نفوذیِ مرموزی به نام مسعود کشمیری / داستان بمب گذاری و شهادت شهید رجایی به دست دوستان
ماجراي بمب گذاري در دفتر نخستوزيري
ساعت 3 بعد از ظهر است که در دفتر نخستوزیری جلسه شورایعالی امنیت ملی برگزار میشود. مطابق معمول همه گفتوگوهای جلسه باید ضبط شود. مسعود کشمیری با ضبطصوت بزرگ وارد میشود و درست دستگاه را کنار آقايان رجایی و باهنر قرار میدهد و طبق معمول هر جلسه چای میریزد و برای حاضران جلسه میآورد و پس از گفتوگوي كوتاهي با خسرو تهراني از جلسه خارج ميشود. او پيش از خروج از جلسه كيف بزرگي را كه هميشه همراه دارد با پا به نزديكي محمدعلي رجايي هدايت ميكند.
كشميري از ساختمان نخستوزيري خارج ميشود و در ميدان پاستور نزد كساني ميرود كه منتظر اويند تا دبير شوراي امنيت را به يك نقطه امن انتقال دهند. ساعت 14 و 45 دقیقه روز یکشنبه 8 شهریور ۱۳۶۰ انفجاری در دفتر نخست وزیری ایران صورت گرفت. بر اثر انفجار دفتر نخست وزیری، محمد علی رجایی رئیس جمهور، محمد جواد باهنر نخست وزیر، عبدالحسین دفتریان مدیرکل مالی اداری نخست وزیری و هوشنگ وحید دستجردی -در اثر جراحات ناشی از سوختگی- به شهادت رسیدند.
همزمان صداي انفجار شديدي منطقه را ميلرزاند. مطابق نظر كارشناسان بمب از نوع خاص «تخريبي- آتشزا» بوده كه از حدود 2 پوند TNT و مقداري منيزيم تشكيل و در يك كيفدستي جاسازي شده بوده است. شدت صدای انفجار در حدی بوده که پرده گوش بسیاری از حاضران در این جلسه پاره میشود.
كشميري كيست؟
مسعود کشمیری فرزند سعید با شماره شناسنامه 401، متولد 1329 از کرمانشاه، دارای مدرک لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران بود که از تاریخ 23/5/51 تا اواخر سال 53 با قراردادهای 6 ماهه به عنوان کارآموز در وزارت کار و امور اجتماعی شاغل بوده است.
وی همچنين پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در شركت "سايبرناتيك" و شركت انگليسي "رايدر هند" با مسئوليت فردي معروف به "مستر نيشام" شاغل بوده است. با پیروزی انقلاب و بازگشت خارجی ها به کشورهایشان، شرکت مذکور منحل مي شود و مسئول شركت با برجاي گذاشتن اموال خود از كشور فرار مي كند.
شركت سايبرناتيك نيز مربوط به اسماعيل داودي شمسي بوده است و معرف هاي كشميري قدسي خرازيان و رضيه آيت الله زاده شيرازي از اعضاي شاخص منافقين بوده اند. از ديگر معرفين وي علي اكبر تهراني است كه از متهمين رديف اول در پرونده هشتم شهريور بوده است.
وی قبل از انقلاب توسط پسر دایی خود، ابوالفضل دلنواز -كه برادر همسرش نيز بود و در درگيري مسلحانه معدوم شد-، جذب سازمان مجاهدین شد. ابتدا در بحث های خانوادگی از آنها حمایت می کرد، لیکن به مرور زمان چهره ای حزب اللهی و حامی جمهوری اسلامی به خود گرفت و كمي پيچيده تر عمل کرد.
وي سپس دستور ضرورت نفوذ در نخست وزيري را دريافت مي كند و براي آغاز اين مسير، ابتدا عضو دفتر نخست وزيري در سيتان و بلوچستان مي شود. کشمیری مدتي كوتاه نیز در دفتر محسن سازگارا معاونت سياسي اجتماعي بهزادنبوي وزير وقت مشاور در امور اجرايي مشغول به كار شد و از آنجا به دفتر اطلاعات و تحقيقات نخست وزيري به سرپرستي خسرو تهراني رفت. وي از آنجا مدتي به فعاليت در دبيرخانه شوراي امنيت پرداخت و سپس جانشين خسرو تهراني در دبيرخانه شوراي امنيت شد. عملكرد وي در اين جايگاه آنچنان بود که بسياري به غلط تصور كرده اند وي خود دبير شوراي امنيت بوده است.
پس از انفجار دفتر نخست وزیری، در نتیجه بازرسی از منزل مسعود در شهرستان کرج، مقادیر زیادی سلاح و مهمات کشف شد، پدر مسعود کشمیری بازنشسته شرکت نفت بود که در سال 1377 به علت سرطان در انگلستان فوت و دفن شد.
مسعود كشميري همچنان زنده است، برخي از اعضاي منافقين معتقدند او نيز همچون بسياري ديگر از اعضاي ارشد منافقين بريده است و برخي ديگر او را به دليل جرم آشكاري كه مرتكب شد،ه همچنان محتاج منافقين مي دانند و معتقدند با مسعود و مريم رجوي در اردن به سر مي برد. اما آنچه موجب افسوس است، اين است كه او در پي آنكه پرونده انفجار نخست وزيري همچنان مسكوت مانده است، علي رغم اينكه تمام اسناد محكمه پسند بر عليه او دلالت دارند، گويا مورد تعقيب هيچ نهاد بين المللي همچون اينترپل نيست و اين است كه بر مظلوميت رجايي و باهنر مي افزايد...
مصاحبه ای با آقای محمد حسین رجایی (برادر شهید رجایی)
*برای کشمیری نیز جنازه ساختند
محمد حسین رجایی در پاسخ به این سوال که چه کسی کشمیری را به شهید رجایی معرفی کرد؟ اظهار داشت: نگذاشتند این مسائل روشن شود برای اینکه همان افرادی که در تشییع جنازه شهید رجایی حضور داشتند، برای کشمیری نیز جنازه ساختند و شعار دادند:«کشمیری راهت ادامه دارد». این گروه همان کسانی بودند که کشمیری را در این قضیه همراهی کردند و تمام توان خود را به کار گرفتند تا افکار عمومی را نسبت به این مقوله مهم گمراه کنند.
وی گفت: افرادی برای دلجویی از خانواده شهدا به منزل آنها میرفتند. در همین راستا به منزل کشمیری هم سر زدند که متوجه شدند تقریبا یک هفته بعد از حادثه انفجار، خانواده کشمیری به خارج رفتهاند. از این جهت میتوان اطمینان حاصل کرد که این اقدامات با برنامهریزی قبلی صورت گرفته و افرادی که در فرودگاه صدور پاسپورت انجام میدادند، برایشان کار انجام دادهاند تا در کمترین وقت از کشور خارج شوند. در حال حاضر نیز هر دوی آنها زنده هستند و در کشورهای خارجی و به نفع آنها فعالیت میکنند.
*بهزاد نبوی، کشمیری را به شهید رجایی معرفی کرده بود
برادر شهید رجایی با اشاره به اینکه بهزاد نبوی کشمیری را به شهید رجایی معرفی کرده بود، افزود: بهزاد نبوی در زندان خودش را به شهید رجایی نزدیک کرده بود و شهید رجایی،صد درصد به بهزاد نبوی اعتماد داشت و هرگز حاضر نبود که غیر از این فکر کند. حتی با اطلاعاتی که نزدیکان شهید رجایی در این خصوص به ایشان میدادند، گذشت تاریخ نشان داد که وی به صورت غیر مستقیم در این حادثه نقش داشته است. طوری که یکی از رفقایی که مرحوم شده نقل میکرد که یک ساعت مانده به انفجار، بهزاد نبوی به من زنگ زد که امروز جلسه مهمی در دستور کار داریم و شما چرا همکاری نمیکنید و نمیآیید؟
* کسانی که روزی با شهید رجایی رفاقت داشتند زمینه شهادتش را با همدستی کشمیری فراهم کردند
وی تصریح کرد: کسانی که روزی با شهید رجایی نماز می خواندند، غذا می خوردند و رفاقت داشتند به وی خیانت و زمینه شهادتش را با همدستی کشمیری فراهم کردند. اگر اشتباه نکنم 4 سال مانده به تشکیل دولت اول آقای احمدینژاد، اصلاحطلبان در قزوین مراسم بزرگداشتی برای شهید رجایی برگزار کردند که سخنرانان آن مراسم بهزاد نبوی و مرتضی حاجی بودند.
رجایی ادامه داد: در این مراسم مرتضی حاجی شروع به تعریف از شهید رجایی کرد و در آخر گفت اکنون که شهید رجایی بین ما نیست باید قدر رجایی زمان خود، یعنی آقای خاتمی را بدانیم! بعد هم بهزاد نبوی گفت: من سالها با رجایی زندان بودم و رفاقت طولانی با وی داشتهام. در حالی که او قاتل شهید رجایی را به ایشان معرفی کرده بود.
*به بهزاد نبوی گفتم فقط شعار میدهید و هیچ نسبتی با شهید رجایی ندارید
برادر شهید رجایی اظهار داشت: هنگامی که در این برنامه نوبت به سخنرانی بنده رسید، گفتم شما فقط شعار میدهید اما به دستور شرع عمل نمیکنید. شما هیچ نسبتی با شهید رجایی ندارید. شهید رجایی بخشنامه نماز اول وقت را صادر کرد اما شما در دولت آقای موسوی بخشنامه ایشان را لغو کردید چون پایبند به مسائل شرع نیستید و اعتقادی به شرع ندارید.
*در زمان موسوی عدهای یک شبه پولهای کلان به جیب زدند و بعدها در برابر انقلاب ایستادند
وی ادامه داد: شهید رجایی به مسائل بیتالمال حساس بود، تا حدی که موتورش را به پسرش نداد تا در محوطه ریاست جمهوری سوار شود ،اما شما به هر نماینده مجلس یک ماشین دادید. بعد هم رفتید در مجلس گفتید هر کس نگرفته دستش را ببرد بالا! در زمان همین آقای موسوی برخلاف نظر امام (ره) اقتصاد ما را کاملاً دولتی کردند و واردات انحصاری را در اختیار عدهای خاص گذاشتند که هیچ نسبتی با شرع و اخلاق نداشتند. هم صنایع ما آسیب جدی دید و هم عدهای یک شبه پولهای کلان به جیب زدند و بعدها در برابر انقلاب ایستادند.
رجایی افزود: بعد از مراسم حتی 5 نفر هم برای اقامه نماز حاضر نشدند. نه بهزاد نبوی آمد و نه وزیر آموزش و پرورش! مراسم را هم سال بعد تعطیل کردند و این نشان میدهد که هیچ اعتقادی به راه شهید رجایی نداشتند و صرفاً به دنبال استفاده ابزاری از نام شهید بودند.
* همین الان هم میشود پرونده شهادت شهید رجایی و باهنر را پیگیری کرد
محمدحسن رجایی خاطرنشان کرد: همین الان هم میشود پرونده شهادت شهید رجایی و باهنر را پیگیری کرد و قوه قضائیه باید راه شهید لاجوردی را ادامه دهد.
وی با اشاره به آیه 41 سوره حج که می فرماید: الَّذینَ إِن مَکَّنّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ ۗ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ، گفت: شهید رجایی تمام همّ و غمّ خود را صرف اجرای این دستور الهی کرده بود و در این راه از هیچ اقدامی فروگذار نکرد؛ در همین راستا بخشنامهای صادر کرد که طی آن ادارات دولتی موظف به اقامه نماز اول وقت بودند. این امر به مرور زمان در جامعه نهادینه شده و با حضور در بازار حتی محیطهایی که اقلیتهای دینی در آن سکونت داشتند این امر مشهود بود؛ اما دولتهای بعدی این بخشنامه را ملغی کردند.
رجایی با تاکید بر این مطلب که برای اداره مملکت در وهله اول باید مجری دستورات دینی و بعد قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی بود، اظهار داشت: همه دولتها شعار برقراری عدالت را میدهند اما کمتر مسئولی به جد آن را عملیاتی کرده است؛ چرا که اگر این موضوع با دقت در دستور کار قرار میگرفت، امور به اهلش سپرده میشد و علاوه بر این افراد براساس استعداد و توانمندی خود به کاری گمارده میشدند و طبق عملکردشان درآمد داشتند.
وی در ادامه گفت: به فضل الهی ما در این مملکت همه چیز داریم و با اتکا به همین منابع میتوانیم حوزه های مختلف دامداری، کشاورزی، صنعت و معدن و ... را سروسامان دهیم؛ اما این هدف بزرگ به دلیل عدم برخورداری از مدیر و مسئول قاطع زمین مانده است و انقلابی که با خوان هزاران شهید و مقابله با منافقان به ثمر رسیده است، به دلیل وجود عدهای که سرگرم غنایم و جمع آوری ثروت هستند با مشکلاتی روبرو است.
محمد حسین رجایی افزود: حضور مردم، پیروی از رهبر قاطع و وحدت کلمه سه عامل مهم در شکلگیری انقلاب و پیروزی آن است و اینها مولفههایی است که باید در تداوم انقلاب اسلامی همچنان مدنظر قرار بگیرند. بنابراین در مملکت باید دستورات دینی حاکم باشد و قوانین اجرا شود تا هرکس نتواند هر کاری که میخواهد را انجام دهد؛ کما اینکه این اتفاق افتاده و به همین دلیل شاهد شکلگیری مشکلاتی هستیم که زمینه دلسردی مردم را فراهم میکند.
ویژه نامه شناخت نفاق و منافق ، نفوذ و نفوذی
.
افزودن دیدگاه جدید