چگونه ممکن است که دهها هزار نفر، شاهد اعلام جانشینی حضرت علی (ع) بوده باشند، اما کس دیگری جانشین پیامبر(ص) شده باشد؟

تحلیل صحیح از اوضاع آن زمان به خوبی نشان می دهد که غصب خلافت در آن زمان، واقعا ممکن بوده است، علیرغم اینکه دهها هزار نفر این جانشینی را فهمیده بودند.

تحلیل صحیح از اوضاع آن زمان به خوبی نشان می دهد که غصب خلافت در آن زمان، واقعا ممکن بوده است، علیرغم اینکه دهها هزار نفر این جانشینی را فهمیده بودند.
برای نشان دادن گوشه ای از شرایط آن زمان، چند بند خدمتتان تقدیم می شود:

۱- در روایات متعددی از پیامبر (ص) نقل شده است که در خطبه خود، مردم را از فحش دادن به حضرت علی (ع) نهی می کردند:
لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِی وَ مَنْ سَبَّنِی سَبَّهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ یَا فُلَان‏؛[۱] پیامبر (ص) فرمود: به علی دشنام ندهید. هر كه به على دشنام دهد به من دشنام داده و هر كه به من دشنام دهد به خدا دشنام داده است.

سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً وَ لَا تَحْسُدُوهُ؛[۲] از رسول خدا (ص) شنیدم که در سخنرانی اش می فرمود: ای مردم به علی دشنام ندهید و به او حسادت نکنید.
قَالَ النَّبِیُّ ص لَا تَسُبُّوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ الله؛[۳] در جاي ديگري نيز فرمودند: به علی دشنام ندهید به درستی که او شیفته ذات خداست.
به راستی چه جریانی علیه حضرت علی (ع) فعالیت می کرد که با وجود فضائل بسیار برای حضرت علی (ع) و جایگاه عالی ایشان در قوام یافتن جامعه مسلمین، جامعه به جایی می رسد که پیامبر (ص) در خطبه خود از مردم می خواهند که به حضرت علی (ع) فحش ندهند؟!!!
 
۲-اگر در روایات بالا اندک شک و شبهه ای وجود دارد، به آیه قرآن بنگرید که بحث ابلاغ جانشینی حضرت علی (ع) را در چه فضایی به تصویر می کشد:
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرینَ؛[۴] اى پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنین نكنى امر رسالت او را ادا نكرده ‏اى. خدا تو را از مردم حفظ مى ‏كند، كه خدا مردم كافر را هدایت نمى ‏كند.
چرا قرآن از وعده الهی برای حفظ پیامبر (ص) سخن می گوید؟ ابلاغ جانشینی حضرت علی (ع) چه خطری را می توانست متوجه حضرت پیامبر (ص) بکند؟
 
۳- یکی از قضایایی که به ما نشان می دهد، شناختی که غصب خلافت را ممکن نمی شمارد، دچار خطا است، قضیه لیله العقبه است. شبی که پیامبر (ص) در معرض ترور قرار گرفتند و حذیفه ترور کنندگان را دید. اما در تاریخ اسم ترور کنندگان روشن و واضح نیست، اگر چه اصل ترور غیر قابل انکار است. و ترور کنندگان نیز مجازات نشدند، چون پیامبر (ص) فرمودند که نمی خواهند اصحاب خود را ...  بحث مفصل در این باره مجال دیگری می خواهد .
 
۴- پیامبر (ص) دختر خود، حضرت فاطمه زهرا (س) را بسیار دوست می داشتند. که قطعا این دوستی، یک علاقه پدرانه معمولی نبوده است. و جمله پیامبر (ص) درباره حضرت زهرا (س) بسیار معروف است که حضرت زهرا (س) جگر گوشه پیامبر است و هر کس حضرت زهرا (س) را بیازارد، پیامبر (ص) را ازرده است.[۵]
اما شما هر چیزی را ندادید، این را به خوبی می دانید که مزار حضرت زهرا(س) هرگز مشخص و معلوم نبوده است. و این خود دلیل روشنی برای تصدیق تمام ماجراهایی است که به شهادت ایشان منجر شد.
بنده این چند قسمت را صرفا برای این بیان کردم که بعید دانستن شما را پاسخ دهم. و نشان دهم که با واقع بینی از جریانات آن روز، هیچ مجالی برای چنین استبعادهایی نیست.
 
شاید رمز اصلی ممکن بودن غصب خلافت در این جاست که مردم جامعه، ابوبکر را مثل پیامبر (ص) قبول داشتند. با فهم این مساله روشن است که چرا پیامبر(ص) فرمودند و همه شنیدند. اما با چند بهانه واهی سخن پیامبر (ص) را پشت گوش انداختند.
اگر باورتان نمی شود، که مردم ابوبکر و ... را هم اندازه پیامبر(ص) می دانستند، می توانید همین امروز به اندیشه های اهل سنت بنگرید. که علیرغم نهی عصمت از پیامبر (ص) در بعضی مسائل، چگونه حاضر نیستند، هیچ عیب و نقصی بر خلفا را بپذیرند!
و این که چرا مردم (جز عده محدودی ) به این مساله مبتلا شدند که دیگری را بدون شایستگی چنان بالا بیاورند، نیز نشان می دهد که مردم، علیرغم تاکیدهای فراوان قرآن بر مساله منافقین، قادر به شناخت این قضیه نبودند. همچنان که هنوز بعد از ۱۴ قرن نمی توان در این زمینه به آسانی سخن گفت. و گفتن همین چند کلمه ناقص و با ملاحظه نیز، مایه تعجب عده ای از خوانندگان می شود!

[۱]. بحارالأنوار، ج ۲۸، ص۷۸.
[۲]. بحارالأنوار، ج ۳۹، ص۲۹۲.
[۳]. بحارالأنوار، ج ۳۹، ص۳۱۳.
[۴]. مائده آيه ۶۷.
[۵]. بحارالأنوار، ج ۲۷، ص۶۲.

 

افزودن دیدگاه جدید