ و گرنه بي‌درنگ او را از آب منع كن. آب بر يهودي و نصراني حلال است مگر بر حسين و اهل بيتش مقتل ابي مخنف، قم، مؤسسه امام خميني، ص129.
اما اين بدان معنا نيست كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش در اين سه روز دسترسي به آب نداشته‌اند در حالي كه ياران او در اين فواصل با جنگ و نبرد، آب را به خيام مي‌رساندند.
امام ـ عليه السّلام ـ در عصر تاسوعا به برادرش عباس ـ عليه السّلام ـ دستور داد كه آب را به خيام برسانند تا اصحاب خود را پاكيزه نمايند و تن‌ها بشويند و وضو نمايند و خود را براي شهادت فردا آماده نمايند. حضرت عباس ـ عليه السّلام ـ به نقل علي اكبر ـ عليه السّلام ـ با چند تن از ياران خود به شريعه فرات رفته و بعد از جنگ سختي آب را به خيام رسانده‌اند. درباره ی نتیجه ی این عملیات اکثر منابع (عمدتاً منابع اهل سنت) گفته اند آنها موفق شدند و با مشک های پر به خیمه ها بازگشتند تاریخ طبری، 5/412، الاخبار الطوال، 255، الفتوح، 5/6؛ انساب الاشراف، 3/181؛ بحار، 44/387 و با این مضمون الامامة والسیاسة، 2/11/
اما انساب الاشراف بعد از بیان این مطلب می گوید: گفته شده به دلیل ممانعت سپاه عمر سعد آنها نتوانستند آب زیادی به اردوگاه امام برسانند انساب الاشراف، 3/181.
بعضی نقل کرده اند بعد از بسته شدن آب، امام (ع) به پشت خیمه ها رفتند و چندین جا از زمین را حفر کردند و چشمه هایی جاری شد که همه ی اصحاب سیراب شدند و مشک هایشان را پر نمودند. اما وقتی عمر سعد مطلع شد دستور داد از آن جلوگیری کنند بحارالانوار، 44/387؛ الفتوح، 5/91.
پس درست است که بعد هفتم محرم جلوگیری شد از آب اما باز سپاه امام حسین علیه السلام با نبردهایی فراوان قدرت به اخذ آب شد که در مقدار آب اختلاف است و حضرت روز عاشورا غسل کردند چون غسل كردن امام حسين ـ عليه السّلام ـ و يارانش براي شهادت بوده و آنها مي‌دانسته‌اند كه تا ظهر عاشورا به شهادت مي‌رسند و شهادت با غسل را براي ديدار معبود خود، برهمه چيز مقدم داشته‌اند و همچنین غسل با یک لیوان هم می شود وآن طور نیست که فکر کنیم آب زیادی مصرف شده در ضمن
احتمال اين را نيز مي‌دادند كه فردا نيز همانند روزهاي گذشته، از شريعه فرات آب را به خيام برسانند كه همانطور آقا حضرت عباس ـ عليه السّلام ـ در روز عاشورا براي آوردن آب به طرف علقمه حركت نمود.
گرمای هوا، با گذشت زمان شدیدتر می شده است و در نتیجه هر چه زمان می گذشت دسترسی به آب برای امام و یاران سخت تر می شد و کسانی که دیرتر به شهادت می رسیدند بیشتر تشنه بودند پس می توان گفت زمانی که امام امر به غسل، نظافت و شست و شو داده اند امکان فراهم کردن آب به هر ترتیبی وجود داشته و بعد از این که محدودیت و اعمال فشار دشمن بیشتر و گرمای هوا شدیدتر شده کاروان امام در بعد از ظهر با تشنگی شدید مواجه شده است. و اما روایات فراوان هم داریم که امام و یارانشان تشنه به شهادت رسیدند
امام سجاد عليه السلام فرمود:
«و قد منع ابي من الماء الذي كان مطلقا للسباع و الوحوش»
(بحارالانوار، ج 46، ص 109 س2) پدرم را از آبي كه براي درنده ها و حيوانات آزاد بود، منع كردند.
امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام سجاد چهل سال براي پدرش امام حسين گريه كرد و هروقت براي او آب مي آوردند مي گريست و مي فرمود: پدرم را تشنه به شهادت رساندند. (بحارالانوار ، ج 45 ، ص 149، س 8
در روايتي آمده است كه امام حسين (ع) خود را به آب رسانيد ولي وقتي خواست بخورد ، حصين بن تميم با تير آن حضرت را مورد هدف قرار داد و نتوانست آب بخورد. (تاريخ طبري ، هشت جلدي، چاپ بيروت ، ج 4، ص 343 س 12) اين مي رساند كه دشمن مراقب بود كه آن حضرت آب نخورد تا زودتر از پاي درآيد.
يكي از نيروهاي عمر بن سعد گفت : اي حسين بن علي! آيا آب فرات را مي بيني به خدا سوگند نمي گذاريم يك قطره از آن بنوشي تا بميري. امام حسين دست به آسمان بلندكرد و گفت: خدايا! او را با تشنگي بكش. دعاي امام در حق او قبول شد و او تشنه شد ، از اسبش افتاد ومرد. (بحار ، ج 44، ص 317، س 9)
يزيد بن الحصين از ياران امام حسين به نيروهاي عمر بن سعد گفت: اي مردم! اين آب فرات است ، سگها و خنزيرها از آن مي خورند و شما نمي گذاريد فرزند پيامبر از آن استفاده كند، آيا اين انسانيت است؟ گفتند: سوگند به خدا حسين بايد تشنه بميرد. (بحار ج 44، ص 318).
عبدالله بن حصين ازدي با صداي بلندگفت:اي حسين بن علي! آيا آب فرات را مي بيني كه همچون آسمان آبي صاف است ، به خدا سوگند يك قطره از آن خواهيد نوشيد تا از تشنگي بميريد. (بحار، ج 44، ص 389).
حر بن يزيد به نيروهاي عمربن سعد گفت: «...و شما امام حسين ، اصحاب ، زنان و كودكان او را از آب فرات منع كرديد در حالي كه از آن آب يهوديان ، مسيحيان ، زرتشتيان مي خورند و خوكها و سگهاي عراق در آن فرو مي روند. اي مردم! بدانيد كه تشنگي آنها را از پا درآورده است..» (تاريخ طبري، ج 4، ص 325)
آيت الله مطهري در حماسه حسيني آورده است كه مسأله تشنگي امام حسين(ع) از مسلمات است و يك مسأله يقيني و قطعي است (ج 2، ص 217)
والسلام علیکم و رحمة و برکاته

ویژه نامه انحراف و عاقبت به شرّی
جنجالی نیوز - آسک دین

افزودن دیدگاه جدید